آرزوی دولت مستقل در کردستان

آرزوی دولت مستقل در کردستان!!!

مقدمه!

تا قبل از سال ۱۵۴۱ کردستان به امپراطوری ایران تعلق داشت اما امپراطوری عثمانی در جنگ چالدران بر ایران پیروز شد و قسمتی از کردستان را به خود ضمیمه کرد. با پایان امپراطوری عثمانی در اوایل قرن بیست کردستان بین ایران، سه بخش کنونی کردنشین ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شد که حاصل فروپاشی امپراتوری عثمانی هستند.یکی از مهم‌ترین این معاهده‌ها، «معاهده سِور» (Treaty of Sèvres) (شهری در حومه پاریس) است که در اوت ۱۹۲۰ میان پیروزمندان جنگ جهانی اول (روسیه، بریتانیا و فرانسه) و امپراتوری عثمانی امضا شد.

با تقسیم مجدد قلمرو عربی امپراتوری عثمانی براساس موافقت‌نامه مشهور به «سایکس-پیکو» در سال ۱۹۱۶ مناطق کردنشین، عملا میان سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شد وبراساس معاهده «سور»، امپراتوری عثمانی نه تنها قلمرو عربی، آفریقایی و اروپایی خود را از دست می‌داد،‌ بلکه در مناطق شرقی نیز یک دولت مستقل ارمنی (در شمال شرقی ترکیه کنونی) و یک منطقه خودمختار کردستان (در جنوب شرقی ترکیه کنونی) با چشم‌انداز استقلال ایجاد می‌شد .
پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی قرار بود برای کردها و ارمنی‌ها دولت‌های مستقل در مناطق شرقی این امپراتوری به ارمغان آورد، اما حوادث بعدی چنان پیش نرفت که در قرارداد «سور» پیش‌بینی شده بود.

(مارک سایکس و فرانسوا ژرژ پیکو دو دیپلمات بریتانیایی و فرانسوی بودند که با مأموریت از طرف‌ دولت‌هایشان مرزهای کنونی کشورهای عراق، کویت، عربستان، اردن، سوریه و لبنان را تعیین کردند.)

بعد از شکست دولت عثمانی ملی گرایان ترک که از سوی گروه افسران جوان به رهبری مصطفی کمال هدایت می‌شدند و در آنکارا برای خود دولت ملی تشکیل داده بودند، معاهده «سور» را نپذیرفتند و به مقاومت و مقابله با ارتش‌های یونان، ‌بریتانیا و فرانسه که به دنبال معاهده «سور» بخش‌های غربی ترکیه کنونی را اشغال کرده بودند،‌ برخاستند. جنگ میان نیروهای ترک و قوای پیروزمند جنگ اول جهانی پس از سه سال به پیروزی ترک‌ها و امضای معاهده جدیدی در لوزان (ژوئن ۱۹۲۴) منجر شد و جامعه جهانی مرزهای ترکیه کنونی را به رسمیت شناخت.

آرزوی دولت مستقل در کردستان!

در این یک صد سال پس از جنگ اول جهانی، کردهای منطقه شاهد چند حادثه یا تلاش مهم تاریخی بودند، اما هیچکدام از آنها هنوز نتوانسته در زندگی آنها و برآوردن آرزوی تاریخی‌شان در دستیابی به دولت مستقل تغییری ایجاد کند.
نخستین تجربه کردها، جنبش ملا مصطفی بارزانی در کردستان عراق بود که در دو نوبت در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۳۱ تا ۱۹۴۲ رخ داد، اما نتیجه‌ای نداشت و سرکوب شد. دومین حادثه، تشکیل “جمهوری مهاباد” (۱۹۴۶) در ایران بود که در جریان جنگ جهانی دوم و زیر تاثیر حضور ارتش سرخ در مناطق شمال غربی ایران به وجود آمد. این جمهوری خودمختار نیز پس از یک سال عمر، با خروج روس‌ها از شمال ایران سرکوب شد و خاتمه یافت.
تجربه ها و اتفاقات دیگری در بین این سالها روی داد که مثل اتحادیه میهنی بعد از در گیری با بارزانی در سال ۱۹۶۶ به ایران پناهنده شدند. از سال ۱۹۷۵ اتحادیه میهنی زیر بار پیمان الجزایر نرفت و تا حمله به عراق در ۱۹۹۱ بعنوان یک نیرو در معادلات کردستان عراق نقش داشت که از ۱۹۹۲ شریک قدرت شد.

و بعد ملا مصطفی بارزانی در سالهای ۱۹۷۴ تا آخر ۱۹۷۵ دوباره در معامله الجرایر قرار گرفت و مجبور شدند عراق را تخلیه و به ایران پناهنده شوند که بارگاه بارزانی تا بعد از سالها در رژیم اسلامی هم هنوز در کرج ایران مستقر بود. که دوباره با حمله آمریکا به عراق در سال ۱۹۹۱ میلادی بارزانی به عراق بر گشتند و تا کنون شریک قدرت در معادلات سیاسی اقلیم کردستان هستند.

سومین و مهم ترین تجربه کردهای ایران بعد از انقلاب ۱۹۷۹ بود که چند سال بعد از سرکار آمدن رژیم اسلامی در ایران منا طقی را زیر کنترل داشتند. که در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۱رژیم اسلامی توانست برکل منطقه تسلط پیدا کند. در این تجربه باید یاد آور شوم که برای اولین بار در تاریخ جنبش آزادی خواهی کرد تشکیلات کو مه له بعنوان یک تشکل مارکسیست در جنش کردستان نقش آفرید . از بعد از انقلاب ایران یک تشکل کمونیستی با نیروی مسلح مستقل در جنبش کردستان و تاریخ جنبش کردها در منطقه نقش آفرید. در این میان ناسیونالیسم کرد تلاش کرد برای کو مه له محدودیت بوجود آورد که موفق نشد و با وجود دو درگیری مسلحانه داخلی بین نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران و کومه له . کومه له توانست در مقابل فشار داخلی ناسیونالیسم ایستادگی کند و از حقوق زحمتکشان کرد دفاع نماید. از این تاریخ کو مه له مبتکر مسلح کرد زنان در تاریخ جنبش آزادیخواهی کردستان شد که این موفقیتی بزرگ برای زحمتکشان و برابری طلبان در کردستان بود. همچنین کومومه له و نیروی مسلحش توانست زمینه ساز تشکیل حزب کمونیست ایران شود که بعد از مشروطیت اولین حزب کمونیستی در ایران شد که با تشکیلات مسلح در عرصه معادلات سیاسی ایران عرض اندام کرد. کو مه له تا سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ بعنوان یک نیروی کمونیست قدرت داشت اما بعد از اختلافات درون حزبی و شقه شدن این نیرو حال تکه های این جریان عده ای در هم پیمانی با ناسیونالیسم و اسلامی ها در منطقه هستند, عده ای با پلاتفرم لیبرالی هنوز خودرا کمونیست میدانند اما هیچکدام نقش جدی در اوضاع جاری ندارند.

اوضاع منطقه!!

خاورمیانه اکنون یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخی خود را می‌گذراند. در این بحران مشکلات ناشی از توسعه سیاسی و گذار به دموکراسی با بحران ناشی از تنش‌های قومی و دینی درهم‌آمیخته است. در چند سال اخیر و با فضای سیاسی موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا که به (بهار عربی) نام گرفته اوضاع عراق؛ سوریه؛ لبنان و کویت مورد مناقشات زیادی است و اکنون چنگ داخیلی یمن و منازعات قطر با همسایگان عربش و مصر دور جدیدی از تنشهای سیاسی را بار آورده است اما آنچه به این بحث مربوط است اوضاع امروز کردهای عراق است که در روز یکشنبه ۲۹ اکتبر قیریبا یک ماه بعد از همه پرسی استقلال کردستان مسعود بارزانی از سمت ریاست اقلیم کردستان استعفا داد.
امروزبعد از دوازد سال حاکمیت بالاخره پسر مصطفی بارزانی آقای مسعود بارزانی از سمت خود بعنوان رییس اقلیم کردستان استعفا داد. این یک خبر کوتاه و شاید عادیست اما اگر حوصله کنیم و به سخنرانی مسعود بارزانی در پارلمان در رابطه با استعفایش دقت کنیم. بارزانی به دو نکته اشاره میکند ۱ چرا آمریکا ازشان حمایت نکرد؟
۲ میگوید کرکوک را عده ای تسلیم کردند و در پایان میگوید از سیاست کناره گیری نمیکند بلکه بعنوان رییس سیاسی شورای عالی پارلمان در صحنه سیاسی میماند.
همزمان بعد از سخنرانی مسعود عده ای از هواداران مسعود بارزانی برای نشان دادن سمپاتی خود به او بزور همراه تعدادی از افراد مسلح بارزانی وارد پارلمان اقلیم کردستان میشوند تعدادی از نمایندگان و خبرنگاران را کتک میزنند.

همه پرسی برای استقلال!

من برای اینکه سناریوی سیاسی ناسیونالیسم را جلو چشم جامعه بگیرم لازم میدانم به این اشاره کنم که از نظر من مسله همه پرسی و راه انداختن رفراندوم در کردستان نه به خواست مردم آزادیخواه و زحمتکش جامعه بلکه بعنوان یک ترفند سیاسی از طرف رهبران ناسیونالیست کرد که در پارلمان و جامعه قدرت دارند مطرح شد و از آنجا که قصد هم نبود خودمختار شوند, اما بعنوان یک فشار بر دولت مرکزی در معامله های آینده از آن استفاده شود. همه پرسی با دب به و کب کبه برگزار شد مردم به خیابانها ریختند, در صف رای گیری ایستادند رای دادند اما غافل از اینکه ناسیونالیسم چه نقشه شومی دارد; برای آرزوهای دیرینه خود دل خوش کردند و بهم تبریک میگفتند. این حق مردم است که آزادانه تصمیم بر سرنوشت خود بگیرد. اما نباید گذاشت نیرو وتوانایی مبارزاتیشان به بازی گرفته شود. کاریکه ناسیونالیسم همیشه خائن امروز در جامعه کردستان عراق کرده و همه جهانیان از آن آگاه اند. رهبران ناسیونالیست طبق آمار های مرسوم در کشورهای دیکتاتوری اعلام کردند ۹۳ در صد رای مثبت به همه پرسی داده شده.

در اینجا لازم میدانم به یک مسله در حاشیه این بحث بپردازم. تعدادی در آنروزها خیلی کاسه داغتر از آش بودند و برای همه پرسی و رفراندوم تبلیغ میکردند. در جواب یکی از رفقای سابق نوشتم من موافق حق تعیین سرنوشت هستم ولی موافق این شو و نمایشی که پسر ملا مصطفی بارزانی راه انداخته است نیستم. چون مسعود بارزانی و طایفه طالبانی از آن میخواهد برای معامله با دولت مرکزی استفاده کند و دوباره مردم را به مسلخ میبرند. حتما به شکست کشیده میشود و دوباره مردم کردستان یک ضربه شصت دیگری از رهبران ناسیونالیسم میخورند و دوباره دپرس سیاسی میگیرند. غیبگو نیستم اما بنا به تجربه دهها ساله فعالیت سیاسی خود موضعگیری و آگاه بودن به وضعیت نیروهای ناسیونالیست میدانم, هیچوقت ناسیونالیسم برای آزادی مردمش کار نمیکند بلکه از احساسات کور نژادی استفاده میکند تا به مقاصد شوم خود که آنهم نوکری و مزدوری قدرتهای منطقه ای و جهانی است برسد.

ارزش مصرف همه پرسی چه بود؟

تقریبا از سال۱۹۹۱-۱۹۹۲ میلادی و بعد از حمله اول آمریکا به عراق منطقه کرد نشین عراق از طرف آمریکا حمایت شد و پرواز های نظامی و غیر نظامی ممنوع شد و بعنوان کمک به مردم کردستان فضای هوایی ممنوعه از طرف آمریکا تحت عنوان (تعیین مدار ۳۶ درجه پروازممنوع) برقرار شد و نیروهای آمریکایی خودرا حافظ کردها لقب دادند. از سال ۱۹۹۵ اقلیم کردستان برسمیت شناخته شد و از سال ۲۰۰۵ میلادی پسر ملا مصطفی بارزانی , مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان شد. و نچیروان بارزانی هم نخست وزیر اقلیم شد و در همین اوان هم از ۲۰۰۳ جلال طالبانی ریس جمهور عراق شد که بعد از خود آنرا به فواد مسعود از رهبران اتحادیه میهنی واگذار گردید. یعنی با وجود چنین مقامهایی و در صدر بودن در عرض این دوازده سال و اندی جامعه کردستان عراق فقیر ترشد. کارکنان ادارات و معلمان در خواست حقوق معوقه خود میکنند و در طرف دیگر رهبران طایفه های طالبانی و بارزانی پول و مال ومنال بیشتری ذخیره میکنند. مسعود بارزانی با ۵۵ میلیارد دلار یکی از ثروتمند ترین افراد در خاورمیانه است. و خانواده طالبانی امتیاز دار کل شبکه تلفنی و انواع و اقسام شرکتهای ساختمانی و تجارتی در کردستان هستند.

۱بنابراین هو جنجال همه پرسی برای این بود تا اجازه ندهند مردم کردستان عراق از حیف و میلهای مالی دوازه سال اخیر در اقلیم کردستان که بوسیله دونیروی اصلی صحنه سیاسی کردستان هستند (خانواده بارزانی و خانواده طالبانی) آگاه شوند. رهبران ناسیونالیسم تصمیم گرفتند مردم را سرگرم احساسات ملی گرایی و نژادپرستی کنند. کسی وقت نکند بپرسد ثروت دوازه سال اخیر و بخصوص سه سال اخیری که میدانهای نفتی کرکوک در اختیار بود و هر هفته بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در آمد داشت کجا رفت؟؟ در نتیجه با راه انداختن شو نمایشی همه پرسی در کردستان مردم را به مسلخ بردند تا حالی نشوند حیف میل اقتصادی این دو خاندان و نوکر و مزدورانشان به حساب کی است.

در کردستان عراق انواع و اقسام شرکتهای و سر مایه گذاری ها بر قرار شد اما معلمان ؛ کارگران و مزدبگیران در جامعه از نگرفتن چند ماهه حقوق خود به ستوه آمده اند و اعتراضات خیابانی هر روز برقرار است. در کردستان مثل همه حاکمان د ر کردستان عراق هم مثل همه کشورهای منطقه حاکمان دزد و ثروت مند اما مردم فقیر و فقیر تر میشوند و کسی هم جرات نمیکند به پرسد چرا؟؟ رهبران احزاب و خاندانهای طالبانی و بارزانی حسابهای بانکی شان نجومی است و در آمد شرکتهای شان هر روز بهره مند و بهره مند تر میشود.

بنا براین همه پرسی ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ برگزار شد یک فضای قلابی شادی را به مردم تحمیل کردند و مردم جامعه هم از فرط اینکه بیش از صد سال است بدین آرزو انتظار کشیده اند , به خیابانها ریختند در صف ای گیری ایستادند بی خبر از اینکه پشت این بازی سیاسی چه نقشه ای برای مردم دارند بی خبر بودند. در نتیجه غافل از نتیجه به شادی خود ادامه دادند تا اینکه آتش سلاحهای سربازان دولت مرکزی که به همراهی مزدوران برون مرزی سپا پاسداران ایران در عراق که اسمش حشدالشعبی است کرکوک را محاصره و اشغال کردند. همدستی رهبران ناسیونالیسم به حمله به شهر کرکوک مردم را از خواب غفلت بیدار نمود و پوچی و بی اساسای شادی های خودرا با گوشت و پوست برای چندمین بار لمس کردند. ارتش باز مانده از بعث دوباره با کینه جویی بیشتر به کرکوک حمله کرد و نیروی پیشمرگ هم غافل از معامله پشت پرده مسولین خود دستور گرفتند به ناحیه ای دیگر منتقل شوند و راه را برای وردود ارتش و سپاه پاسداران ایران که در کنار ارتش عراق بودند باز نمودند. در این میانه پیشمرگه های با احساسی بودند مقاومت کردند و جان خودرا از دست دادند. در ویدیوهایی که آنروزها پخش میشد یک طرف حمله ددمنشانه ارتش عراق و حشدالشعبی که نیروی برون مرزی سپاه پاسداران ایرانست را نشان میداد که چگونه خانه های مردم را تاراج میکنند. و در ویدیوهای دیگر میدیدی که چگونه ‍مردم سراسیمه و از ترس خودرا به دشت صحرا میزدند تا جان خود و فرزندانشان را نجات دهند. یعنی نمایش رو حوضی انتخابات و رفراندوم ناسیونالیسم کرد برای خاک پاشاندن در چشم مردم کردستان عراق بود تا معامله رهبران ناسیونالیست کرد با دیکتاتورهای منطقه مثل اردوغان؛ جمهوری اسلامی و آمریکا را از چشم مردم بدور دارند.

آنزمان که جلال طالبانی فوت کرد من در پرونده سیاسی جلال طالبانی به اختصار نشان دادم که در سراسر ۵۰ سال عمر سیاسی اش در جنبش کردستان عراق همیشه در فکر معامله و حفظ خود بوده تا بتواند اولیگارشی مالی خودرا حفظ کند. در طول بیش از ۸۰ سال وجود خانواده بارزانی در جنبش ناسیونالیستی عراق همیشه برای منافع طایفه ای خود کوشیده و مردم کرد کردستان عراق را وثیقه معاملات خود با کثیف ترین رژیمهای منطقه ای قرار داده اند.
صفین دزه‌ای، سخنگوی اقلیم در آوریل سال ۲۰۱۷ اعلام کرد که با استقلال میتوانیم خودرا اداره کنیم و از خود دفاع کنیم. مسرور بارزانی در ۱۵ ژوین ۲۰۱۷ اعلام کرد که باید عراق به سه منطقه شیعه و سنی و کردها تقسیم شود تا از خونریزی جلوگیری شود.
همه اینها تبلیغات برای خام کردن مردم کردستان عراق بود. وقتی کاشف به عمل آمد اینها ترفندهایی بود برای معامله با دولت مرکزی تا در آن سهم خودشان را بستایند.

دلایل شکست همه پرسی از زبان رهبران خاین ناسیونالیست!
مسعود بارزانی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی مدعی میشود که آمریکا و کشورهای اروپایی از خواست ما دفاع نکردند. اولا تمام کشورهای همسایه و آمریکا و اروپا اعلام کردند که از همه پرسی کردستان عراق پشتیبانی نمیکنند. در اوضاع و شرایط امروز آمریکا قطعا از عراقی حمایت میکند که بتواند در معادلات منطقه ای اهداف آمریکارا تقویت کند و از همین بابت از حیدر عبادی بعد ازدیدار ایران و ترکیه به عربستان صعودی رفت زیرا عربستان صعودی در منطقه علیرغم اینکه از روسیه هم سلاح میخرد ولی همدست آمریکا و برنامه هایش در مقابل روسیه و چین است. عربستان سنی میخواهد علیه نفوذ ایران در منطقه که خواست آمریکااست با عراق همدستی کند و ایران هم با حضور نظامی سپاه قدس میخ خودرا در عراق کوبیده است و از همین رو طایفه طالبانی راهنمای آنها برای اشغال دوباره کرکوک شدند.
رهبران ناسیونالیست کرد به روشنی از بد و بستهای سیاسی منطقه ای خبر دارند اما بخاطر اوضاع داخلی و نارضایتی مردم بر همه پرسی تاکید کردند تا اوضاع داخلی را تحت کنترل داشته باشند. مسعود بارزانی و طایفه طالبانی خوب میدانند که هر کدام سرشان به آخور یکی از قدرتهای منطقه ای بسته است. اردوغان مسعود بارزانی تاکید کرد که از همه پرسی حمایت نمیکند. ایران از طریق اتحادیه میهنی نارضایتی خودرا اعلام داشت . اما چرا مردم را به مسلخ بردند برای اینکه خطای این اوضاع را به گردن همدیگر بیاندازند. اکنون جماعت طالبانی و بارزانی مثل لشکر شکست خورده و نا امید دارند و همدیگر رامتهم میکنند. اما اصل قضیه این است که ناسیونالیسم کرد در عراق بار دیگر مردم را دستمایه حیله های سیاسی خود قرارداد و بی ارزشی و فاسد بودن خودرا دوباره به نمایش گذاشت. مسعود بارزانی وقتی میگوید آمریکا از همه پرسی پشتیبانی نکرد نشان داد حتی اربابانش هم برای گروههای ناسیونالست هیچ حرمتی قایل نیستند و در پایان آنهارا فقط برای راهکارهای خود لازم دارند و بس.
آرزوی دولت مستقل زمانی بوقوع خواهد پیوست که آزاردیخواهان؛ کارگران و مردم زحمتکش تشکل و پلاتفرم خودرا داشته باشند برای آن مبارزه کنند. در خالی بودن جای مبارزه متشکل کارگران و زحمتکشان در کردستان و خاورمیانه در معادلات سیاسی منطقه؛ قطعا ناسیونالیستها سکان سیاسی را در دست میگیرند و مبارزات بر حق مردم را قربانی خواستهای اقتصادی, اجتماعی و سیاسی خود میکنند.
————————————————-
¤¤¤ منابع مورد استفاده در این مطلب: بی بی سی و رادیوفارسی آلمان