حزب دمکرات کردستان ایران در مسیر ناکامیهای سیاسی

یاسین حسینی

شکی در این نیست که تاریخا حزب دمکرات کردستان ایران به یک سنت به شدت ارتجاعی متعلق بوده و هست.  در کشمکش و تقابل جنبشهای موجود در جامعه  کردستان مدافع سرسخت ملاکین ، زمینداران بزرگ و بورژوازی بوده واز منافعشان پاسداری کرده است. در مقطع بعد از انقلاب ۵۷ درپی پیشبرد همین سیاستها به نیروهای چپ در کردستان حمله کرد.

از جمله در شهر بوکان به مقر سازمان پیکار یورش برد. سه تن از کادرها ومسئولین این سازمان را به قتل رساند. مدتی بعد همچنین کومه له را موردتعرض قرار می دهد و جنگی چند ساله را به این سازمان تحمیل می کند.در دفاع از سرمایه داران صاحب کوره پزخانه های بوکان رفیق سلیمان محمدی که یکی از سازماندهندهگان  اعتصابات کوره پزخانه ها وکادر کومه له بود را وحشیانه ترور کردند.  جنایتهای این حزب برای اکثریت مردم عیان است وتاز گی ندارد.در ادامه این سابقه است که چندی پیش با فراخوان برای ایجاد اتحادیه ی ملایان کرد صفحه ای جدید برای زندگی سیاسی خود باز کرده است. حزب دمکرات در این قمار خطرناک میخواهد دستش برای تحرکات ارتجاعی بازتر باشد. در اینجا به مولفه ها ودلایلی که حدکا این سیاست را اتخاذ کرده میپردازم.

الف – نا امیدی حزب دمکرات بدنبال شکست سیاستهای آمریکا :
حمله نظامی آمریکا به عراق وتصرف آن همه  ناسیونالیستهای ایرانی اعم ازکرد، فارس و…را به وجد آورده بود.  مخصوصا در بین احزاب ناسیونالیست کردستان حزب دمکرات وسازمان زحمتکشان روی این پروژه که بعد از عراق نوبت ایران است وبعد از حمله، این احزاب هم می توانند به نان و نوایی برسند حساب ویژه ای باز کرده بودند. به آمریکا سفرمی کردند، با مقاماتشان دیدار می کردند، کردستان را در بین خودشان تقسیم می کردند، برای هم کر کری می خواندند،و بطور کل همه  سیاست و استراتژیشان را روی همین خوشبینی دستچین کرده بودند،اما شکست آمریکا یکدفعه کل رویاهایشان را رو ی سرشان خراب کردو این  بن بست سیاسی عمیقی را به این احزاب تحمیل کرد. سازمان زحمتکشان را به تلاشی و چند پارچگی کشاند. حزب دمکرات را نیز منشعب نمود. بیشتر در این مورد نمی نویسم قبلا در این موارد زیاد نوشته شده است. به دنبال این ناکامیهای سیاسی است که حزب دمکرات به زعم خود به یاد "توده ای کردن مبارزه" افتاده است و در قدم اول و بنا به منفعت طبقاتیش از "ایجاد سازمان ملایان کرد" سر در اورده است. 
ب- ایجاد اتحادیه ملایان کرد برای حزب دمکرات چه خاصیتی دارد ؟
حدکا همیشه سیاستها واصولش آلوده به مذهب اسلام بوده وطبعا حزبی سنتی وبر خلاف ادعای ظاهریش سکولاریسم آن همیشه قلابی بوده است. حال ببینیم آیا این نوشدارومی تواند این حزب ناکام سیاسی و رو به افول را جان تازه ای ببخشد؟
اساس وپایه های اتخاذ چنین سیاستی از طرف حدکا برمی گردد به برداشتی کاملا وارونه وپراگماتیستی از اوضاع جامعه ی کردستان. از نظر حزب نامبرده جامعه  کردستان "جامعه ای مذهبی است،مناسبات وروابط مردم بر اساس اصول اسلامی اجرا می شود" حتما لابدباید علما وملاهای اسلامی هم از احترام واهمیت خاصی برخوردار باشند،بر همین اساس هم حدکا انتظار دارد که بدنبال ایجاد اتحادیه  ملاها، مردم مسلمان کردستان کرور کرور به این حزب پیوسته و از یک حزب رو به افول به حزبی اجتماعی وبا نفوذ تبدیل شده تا از این طریق بتواند در کشمکشهای جنبشهای فعال وموجود در کردستان با تناسب قوای بهتر وحتی الامکان از یک موقعیت بالاتر، از منافع طبقاتیش یعنی همان منافع بورژوازی وطبقات دارا و استثمارگر دفاع نماید.
امازهی خیال باطل! هر آدم واقعبینی در طول  فقط یک روز زندگی در کردستان قطعا مشاهده ی خلاف انتظار حدکا را خواهد داشت. باید تاکید کنم که مردم در زندگی ومناسبات روزمره اشان بطور واقعی کمترین آداب وسنن اسلامی راهیچ که رعایت نمی کنند بلکه بدلیل شناخت و مشاهده عینی که در طول سه دهه گذشته از اسلام سیاسی چه در حکومت وقدرت ویا در اپوزیسیون وسازمانهای اسلامی پیدا کرده اند، ظرفیت وتوانایی اسلام، این دین الهی را در قتل عام،اعدام،سربریدن،خفقان،انفجارو سر کوب زنان وجوانان و….چه در ایران و  هر کجا که کمترین نفوذی داشته، دیده اند،به همین دلیل مردم به گواه تاریخ سه دهه  گذشته اشان در کشمکشی تند و بی امان با کل بنیانهای مذهبی دست و پنجه نرم میکنند. این مبارزات هر روزه رو به فزونی است و تنفر عمیقی در جامعه به نسبت هر چی اسلام و مذهب بوجود آورده و به یک جنبش ضد مذهبی تبدیل شده است.
با این اوصاف با تاکید می توانم بگویم که حدکا با اتخاذ سیاست نامبرده بالا به یک خود زنی سیاسی دست زده وتمام تنفر موجود در جامعه ی کردستان را نصیب خودش خواهد کرد، مثل اینکه زهر کشنده را اشتباهی به جای نوشدارو دارد سر می کشد.               

ج- حزب دمکرات،اتحادیه ی ملاها،سناریوی سیاه
با اینکه حدکا با اتخاذ چنان سیاستهای رندانه ای عملا از نظر سیاسی واجتماعی نمی تواند تغییر مثبتی را در خود بوجود آورد ولی رفتن زیر چتر ملاها و تبدیل شدنش به یک حزب ملی- اسلامی، در آینده ی تحولات سیاسی در ایران و کردستان به این حزب امکان می دهد دست به ماجراجویهای نظامی وخطرناکی بزند.
اگر در گذشته ازتعرضش به اسم کرد و کردایه تی و دفاع از ناسیونالیسم  یعنی همان شکل تظاهر یافته ی بورژوازی در کردستان، به چپ وکمونیسم وجنبش طبقه ی کارگر شکست سنگینی را متحمل شد، ولی با رفتنش زیر چتر ملاها و یا حتی قرار دادن ملا ها زیر چتر  حزب دمکرات  باآن بر خورد کرد.بر همین اساس از همین الان ضروری است که از طرف تمام انسانهای آزادیخواه وکمونیستها یک موضع فعال ودخالتگر را در برابرش سازمان بدهیم و همچنین ظرفیتها
ی این حزب را در آینده در جهت به قتل عام کشاندن وترور آزادیخواهان وکمونیستها به اسم الله واسلام را به جامعه و همه بشناسانیم ولازم است در برابرش یک اعتراض وسیع را سازمان داده وگرنه این حزب هم مانند تمام جریانات لیست سیاهی می تواند به جامعه خون بپاشاند و یک سناریوی سیاه را به مردم تحمیل نماید.

د- مذاکره و دیالوگ،اتحادیه ی ملاها یک شانس دیگر:

اگر توجه کرده باشید در بین اپوزیسیون ایرانی حزب دمکرات تنها حزبی است که علاقه ی عجیبی به مذاکره و دیالوگ با سران و حتی مهره های دست چندم جمهوری اسلامی داشته و با اینکه در این بند و بستها دو تا از رهبران این حزب بدست تروریستهای جمهوری اسلامی ترور شدند، ولی مثل اینکه تنها سیاستی است برای این حزب که ناامیدی بر نمی دارد وتقریبا باید گفت به یک اصل ثابت  تبدیل شده است.با توضیح اینکه کل مذاکرات وبندو بستها کاملا مخفیانه به اتمام رسیده وهنوز هم محتوای این مذاکرات بصورت رسمی از طرف حدکا منتشر نشده تا مردم کردستان ببینند آنطور که حزب دمکرات مدعی است در این مذاکرات منفعتشان نمایند گی شده است؟!آنچه عیان است و برای همه روشن است نه حزب دمکرات قرار بوده از منفعت مردم ستمکش کردستان دفاع کند و نه برایش مهم بوده است.تنها چیزی که برای این حزب مهم بوده و همچنان مهمترین صورت مسئله اش است،شریک شدن در  قدرت در کردستان با دولت مرکزی  با همان قوانین ومناسبات سیاسی واقتصادی حاکم که از طرف جمهوری اسلامی با توسل به زور زندان ونیروی سپاه وارتش و بسیجی به اجرا در می آید، بوده است.با روشن شدن این مسئله، در آینده هم در مذاکرات احتمالی مردم نباید انتظار داشته باشند که منفعتی نصیبشان شود.
یکی از دلایل دیگری که باعث شده حزب دمکرات اقدام به تشکیل اتحادیه ی ملاها بزند میتواند این خوشبینی باشد که این حزب با یک لباس عوض کردن ساده سیاسی و امااین با ربا پا در میانی یک نهاد فوق ارتجاعی که دست ساخت خودش هم هست و همچنین احتمال اینکه در انتخابات سال آینده درایران یک دولت میانه رو تر بقدرت برسد،می خواهد بار دیگر شانس خود را امتحان نماید که بلکه بتواند ایندفعه از این راه شرعی با جمهوری اسلامی به تفاهماتی برسد.اما با توجه به سابقه و تاریخ جمهوری اسلامی و همچنین تجربه های عملی خود حزب دمکرات در این موارد خیلی بعید است که حزب نامبرده ازاین بابت هم چیز خاصی دستگیرش شود.

 همچنین باید توجه داشت که بحران و افت وخیزهای حزب دمکرات وتمام جریانات وسازمانهایی که سرنوشت وامیدشان را به موقعیت آمریکا و حمله احتمالی آمریکا به ایران گره زده بودند، در بطن اوضاع جدید جهانی و منطقه ای دید. بدنبال شکست آمریکا از هر نظر ودر تمام زمینه ها(اقتصادی،سیاسی،نظامی)ومتعا قب آن بحران ادواری که دامنگیر سرمایه داری جهانی شده ودارد قطبها وشکافهای جدیدی را بوجود می آورد و این شکافها هم دارند رقبای اقتصادی قوی از خودشان بیرون میدهند، که جملگی موقعیت آمریکا وجهان تک قطبی مورد نظرش را به چالش میکشند.لذا سرنگونی طلبی متکی به آمریکا توسط احزاب چپ و راست (از حزب دمکرات گرفته تا حزب کمونیست کارگری) و بحرانها وگیج سریهای آنها نباید ابتدا به ساکن در نظر گرفت. اگر بخواهیم بررسی دقیق ومارکسیستی داشته باشیم ضروری است و باید احزاب مورد بحث را در بطن این تحولات جهانی  ومنطقه ای مورد بررسی قرار دهیم.
مورد حزب دمکرات هم، همچنانکه در طول این مطلب  توضیح داده ام از این قاعده مستثنی نبوده و حزب نامبرده هم مانند  تمام جریانات از این دست، برای از سر گذراندن بحران وهمچنین برای تثبیت وبهتر کردن موقعیت طبقاتیش است ودر بطن چنین شرایطی سیاست ایجاد اتحادیه ی ملاها را انتخاب نموده است. خوشبختانه این انتخاب سیاسی ارتجاعی همچنانکه انتظار می رفت از طرف طیف وسیعی از جریانات چپ وانسانهای آزادیخواه بشدت محکوم شده است بطوریکه تشکیلات خارج کشوراین حزب زیر این فشارها مثل اینکه در قرن بوق زندگی می کرده ونامه وپیامهایشان را با اسبهای نامه بر، برای هم میفرستاده اند ، خودشان را به بی خبری زده اند و زیر جولکی عقب نشینی کرده وانتخاب چنین سیاستی را از طرف حزبشان انکارنموده اند ومنتقدین را به عوامل جمهوری اسلامی منتسب کرده اند.لازم به توضیح است وجهت اطلاع حضرات نمایندگی خارج حدکا، باید گفت که ملاها با پیشنهاد این حزب موافقت نموده اند و تنها مشکل فیما بین مشکل اسم گذاری تشکیلات مورد توافقشان بوده است به اینصورت که مورد جدل قرار گرفته، جماعتی دیگر از ملاها به رهبری ملااحمداسماعیلی با اسم پیشنهادی حدکا یعنی یزاکا موافق نبوده اند فقط بدلیل اینکه اسم مورد نظررا قبلا جماعت نامبرده روی خود گذاشته اند.
سخن آخر اینکه این عقب نشینی حزب دمکرات از طرف تشکیلات پاریسشان را نباید کافی دانست و ضروری است که از طرف بسیاری انسانهای آزادیخواه وسوسیالیست این موضع حدکا نقد شده واین سیاست ارتجاعی وخطرناک حدکارا برای مردم فاش نمود، تا بلکه بتوان یک عقب نشینی کامل رابه این حزب تحمیل کرد. بطوریکه حزب نامبرده مجبور شود رسما از این سیاست ارتجاعی عقب بنشیند. 
***