جنبش سرنگونی در جامعه ایران پیشرویهای درخشانی را به ثبت تاریخ رساند

 اگرچه شعار تظاهراتها فقط یکی از معیارهای ارزیابی هر اعتراضی است با نگاه به شعارها می توان قشر اجتماعی معترضین – تعلق جنبشی آنها واهداف اعتراضات را معین کرد. از تجمعات بازنشستگان و مالباختگان در تهران تا اعتصابات کارگری و تا تظاهرات “نه به گرانی” در مشهد – نیشابور- بیرجند – قوچان – کاشمر – نوشهر- رشت- ساری- قزوین – همدان–قم – یزد – اصفهان – زاهدان – اهواز – خرم آباد و کرماشان در روزهای ۷ و ۸ دی ۹۷ همگی علیه گرانی ارزاق و سطح پایین معیشت و دزدیهای حکومت اسلامی و سیاست جنایتکارانه اش در منطقه بود. اعتراض علیه گرانی و دزدی همان اعتراض علیه خود حکومت جمهوری اسلامی است چون مافیای قدرت با مافیای اقتصاد و مافیای نظامی سپاه پاسداران همگی باند اوباشان حکومت اسلامی هستند. اما اگر حتا نخواهیم اعتراضات معیشتی را سیاسی در نظر بگیریم شهارهای “مرگ بر دیکتاتور” “مرگ بر روحانی” “نان کار آزادی” “اسلامو پله کردند مردمو ذله کردند” “مرگ بر حزب الله” “سید علی حیا کن حکومتو رها کن” “آخوندها حیا کنید مملکتو رها کنید” “توب تانک فشفشه آخوند باید گم بشه” “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” “ملت گدایی می کند آقا/آخوند خدایی می کند” “مرگ بر گرانی” “عزا عزاست امروز روز عزاست امروز حقوق بازنشسته زیر عباست امروز” “آتش زدن بنری با عکس خمینی و خامنه ای بر روی پل عابر پیاده” در تهران. “پایین کشیدن عکس خامنه ای در کرماشان و نشان دادن عکس چگوارا توسط جوانان قم هم سیاسی هستند و هم علیه هر دو باند حاکمیت اسلامی است. محتوای شعارها نشان می دهند که مردم از دولت روحانی و حکومت خامنه ای مطالبه ای ندارند بلکه خواهان مرگشان هستند. مردم به اسلام در حکومت و به دخالت داعش شیعه در منطقه نه می گویند و اینها همه یعنی جنبش سرنگونی با عزم و اراده به میدان آمده است.
البته نیروهای سرکوبگر هم تا توانستند سرکوب کردند اما مردم هم در مقابل دست به مقاومت زدند و از یکدیگر علیه نظامیان دفاع کردند. مردم بر سر نظامیها فریاد می زدند که “برو دزد را بگیر” “نیروی انتظامی حمایت حمایت” و گاهی هم متوسل به حمله متقابل شدند از جمله در تهران مردم به نیروهای موتور سوار گشت حمله ور شدند. و اینجا بود که امام جمعه تهران هشدار داد که اگر قایق نظام سوراخ شود همه به درک واصل می شوند یعنی فراخوان به همبستگی بالاییها علیه مردم معترض. دولت در تهران و تبریز و کرمان نوعی حکومت نظامی برقرار کرده است. اما آخوندهای ملیاردر و دزد حتا حاظر نیستند دستمزد کافی به نیروهای نظامیشان بدهند و این دیر یا زود نظامیها را از سرکوب مردم حق طلب منصرف خواهد کرد کما اینکه تا الآن هم دستورات سرکوب را به خوبی اجرا نکرده اند و با مردم هم جهتی نشان داده اند. در نتیجه قیامی توسط مردم زحمتکش و حق طلب و زنان برابری طلب و جوانان آزادیخواه شروع شده است که متعلق به جنبش سرنگونی طلبی است که در سال ۸۸ سرکوب شد.
جنبش سرنگونی طلبی در ایران دارای یک ستون فقرات کمونیستی با دو حاشیه ارتجاعی است. در یک حاشیه از جنبش سرنگونی طلبی ایران پرستها و سلطنت طلبها قرار دارند و در حاشیه دوم جریانات قوم و خلق پرست که سوار بر مذهب (مجاهدین) و کمک خارجی تلاش دارند نقشی ایفا کنند. در اعتراضات چند روز گذشته بخشی از شعارها از جنس ملی گرایی و سلطنتی بودند. “روحت شاد رضا شاه” “ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره” “عرب را رها کن فکری به حال ما کن” “چه اشتباهی کردم که انقلاب کردم” “نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران” صدای حاشیه ارتجاعی در جنبش سرنگونی بود. هراعتراض و تظاهراتی مرکب از عناصر مختلف سیاسی – اجتماعی است. در شرایط انقلابی جنگ بر سر کسب و تقسیم قدرت بالا می گیرد و نیروهای مختلف با اهداف خودشان وارد میدان کشمکشها می شوند. لذا در کنار نیروهای انقلابی و مترقی افراد حکومتی و یا ضد حکومتی اما مرتجع همیشه موجود بوده اند و وجود خواهند داشت. آنچه که پیروزی مردم و رسیدن به خواستهایشان را میسر می سازد رهبری و سازماندهی انقلابی است.
نکته آخر اینکه در حالیکه رسانه های دولتی اخبار اعتراضات را انتشار نداده اند توطئه سکوت توسط جوانان و با وسیله میدیای اجتماعی خنثا شده و خبر مبارزات اجتماعی با فاصله کمی ابتدا در میان ایرانیان خارج و سپس در سطح جهان منعکس داده شد. اینجا باید بار دیگر بر اهمیت میدیای اجتماعی تاکید کرد که نه فقط در نشر اخبار مبارزات بلکه همچنین در نشر خبر تظاهراتها اطلاع رسانی کرده و موجب امکان حمایت مردم از اعتراضات یکدیگر می شود.
پیش بسوی سرنگونی حکومت اسلامی با دستان پر توان کارگران و جوانان و زنان