نگذاریم جان محمود صالحی را هم بگیرند!

نگذاریم جان محمود صالحی را هم بگیرند!
اخبار و گزارشات حاکی از اینست امروز بیست آبان ماه محمود صالحی را برغم مشکلات جدی ناشی از دیالیز کلیوی و ناراحتی قلبی و توصیه جدی پزشکان معالج جهت انتقال به بیمارستان های تهران یا تبریز و ارومیه برای تداوی به زندان باز گرداندند!
بر کسی پوشیده نیست که این رژیم بند نافش به اقدامات ضد کارگری بند است.
محرزتر اینکه رژیم سرمایه داری آخوندی از مبارزات و اعتراضات در حال اعتلای جنبش کارگری این روزها بیشتر از هر زمانی بیمناک و نگران است. برغم پراکندگی میزان اعتراضات و اعتصابات کارگری (حتی بنا به آمار و گزارشهای خود رژیم) خصوصا در یکسال گذشته میلادی جهت احقاق حقوق اشان روند رو به رشد بی سابقه ای داشته.
به حکم افزایش روز افزون نرخ تورم و گرانی، بیکاری و هزاران پدیده ناشی از این وضع اسفبار مبارزه برای بهبودی و احقاق حقوق برای همه فعالین به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزانه اشان تبدیل شده. اگر دو دهه پیش رژیم بیشتر حول و حوش برگزاری مارش ۱ می روز جهانی کارگر ابزارهای سرکوب و خشونت علیه فعالین کارگری یا دیگر جنبشهای رادیکال را حدادی تر میکرد. اگر ماههای نزدیک به هشت مارس، روز جهانی کودک و روز جهانی علیه اعدام گله های اراذل و اویاش و نیروهای امنیتی را جهت مرعوب نمودن فعالین و مردم به خیابانها سرازیر میکرد دیگر لااقل یک دهه است با عمیق تر شدن بیش از پیش شکاف های طبقاتی و اجتماعی و گسترش کشمکش های مبارزاتی میدان این تقابل و جدالها به نوعی هر روزه و هر ساعته شده.
به عبارتی زندگی جنبشهای رادیکال و فعالین در چنین جوامعی هر روزشان در بیان واقع به نوعی مبارزه جهت برپا داشتن و تداوم ا می، روز هشت مارس، روز جهانی کودک و روز جهانی علیه اعدام تبدیل شده. کارگران و دیگر اقشار محروم ستمدیده به حکم اینکه معیشت و زندگی خود و همنوعانشان از سوی یک مشت انسان های مفتخور و انگل ۳۸ سال آزگار است دارد چپاول میشود نمی توانند از این عرصه های فعالیت و مبارزه به ذره کوتاه بیایند و می رزمند و می جنگند. رژیم در شرایط کنونی جنبش های اجتماعی و در راس همه جنبش کارگری را دقیقا به همین خاطر بزرگترین تهدید علیه خود می بیند. روشنترین و سرراسترین توضیح برای بیان دلیل آن همان جایگاهی اجتماعی اش در تولید و پتاسیل بالقوه مبارزاتیست که در صورت بالفعل شدن قادر به تعین تکلیف جدی با این رژیم خواهد بود. به همین لحاظ هم بوده که تا این رژیم زیر فشار بحرانهای بیشتر بین المللی اعم از برنامه برجام و دیگر تهدید قرار میگیرد فشارهای مضاعف روی این طبقه و دیگر اقشار آزادیخواه به منظور خنثی کردن آنرا بیشتر میکند.
رژیم سرمایه داری ایران نیز با اتکاء به همه ابزارهای سرکوب و خفقان و چنگ انداختن بر ابزار تولید که منشا حیات و معیشت این جامعه است تا کنون توانتسه اند حیات بزدلانه خود را ابقاء کنند. این رژیم به حکم ابزار ارعاب و اختناقش سرپا مانده. این رژیم هر چند به ظاهر میخواهد نشان دهد در کشورهای پیرامونی با دخالتگریش سری میان سرها دارد و فلان و بهمان اما از همیشه لرزانتر است.
احیانا خیلی ها نوشته محمود صالحی عزیز تحت عنوان: «حق تعین سرنوست تا مرحله جدایی» را به خاطر دارید. که در قسمت مربوط به احضاریه اش از سوی وزارت اطلاعات سقز لحاظ نموده به بهانه تحویل وسایل در باب رفراندوم کردستان عراق چطور سین سوال و جیم جواب میشود.
مثلا از ایشان پرسش به عمل آمده بود که «به نظر شما چه کسانی از این رفراندوم حمایت خواهند کرد؟ کارگران درمورد این همپرسی چه نظری دارند؟! مردم کردستان ایران به نظر شما مواضعشان چه خواهد بود؟ به نظر شما میزان مشارکت مردم در کردستان عراق در این همپرسی چگونه خواهد بود؟» و الا آخر
این سوالات و مجموعه سوالاتی دیگر که در بازجویی با ایشان مطرح نموده بودند همگی بیانگر این اصل روشن است که وحشت غیر قابل انکاری پیرامون این اتفاق و وضعیتی که برایشان غیر قابل پیشی بینی بوده سرپای این رژیم را در هراس فرو برده این از یکسو. از دیگر سو چرا محمود صالحی مورد چنین بازجویی قرار میگیرد دقیقا به این خاطر که این رژیم به خوبی به این نکته واقف گردیده که برغم همه ممانعتها و سرکوب های وحشیانه جهت سد نمودن راه فعالیت کارگران دیگر این جنبش و فعالینش دامنه نفوذ و عملکردشان محوطه کار و زندگیشان را سالهاست درنوردیده و جایگاه اجتماعی و مبارزاتی اشان در دنیای پیرامونشان هر چند رژیم از آن دلخوش نداشته باشد به این فعالین دارای افق مبارزانی روشن این ظرفیت و توان تحلیل اوضاع را بهتر از آنها میدهد خواستند احیانا تهدیداتی را که از این ناحیه میتواند متوجه اشان بشود از آن سر در بیاروند.
خلاصه میخواهم بگویم بعضا از عکس العمل رژیم هم میشود بخوبی متوجه این مهم شد که این رژیم چقدر از جنبشهای رادیکال و فعالین رزمنده آن میهراسد و حساب می برد. از همین سر در مواقع حساس یکی یکی سراغ آنها می رود و میخواهد از طریق به بند کشیدنشان روحیه مبارزاتی فعالین جنبش ها را به تحلیل ببرد زهی خیال باطل.
کماینکه در روز روشن و زیر ضربات شکنجه، اذیت و آزار جسمی و روانی امنیت جانی شاهرخ زمانی، کورش بخشنده و محمد جراحی ها را به خطر انداختند و نهایتا آنها را کشتند تا شاید از اینطریق زهر چشمی از سایر همرزمانشان بگیرند و به طریق اولی راه چپاول و به جیب زدن ثروت و سامان این مملکت برایشان هموارتر گردد. اما این مبارزه کماکان با هر افت و خیزی که دارد روز به روز پرتوان تر از قبل به پیش می رود. این ضایعه ها برغم اینکه برای جنبش کارگری دردناک بوده و هست اما دارد راه مبارزه بی امانانه خود را می پیماید. رژیم نزدیک به چهار دهه است از طریق مرعوب کردن و کشتار خواسته فعالین جنبش کارگری و سایر عرصه ها را از مبارزه بازدارد اما می بینیم نه تنها رژیم موفق نشده بلکه کماکان فعالین با مایه گذاشتن از جانشان پرچم مبارزه علیه وضع موجود را بر افراشته تر نگه داشته اند.
بدون اتلاف وقت همه تلاش و ظرفیتهای موجود برای اعمال خواست آزادی فوری و بی قید و شرط محمود صالحی، رضا شهابی و سایر زندانیان سیاسی به رژیم جمهوری اسلامی را چه در داخل کشور و خارج از کشور به کار بگیریم و مانع این شویم جانشان را بگیرند.
زنده باد آزادی
اکتبر ۲۰۱۷ ناصر بابامیری