قیام مردم ایران آغاز شد

قیام مردم ایران آغاز شد. حکومت اسلامی سرمایه داران دیگر قادر به “اداره و کنترل” اوضاع نیست. جنگ دزد ها و آدمکشها بالا گرفته و ناچار به افشا و اقرار به جنایات یکدیگر می شوند. مردم سرکوب شده و زخمی ایران از فرصت استفاده کرده و خواهان اعاده حق خود هستند. اگرچه هنوز جنبش کارگری در وضعیت طلب مطالبات است اما جنبش سرنگونی در حال گذار به نخواستن هر نوع مطالبه ای از حکومت اسلامی و “مرگ” گفتن به بقای این حکومت هستند. از شعار – مرگ بر انقلاب اسلامی- کارگران بازنشسته اصفهان و این واقعیت که پلیس انتظامی اعزام شده برای سرکوب معترضین از سرکوب آنها سرباز زد تا شعار “مرگ بر روحانی” مال باختگان در تهران و تا شعار امروز “مرگ بر خامنه ای” و آتش زدن ماشین گشت سرکوب توسط مردم آزادیخواه و حق طلب و جوانان به ستوه آمده از حکومت دزدان مسلمان جرقه قیام زده شده است. از این به بعد وظیفه احزاب سیاسی است که اقشار و آحاد مختلف مردم ایران را هماهنگ و جهت دار به میدان آورند. احزابی که هر کدام بنا به ماهیت طبقاتی و تعلق سیاسی-اجتماعی متفاوت می توانند بخشی از مردم را به حرکت درآورند. اما از میان احزاب سیاسی فقط کمونیستها می توانند قیام مردم را بسوی یک انقلاب اجتماعی پیش ببرند. انقلابی که دست به ریشه دردها برده و همراه با دولت جنایتکاران و دزدان همچنین حکومت اسلامی سرمایه داران را و همراه با آنها کل سیستم سرمایه داری را سرنگون و سپس با تغییر اساسی در ساختارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی – انقلابی را شکل دهد که سوسیالیسم افق آن باشد. از میان کمونیستهای منفرد و متشکل متاسفانه فقط کمونیسم کارگری است که آرمان سوسیالیسم همین امروز ممکن است را در دستور دارد. این هم روشن است که در این روزهای پر تلاطم سیاسی جامعه زنده ای مانند جامعه ایران منتظر احزاب متردد و افراد متزلزل نخواهد ماند و اگر احزاب سیاسی موجود نتوانند نقش پیشرو در رهبری جنبش سرنگونی را به عهده بگیرند آنگاه قیام از درون خود رهبرانی را آموزش می دهد که قیام را هدایت کنند. نقش متفاوت احزاب کمونیسم کارگری این است که بتوانند قیام را گام به گام در جهت مطلوب سوسیالیستی – و نه ملی و نه رفرمیستی – و با کمترین هزینه ی جانی پیش برده و آن را تا رسیدن به هدف حکومت شورایی و انسانی راهنمایی کنند.