حمید تقوایی و تراژدی غزه

آرش حسینی

در این روزها شاهدغم انگیزترین صحنه های نسل کشی وآدمکشیهای عریان اسرائیل در غزه بودیم. مردمی که از هر طرف از زمین وهوا وبا کشنده ترین ابزارهای نظامی اسرائیل موردتهاجم قرار گرفته  وبه خون کشیده شدند. طبق آخرین خبرها بیشتر از هزار نفر کشته شده اند و و بالغ بر ۴۰۰ نفرشان کودکان هستند. بیش از پنج هزار نفر هم زخمی شده اند. بطور کل تمام امکانات معیشتی وخدماتی شهر در اثر این حمله به نابودی کشیده شده است که  بدلیل نبود سرپناه وامکانات پزشکی ودارویی این احتمال وجود دارد که مردم آواره و رنج کشیده به فاجعه ای به مراتب بزرگتر دچار آیند .

این فاجعه و این تعرض در سرتاسر جهان از طرف  اکثریت عظیمی از انسانهای آزادیخواه و بشر دوست مورد اعتراض قرار گرفت و این جنایات دولت اسرائیل را بشدت محکوم کردند و این در حالی  بود که حتی میدیای نوکروحلقه به گوش سرمایه داری مثل سی ان ان و بی بی سی هم نتوانستند ابعاد این فاجعه را سانسور نمایند ومجبور بودند،  گوشه های غم انگیزی از این کشتار انسانها و کودکان و ویران شدن مدرسه ها و بیمارستانها را نشان بدهند.
درچنین اوضاعی موضع و اظهار نظر رهبری حزب کا نال جدید یعنی حمید تقوایی توجه من را جلب کرد. در نگاه اول برایم  باور نکردنی بودولی با کمی تامل به خود قبولاندم واقعیت آزار دهنده ای را می بینم. آزار دهنده به این لحاظ کسی که خود را سوسیالیست مینامد و ظاهرا با پناه بردن بیمورد و خارج از زمان و مکان به بحث خوب منصور حکمت( دو قطب تروریستی در مقطع یازده سپتامبر)   بدون اینکه هم به ابرو بیاورد، جنگ یکطرفه اسرائیل علیه مردم غزه به بهانه حماس را که نسل کشی بیش نیست،  با تحلیلی غیر واقعی و غیر انسانی عمق و ابعاد سیاست نسل کشی اسرائیل را پرده پوشی کند و بار جرایم این رژیم را سبک کند. 
تاسف بر انگیزاست وقتی آدمی مثل حمید تقوایی که حداقل دو کلمه از مارکس خوانده باشد و سالها با منصور حکمت در یک صف مبارزه هم رزم بوده باشند ، چنین اظهار  نظری را در مورد نقش اسرائیل در این ماجرا داشته باشد، بطوری که گفته است این مهم نیست که اسرائیل  هزار نفر را  کشته و و آن یکی سی  نفر، مهم این است که طرفین مخاصمه هر دو  تا مقصرند و باید هر دو طرف  محکوم شوند. بارک الله به این همه درایت و تحلیل عمیق!؟
حمید تقوایی به دور از درک تغییرات جدی در معادلات سیاسی جهانی و تغیر آرایش جهان حتی به نسبت مقطع یازده سپتامبر، جنگ این بار اسرائیل با اطلاع از قبل تنها آمریکا را در بطن کشمکش کنونی  قدرتهای جهانی نمی بیند.  در حالت مسجل شدن پایان تک قطبی  و ابر قدرتی  آمریکا این دوره ما شا هد تغییراتی در معادلات تقسیم جهان بر سر سهم خواهی طرفین مدعی تقیسم جهان هستیم. در کنار آن بحران های اقتصادی  و شکست جنگی آمریکا در عراق  و قد علم کردن روسیه وچین و کشورهای دیگر  بر سر سهم  سرمایه در جهان همه این را نشان می دهد که آینده ای هولناک در انتظار بشریت امروزی است ودارد قطبها و شکافهای جدیدی برای این سهم خواهی ها بوجود می آید،شاخ و شانه  کشیدن ولشکر کشی  کردن اسرائیل با حمایت آمریکا علیه مردم  غزه را باید در بطن قطب بندی های جدید جهان سرمایه داری مورد بررسی قرار داد به طوری که می شود گفت هدف اصلی اسرائیل از این جنگ  برای بهتر کردن  موقعیت و تناسب قوای خود و امریکا در منطقه است تا بتوانند  از یک منظر و موقعیت بالاتر در این کشمکش های سیاسی شرکت کرده و از این طریق بتوانند سهم بیشتری در معادلات سیاسی منطقه خاور میانه داشته باشند. در این مورد مشخص میخ شدن خارج از متن اوضاع به بحث دو قطب تروریستی اگر نفهمیدن مسئله نباشد، چیزی جز دگماتیسم بیش نیست.
البته در این نوشته قصد نداشتم بطور مشخص بحث   تئوریک روی مواضع  حزب کانال جدید بعد از مرگ منصورحکمت و جدایی حکمتیستها داشته باشم،اما بطور اجمالی می خواهم به چند تا خصوصیتی که مشخصه این جریان و جریانات وسازمانهای متعلق به چپ حاشیه ای وپوپولیستی است، اشاره ای داشته باشم.
۱- در شعار چپ نما و رادیکال ولی در پراتیک بشدت دنباله رو و آویزان هستند. به موارد دنباله روی ازهخا،الاحواز،پژاک وفاشیستهای ترک در آذربایجان میتوان اشاره کرد وافتضاحاتشان را د راین دوره ها تک تک برشمرد.
۲- بشدت کوته بین هستند بطوریکه از نظر سیاسی فاصله ی بیشتر از بینی خود را نمی توانند تشخیص بدهند.  برای نمونه جایگاه حمله ی اسرائیل به غزه و همچنین برپایی انقلاب سوسیالیستی به کمک حمله ی احتمالی آمریکا وتز حل مسئله ی فلسطین در گرو نابودی حماس وگروههای اسلامی جزو دسته گلها وافتضاحاتی است که به بار آورده اند
۳- بشدت فرقه ای و ایدئولوژیک هستند نظرات مخالف رهبر کفر حساب میشود وکافرین با تخریب شخصیت باید از حزب اخراج شوند. نمونه جدل آنلاین و پروسه جدایی حزب اتحاد کمونیسم کارگری.

 ۴- بعنوان نتیجه گیری می خواهم این را اظهار کنم که شخصا نمی خواستم برای محکوم کردن این فاجعه ی انسانی و همچنین دفاع
مشروط حمید تقوایی ازاین نسل کشی  به بحثهای تئوریک پناه ببرم بلکه مثل یک وظیفه ی انسانی وکمونیستیم کافی بود بشدت حمله اسرائیل را محکوم کنم و به علاوه اظهارات حمید تقوایی را مردود اعلام نمایم. در خاتمه از همه انسانهای آزادیخواه وکمونیست می خواهم هر خزعبلاتی را به اسم مارکسیسم قبول نکنند،از منفعت و اختیار انسان که یکی از مهمترین اصول مارکسیسم وکمونیسم است شروع کنند.که متاسفانه در تفکر حمید تقوایی وهمفکرانش چنین چیزی را نمیبینم.
***