قضیه کاملا روشن است ٬ توطئه علیه فعالان کارگرى و تلاش براى متلاشى کردن تشکلهاى کارگرى ( یک توضیح کوتاه )

سوران

سال گذشته بعد از مراسم ١٣ آذر و از طریق یک مطلب بدون امضا شاهد ظهور دوباره پدیده ایی بودیم که در صحنه سیاسی جامعه ایران به توده ایزم مشهور است .در این مقطع ما شاهد بودیم که هدف این جریان نوظهور با هدف جمهوری اسلامی در برخورد به دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب یکی میشود .

جمهوری اسلامی با زور اسلحه و زندان و شکنجه سعی و تلاشش را کرد که به جامعه بقبولاند که این دانشجویان از طرف یک حزب اپوزسیون تحریک شده اند و ماجرای ١٣ آذر امنیت ملی را به خطر انداخته است . با همین بهانه جمهوری اسلامی تلاش خود برای از بین بردن و متلاشی کردن " داب " را در دستور کار خود قرار داد .
هنوز زخم دانشجویانی که در زندانها شکنجه شده بودند درمان نشده بود که آقایانی در خارج از ایران با قلمهایشان با هدف بی اعتبار کردن و متلاشی کردن " داب " وارد معرکه شدند . جریانی که در دنیای واقع در دانشگاهها وجود خارجی نداشت ابتدا با راه اندازی یک سری وبلاگها ٬  دانشجویان سوسیالیست را در دنیای مجازی راه اندازی کردند .

 بعد از وبلاگها با قلمهایشان وارد میدان به اصطلاح نقد خود شدند و با نسبت دادن همان اتهامات اداره اطلاعات جمهوری اسلامی به " داب " در تلاش افتادند که این تشکل را بی اعتبار و متلاشی کنند . هدف اینها ترساندن دانشجویان از ملحق شدن به داب و بی اعتبار کردن رهبران داب  و در نهایت حاشیه ایی کردن آن بود .
بازجویان جمهوری اسلامی با شکنجه هایشان هم همین هدف را داشتند . اگر این بازجوها با شکنجه کردن سعی و تلاش خود را کردند اینها با قلمهایشان همان هدف کثیف را تعقیب و در این راستا از هیچ چیزی هم دریغ نکردند .

اگر هنوز بعد از یکسال کسانی هستند که متوجه نیستند چرا اینها " توده ایهای دوران حاضر " اسم گرفته اند و یا قبول نمیکنند که اینها واقعا نئوتوده ایزم را نمایندگی میکنند باید گفت همانطور که اهداف حزب توده و جمهوری اسلامی در یک مقطع مشخص در یک راستا قرار گرفت سال گذشته نیز اهداف این جریان و جمهوری اسلامی در مورد متلاشی کردن و از بین بردن " داب " در یک راستا قرار گرفت . کس یا کسانیکه که این را قبول ندارد که اینها توده ایهای حال حاضر هستند  باید به شکلی این در راستا قرار گرفتن اهداف جریان اتحاد سوسیالیستی  و جمهوری اسلامی را برای مخاطبین خود توضیح دهند .

هنوز بحث و قطبندی حول مسئله دانشجویان به قوت خود باقی بود که دوباره و  اینبار در جنبش کارگری اهداف این جریان و جمهوری اسلامی برای از هم پاشاندن تشکلهای کارگری موجود در یک راستا قرار میگیرد .
همچنانکه مطلع هستید مدتهاست که گرایشات مختلف درون جنبش کارگری برای ایجاد تشکلهای مورد نظر خود در حال مبارزه بوده و هستند.در این راه دهها کارگر و فعال کارگری شکنجه و زندانی شدند و  نتیجه این مبارزات و کشمکشها سندیکای شرکت واحد ٬ اتحادیه آزاد کارگران ٬ سندیکای هفت تپه و مجامع عمومی در بعضی از کارخانجات در استان کردستان است .

خارج از اینکه کدام تشکل تشکل مناسب برای کارگران است ولی خود اینکه طبقه کارگر ایران در این چند سال موفق شده است که چند تشکل مستقل را به بورژوازی تحمیل کند خود یک موفقیت و پیشروی بزرگ به شمار میرود . این تشکلها با هر ضعف و کمبودی از دست آوردهای مهم طبقه کارگر ایران محسوب میشوند و تلاش برای بازپس گیری این دست آورد ها از طرف هر کسی و جریانی و رژیمی باید محکوم شود .

جمهوری اسلامی در این چند سال به اشکال مختلفی در تلاش بوده است که همین درجه از تشکل یابی را از کارگران باز پس بگیرد و به اشکال مختلفی سعی و تلاش خودش را هم نموده است . مانند قضیه دانشجویان با زندان و شکنجه فعالین کارگری و پاپوش دوزی و وابسته نشان دادن آنها به احزاب سیاسی و نهادهای امپریالسیتی سعی در متلاشی کردن این تشکلها را داشته و دارد . باید این را اضافه کرد که تاکنون جمهوری اسلامی با شکنجه و زندان موفق به چنین کاری نشده است و تلاش برای بدبین کردن و متلاشی کردن این تشکلها همچنان به قوت خود باقى و ادامه دارد .

نکته جالب اینجاست که در چند ماه گذشته همین جریان مذبور با مطرح کردن بحث سولیدارتی سنتر تلاش خود براى بوجود آوردن تفرقه و جو بی اعتمادی نسبت به این تشکلها و رهبرانش را آغاز کرده است .

اگر به فایل صوتی تئورسین این جریان خوب گوش داده باشید متوجه این همسویی آشکار با جمهوری اسلامی خواهید شد . در نوار اخیرشان با دادن تصویر چپ و راست در جنبش کارگری و جذب بخشی از راست از طرف نهادهای امپریالیستی و چسپاندن مصاحبه اسانلو به مسئله ٬  دقیقا همان اتهاماتی را ردیف و تایید میکنند که بازجوهای جمهوری اسلامی به بهانه آن اسانلو را در اسارت نگه داشته اند .

ناگهان هدف اصلی جمهوری اسلامی  یعنی دوشق کردن سندیکای واحد و ایجاد توهم نسبت به اسانلو و سندیکا به هدف اینها نیز تبدیل میشود و بدتر از هر چیزی برایش تئوریهای سوسیالیستی نیز تراشیده میشود.

در ادامه این شیرین کاریها مسئله فقط به شرکت واحد خلاصه نمیشود .یکی دیگر از تشکلات کارگری که هم جمهوری اسلامی و هم این جریان چشم دیدنش را ندارند اتحادیه آزاد کارگران ایران است . این جریان مدتهاست با اشکال گوناگون در تلاش است تا کارگران را به رهبران این اتحادیه بدبین کند . در این راستا دست بکار هم شده اند و با پرونده سازی در صددند که این اتحادیه را به احزاب نسبت دهند . بدبین کردن کارگر از اتحادیه و رهبرانش و در نهایت متلاشی کردن آن فقط به نفع جمهوری اسلامی است که همچناکه میبینید این جریان اینجا هم با سیاستهای رژیم همسو میشود.
این همسو شدن آشکار و عیان در دنیای سیاست چیزی جز " توده ایزم " نمیتواند باشد.

با ا