نسل جوان ، نسل آزادیخواه ، نسلی در حرکت(قسمت دوم)

نسل جوان ، نسل آزادیخواه ، نسلی در حرکت
( قسمت دوم )
عزیز آجیکند
جوانان نیروی سر زنده و پر جنب و جوش جامعه اند.نقش جوانان در همه عرصه ها تعین کننده و سازنده است. اگر از گذشته های دور تاریخی صرف نظر کنیم و نقش جوانان را تنها در ۳۸ سال اخیر مورد پژوهش و ارزیابی قرار دهیم، بخوبی در میابیم که جوانان دراین مدت نقش تعیین کننده ای در همه عرصه ها به خصوص عرصه سیاسی در ایران داشته اند . نیرویی دخالت گر و پر جنب و جوش که با احساس مسئولیت قدم در راه ساختن آینده خویش و جامعه خود بر داشته است.
در چند دهه اخیر بویژه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، دموکراسی خواهی جایگاهی برجسته در میان دیگر شیوه های مبارزه در میان جوانان آزادیخواه در سطح جامعه پیدا کرده است .و از همین رو مطالعه فرایند گذار از رژیم های دیکتاتور را به نظام های سیاسی مردم سالار، به یکی از مباحث مهم جامعه شناسی سیاسی معاصر تبدیل کرده و در بین قشرهای مختلف جامعه به خصوص جوانان فرا گیر شده است.
از طرف دیگر جهانی شدن ارزش های دموکراتیک از یک طرف و تجارب ناشی از تحولات سیاسی- اجتماعی بسیاری از کشورها برای استقرار یا تحکیم دموکراسی( دمکراسی نه به مفهوم که در سیاست اقتصادی غرب و امریکا رایج است و یا با آن اسم و به هدف “صدور دمکراسی” خارمیانه را در خون و جنون فرو برده اند، و اهداف ضد آزادیخواهانه به پیش میبرند، بلکه به معنی آزادی و رهائی انسان از یوغ استبداد سرمایه داری و از دست همین نوع دمکراسی طلبی راست بورژوائی در جهان)، از طرف دیگر ادبیات علمی گسترده و مناسبی برای تبیین علمی گذار جوامع به دموکراسی تولید کرده است. همچنین در سال های اخیر نقش جنبش های اجتماعی در عرصه سیاسی- اجتماعی جوامع افزایش و دامنه فعالیت این جنبش ها از سطوح ملی به بین المللی گسترش یافته است.
در کل حرکت دمکراسی خواهی جوانان را می توان بیانگر تلاشهای آگاهانه بخشی از جوانان جامعه به منظور شروع و یا مقاومت در برابر تغیر نظم اجتماعی دانست.
جوانانی که تحت تاثیر تحولات فرهنگی و سیاسی در جامعه و جهان قرار گرفته اند، اینک می توانند پیشتاز یک مبارزه واقعی برای سرنگونی ارتجاع باشند. ارتجاعی که زندگی شان را به دوزخ تبدیل کرده است . جوان امروز نمی تواند خود را در یک فضای بسته افکار کهن ببیند. آگاه شدن جوانان به مسائل سیاسی نگرشی جدید نسبت به سیاست، حیطه ای است که رشد هویت اجتماعی را امکان پذیر میکند. مدرسه، گروه های نوجوان، هم سالان و رسانه ها، و هر شیوه جنب و جوشی که در سطح اجتماع پیش آید و دولت و دولتمردان را نشانه رود، نوجوان را با موضوعات سیاسی روبه رو می کند. نزدیک شدن به سنِ حق رأی داشتن و از جهت حقوقی بالغ محسوب شدن، توجه فرد را به مسائل سیاسی افزایش می دهد.
نوجوان کوشش می کند موقعیت افراد بالغ را به دست بیاورد و آنچه که مربوط به دوران کودکی است پشت سر گذارد. وی می خواهد اعمالی انجام دهد تا نشان دهد از کودکی فاصله گرفته و به قلمرو بزرگان وارد شده است. واقعیتی که هر یک از ما و نسل های قبل از ما آنرا تجربه کرده ایم.
نیاز به استقلال دوره شکوفایی یک جوان است. در این دوره جوان آرزو می کند که خود را از زیر بار نفوذ والدین خود آزاد کند و مستقل گردد. او مایل است تا دور از نظر اعضای خانواده درباره مسایل مربوط به خود فکر کند و فعالیتهای آینده را طراحی نماید. وی علاقمند است زندگی خود را اداره کند لذا میل به احراز استقلال و شخصیت همزمان با تحولات جسمانی در نوجوان آشکار می گردد. لذا ضروری است که تمایل به استقلال و شخصیت نوجوان به درستی ارضا شود. چون استقلال تصحیح کننده مسئولیت فردی جوانان است و کسب شخصیت شرط عضویت انان در امور اجتماعی است.
جوانان تجارب ارزشمندی از گذشتگان خود دارند که با وجود نظرات سازنده آنه اکه همه در جهت آزادی و رفاه عموم بوده وهیچ نیتی جز خدمت کردن به مردم در جهت سرنگون کردن نظام های حاکم و دیکتاتوریت و برقراری یک دنیای برابر برای همه انسانها ، نداشته اند.
نسل جوان امروز بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته است. این نسل قدم به قدم با خواستهای خود رشد کرده، راه پیمود و تا به امروز رسیده است . با دشمنانی چون سپاه پاسداران در افتاده در جنگی ناجوانمردانه در میدانی وسیع به پهنای همه انسانیت از دشمن خود و از فرهنگ ارتجاع زخم بسیار خرده است. تلفات داده است و ترور شخصیت شده اما باز در حرکت است و به پیش می رود تا بتواند جمع دیگری را در جامعه با خود همراه کند.
طی ۳۸ سال این نسل مورد تعرض قرار گرفته . با زندان و مواد مخدر و هر معضل دیگر در جامعه کنار آمده و مبارزه کرده اما به هیچ وقت فریادهایش شنیده نشده.
بیداری سیاسی درمیان جوانان امروز، به مراتب بالاتر و فراگیرتر از هر زمان دیگر است، در این جا تردیدی نمی بینم اگر بگوئیم که در طول بیش از ۳۸ سال جنگ و خونریزی و بدبختی و و مداخله آشکار ولایت فقیه و سپاه و اطلاعات در زندگی خصوصی و سرکوب جوانان ، بزرگترین عامل بیداری سیاسی نه تنها در میان جوانان، بلکه در میان اکثر مردم ایران است. در این ۳۸ سال معضلات اجتماعی در جامعه ایران که متاسفانه بیشترین نیروی مصرفی آن را جوانان تشکیل داده است، خود یکی از مهمترین ابزارهای بیداری سیاسی درمیان جوانان است. چون جوانان که بیشترازهر گروه و قشردیگری دربرابر زندگی حساس هستند، حس کنجکاوی شان بیشترتحریک گردیده آنان را وا می دارد که نسبت به سرنوشت خویش که در گرداب ولایت فقیه و مذهب گیرافتاده، بیاندیشند و روی دلایل و انگیزه های آن تعمق کنند و به یک خودآگاهی برسند و از خود بپرسند که عامل این ویرانگری چه کسانی هستند و چرا این وضعیت جریان دارد و راه رهایی از این دشواری ها در چه عوامل و راه حل هایی نهفته است.
امروز زمینه های ارتباط بطور گسترده فراهم است. از این نقطه نظر اگر به مسایل مهم داخلی بنگریم، نقش جوانان با درک و با احساس که در جامعه فعال هستند مهم و قابل درک بوده و قطعاً می توانند تاثیرات ژرف و مثبتی را در جامعه ایران برجای گذاشته و از این طریق اهداف آزادیخواهی خویش را به انجام برساند.
ادامه دارد…
منبع: شماره ٢٢ نشریه سوسیالیسم امروز
۴ نوامبر ٢٠١٧
١٣ آبان ١٣٩۶