مقصر افزایش آمار تن فروشی در ایران کیست؟

الناز معین

درطول سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه مردم ایران با مشکلات بسیاری دست به گریبان بوده اند. بیکاری،گرانی،فقروتورم لجام گسیخته زندگی را برای اقشارکم درآمد وکارگران وزحمتکشان غیر قابل تحمل نموده است. فضای اختناق وسرکوب وحمله به آزادیهای فردی واجتماعی ازطرف جمهوری اسلامی درسه دهه گذشته جزجدایی ناپذیری ازموجودیت رژیم استبدادی ولایت فقیه بوده است. حجاب اجباری، زن ستیزی وقوانین مردسالارانه عملا" زن را به شهروند درجه چندم تبدیل کرده است.پدیده دختران فراری وافزایش آمارتن فروشی زنان درایران نتیجه سیاستهای ضد انسانی وزن ستیزانه جمهوری اسلامی سرمایه است.

تن فروشی زنان درایران به دو صورت قابل مشاهده است. نوع قانونی وشرعی آن تحت نام ازدواج موقت یا صیغه انجام میگیرد که تبدیل به یکی ازراههای کسب درآمد سرشاربرای آخوندهای مفتخورشده است .امامزاده ها واماکن مذهبی از مراکزمهم تن فروشی قانونی و شرعی هستند. اما تن فروشی درایران تنها به صیغه محدود نشده است وبسیارفراترازآن رفته است.

طبق سرشماری اخیری که درشهر تهران انجام گرفته است،تعداد زنان ودخترانی که فقط درشهرتهران ۱۲ میلیون نفری به تن فروشی اشتغال دارند به ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزارنفر میرسد.تعداد بیشتری ازاین زنان درخیابانها ،رستورانها،هتلها ومکانهای عمومی هستند وبقیه در۲۵۰ خانه به سرمیبرند، صاحبان این خانه ها درصدی از درآمد زنان را درمقابل محل کاروزندگی که دراختیارآنها قرارداده اند میگیرند.

درحمله ای که چندی پیش توسط نیروی انتظامی به یکی ازخانه ها صورت گرفت،۱۴۸ تن دستگیر شدند.۴۴ تن ازدستگیر شدگان زنانی بین سنین ۳۰ – ۱۵ سال بودند. همچنین تا بحال ۳۰ هزارنفرازدستگیرشدگانی که به جرم تن فروشی بازداشت شده اند حامل ویروس HIV بوده اند که توسط رژیم به مکان نامعلومی فرستاده شده اند. متاسفانه متوسط سن زنان تن فروش به سرعت درحال کاهش است وتاکنون به ۱۰ سال کاهش یافته است.دربین این افراد کودکان ۱۰ ساله نیز به چشم میخورد.همچنین ۶۰ درصد زنان تن فروش مادرانی هستند که به خاطرفقرمالی وفشارهای اقتصادی وجوابگویی به نیازهای فرزندانشان به این مصیبت افتاده اند.

مقصرکیست؟

آیا باید زنان تن فروش را محکوم کرد که برای زنده ماندن خود وفرزندانشان به تن فروشی روی آورده اند؟ واقعیت این است که اوضاع وشرایط فلاکت باراقتصادی که محصول تمامی نظامهای سرمایه داری وبه طبع آن جمهوری اسلامی است مقصرواقعی وعامل تمامی بیعدالتیها ونابرابریها است. همین وضعیت مشقت باراقتصادی است که خیل وسیعی اززنان این جامعه را به این سمت سوق داده است. درکشوری مانند ایران که بردنیایی از ثروت وسامان اقتصادی قرارگرفته است،میبایستی تمامی زنان ومردان این کشوردررفاه وآسایش زندگی میکردند .ثروتی که میبایست درراه آسایش ورفاه وخوشبختی این مردم صرف وهزینه میشد در دست سرمایه داران و برای رفاه و تامین زندگی انگلی آنها و درراه توسعه اسلام سیاسی و گله حزب خدا و حوزه های جاهلین واطلاعات و سپاه و فعالیتهای تروریستی گروهها واحزاب وابسته به جمهوری اسلامی نظیرحزب الله وحماس هزینه میگردد.
همچنین فرهنگ سنتی وعقب مانده ملی – اسلامی مردسالاروزن ستیز یکی ازموثرترین عواملی است که بردگی واستثمارزن را تشدید کرده وبر سرنوشت زنان ایران چنگ انداخته است.ازدواج اجباری وبه زورشوهردادن زنان دربسیاری ازنقاط ایران مانند کردستان،بلوچستان،خوزستان و… همچنان ادامه دارد.طلاق هنوزدربسیاری جاها مایه آبروریزی وننگ خانواده ها تلقی میشود. معاشرت زنان با مردان حتی درسنین نوجوانی برای بسیاری ازخانواده ها غیرقابل قبول وحرام است. بسیاری اززنان جوان راه رهایی ازاین قیدوبندها ورسیدن به آزادی را درفرارازخانواده وشهرودیارخود جستجو میکنند و برخی نیزدرخودکشی وخودسوزی.
پدیده دختران فراری درنشریات وروزنامه های ایران ازمقولاتی است که روزانه بدان پرداخته میشود. اکثریت دختران مذکورعلت فرارخود را ازخانواده محدویتهای اعمال شده ازطرف خانواده،عشق وعلاقه به فردی مشخص ومخالفت خانواده با انتخاب خود عنوان میکنند.
فضای اختناق وسرکوب آزادیهای فردی واجتماعی ازطرف جمهوری اسلامی وتوهم خانواده ها نسبت به مذهب ازعواملی است که این سرنوشت را بر ما زنان رقم میزند و تا زمانی که فرهنگ مسلط وحاکم برجامعه فرهنگ قرون وسطایی ملی – اسلامی فعلی باشد تن فروشی وخودکشی وقتلهای ناموسی ادامه خواهد داشت. زیرا دراین فرهنگ زن کالایی است که منحصرا" برای آسایش واستفاده مرد آفریده شده است. این فرهنگ فرهنگ انسانی ومروج ارزشهای انسانی نیست. رهایی انسان وبازگشت به ارزشهای انسانی تنها درگرو پیوستن ،تقویت وگسترش جنبش آزادیخواهی وبرابری طلبی است. تنها با محو نظام سرمایه داری درتمامی اشکال آن وبرقراری سوسیالیسم میتوان به آزادی وبرابری انسانها دست یافت.