لطفا با افاضات ” تئوریک” رد گم نکنید

آذر مدرسی

تلاش برای سالم نگه داشتن فضای سیاسی در میان جریانات اپوزیسیون یکی از سنتها و یکی از پرنسیبهای جدی جریان ما است. نمونه هایی مثل: جلوگیری از پاپوشدوزی علیه یکی از فعالین سیاسی در آلمان در نوشته دریغ از یک جو شعور، تلاش جدی ما علیه اقدام سازمان اطلاعات رژیم در هفته نامه نیمروز، دخالت جدی ما در ماجرای کار پلیسی دو سال پیش در حزب کمونیست کارگری همگی نشانه درجه احساس مسئولیت جریان ما در مقابل مسموم کردن فضای سیاسی اپوزیسیون و دفاع از حرمت افراد در مبارزه سیاسی است و البته هر بار ما با ضد حمله مملو از شانتاژ  از طرف عاملین این اقدامات پلیسی روبرو شده ایم.

فراخوان  دفتر سیاسی حزب حکمتیست به صفوف کومه له را دقیقا در ادامه این تلاش باید دید. تلاش برای منزوی کردن روشهای پلیسی در مبارزه سیاسی و بالاخره تلاش برای ممانعت از تبدیل یک جریان سیاسی اپوزیسیون، مستقل از راست یا چپ بودن آن، مستقل از دوری یا نزدیکی آن سازمان به ما، به یک جریان فاسد و پلیسی است.

ما در نامه سرگشاده به فعالین کومه له خیلی روشن و ساده گفتته ایم سازمانتان ناسیونالیست باشد شرافتمندانه تر است تا شاخه سازمان اطلاعات در اپوزیسیون. گفتیم برای حفظ حرمت سازمانتان، برای دفاع از سازمانتان بعنوان یک سازمان سیاسی سیاست و روش و عمل نئوتوده ایسیتی را طرد کنید. خیلی روشن از آنها خواستیم از سیاسی ماندن سازمانشان دفاع کنند. در منزوی کردن یک جریان پلیسی در اپوزیسیون ما وارد هیچ بحث سیاسی نمیشویم. مگر ما در جدال با نویدی پور در نشریه نیمروز و با گنجی و جلائی پور وارد بحث سیاسی شدیم تا با شما وارد چنین بحثهائی شویم؟

در جواب به نامه سرگشاده جوابهائی داده شده که "تیزهوشی" نویسندگان را نشان میدهد. از بهروز ناصری که حتی نقد از کومه له را فساد سیاسی میداند و افتخار میکند که توطئه جدیدی را کشف کرده تا محمد نبوی و بالاخره روسای قوم آقایان رضا مقدم و ایرج آذرین شروع به سر هم کردن یکسری افاضات "تئوریک" کرده اند. و اندر مضار و نقد تئوریک، گرایشی و سیاسی حزب حکمتیست پرداخته اند تا رد گم کنند.

آقای نبوی برای رد گم کردن به صحرای کربلا میزند و درس طبقاتی بودن جامعه را میدهد در اثبات خرده بورژوا بودن ما و اینکه ما سوسیالیسم را فراموش کرده ایم دانسته ها و ندانسته هایش را روی میز میریزد.

رضا مقدم هم با بررسی گرایشات مختلف در جنبش کارگری، "اثبات" امریکائی و غیر ماتریالیست بودن ما و سر هم کردن یکسری افاضات رد گم میکند. خیلی جالب است که رضا مقدم در رد اینکه اقدام آنها علیه رهبران و فعالین داب هیچ خطر امنیتی بوجود نیاورده میگوید: بعد از پرونده سازی این آقایان هیچ یک از دانشجویان با مشکلی روبرو نشدند و حتی یکی دو نفرشان به خارج آمدند (ظاهرا ایشان به این مسئله اعتراض دارد).

آقای مقدم شما که ظاهرا از پرونده این دانشجویان و دادگاههای آتی آنها خبر دارید آیا این اطمینان خاطر را میدهید که این کموینستهای جوان با مشکلی روبرو نخواهند شد؟ آیا برای اثبات کثافت کاری شما باید منتظر اعدام یکی از دانسجویان آزادیخواه وبرابری طلب بشویم؟ اگر یکی از آنها به اعدام محکوم شد شما حاضرید قبول کنید که بعنوان یکی از شاخه های وزارت اطلاعات کار کرده اید؟ یا آنوقت هم از ما میخواهید که سند نشان دهیم که رژیم از پرونده سازی شما استفاده کرده است.  واقعا میشود بیشرمی از این بیشتری را از کسی انتطار داشت؟
 
رضا مقدم و ایرج آذرین در دست در انبان جمهوری اسلامی کردن سابقه طولانی تری دارند. فراموش نکنیم که همراه با استعفای شان در یکی از روزنامه های کانادا اعلام کردند که حزب کمونیست کارگری از اسرائیل پول میگیرد و با اینکار نه فقط از روش رژیم اسلامی استفاده کردند بلکه احاساست آنتی سمیتیستی خود را نشان دادند. (نوشته پیمان نعمتی در در روزنامه پیوند تحت عنوان "آیا حزب کمونیست کارگری ایران از اسرائیل کمک مالی دریافت میکند")
این موضوع همان موقع جواب درخور خود را گرفت و اعلام کردیم که این اقدام یک فتوای اسلامی و یک تحریک تروریستی علیه ما است  و آقایان "محترمانه" عقب نشستند. امروز این جریان همان روش را ادامه میدهد و ظاهرا موفق شده اند که بخشی از رهبری و فعالین کومه له را با خود همراه کنند. 

اما همه این گرد و خاکها را کنار بزنیم آنها هنوز به صورت مسئله اصلی جواب نمیدهند. سوسیالیستهای محترم! تزهای "سوسیالیستی تان" درست! لطفا جواب یک سوال ساده را بدهید: آیا دست بردن به روشهای پلیسی در مبارزه سیاسی درست است؟ آیا لو دادن فعالین دانشجوئی و کارگری و دادن لیست آنها و پرونده سازی سیاسی و پلیسی علیه آنها، مربوط کردن آنها به احزاب سیاسی اپوزیسیون و امریکا درست است؟ آیا از فردا نباید فعالین سیاسی همزمان با مخفی کردن خودشان  از دست ماموران وزارت اطلاعات از شما و دوستدارنتان در محیطهای مختلف مخفی شوند؟  واقعا لازم نیست به فعالین سیاسی در داخل هشدار داد که مواظب امنیت خودشان از دست شما و دوستدارنتان باشند؟
جالب است که رضا مقدم میگوید جواب ما را جنبش کارگری ایران میدهد و خود را به فراموشی میزند که تا بحال فعالین کارگری و سازمانهای کارگری علیه اقدام پلیسی این جنابان اعتراض کرده اند. لطفا جواب فعالین و سازمانهای کارگری در ایران را بدهید.
رضا مقدم یک ادعای درست دارد آنهم اینکه حزب ما چتری علیه آنها باز کرده است و بعنوان یک حزب خوشنام و با نفوذ علیه آنها ایستاده و مصمم است جریان نئوتوده ای ها را منزوی و طرد کنند. همه فحاشی ها و پاپوشدوزیها ناشی از این فشار و خطر واقعی علیه آنها است.

تلاش برای منزوی کردن جریان پلیسی نئوتوده ای ها بحث سیاسی و احتلاف نطر سیاسی ما با این جریان نیست. این تلاش تلاشی برای سالم نگه داشتن فضای سیاسی اپوزیسیون و تلاشی برای خفظ جان فعالین سیاسی در داخل ایران، تلاشی برای ممانعت از تبدیل شدن یک سازمان سیاسی (کومه له) به شاخه سازمان اطلاعات در اپوزیسیون است. هشدار ما و تلاش ما این است که این جریان رسوا که
تا دیروز محلی از اعراب نداشت و صدایش از کامپیوتر همسایه شان برد بیتشری نداشت. امروز با همراه کردن بخشی از رهبری و فعالین کومه له، از نفوذ و اعتبار یک سازمان سیاسی استفاده میکند و میتواند به یک خطر جدی برای فعالین سیاسی در داخل و خارج تبدیل شود. رد گم کردنهای "هوشمندانه و تئوریک" جوابی به نگرانی که امروز به حق در اپوزیسیون، در میان فعالین سیاسی، فعالین و نهادها و تشکل های کارگری در داخل و خارج و حتی صفوف کومه له بوجود آمده است را نمیدهد.

آذر مدرسی
٣ فوریه ٢٠٠٩