مترسک ها و رهبران قلابی

ناصر اصغری

رضا مقدم اخیر در یکی از نشستهای محفلش اظهاراتی کرده که لازم به یک توضیح کوتاه دارد. می گوید: "… می توان دو استراتژی را در جنبش کارگری مطرح کرد: گرایش چپ درباره مرکز همبستگی آمریکا موضع می گیرد و گرایش راست موضع نمی گیرد …" (به نقل از نوشته بهرام رحمانی) من این نوع شیرین کاری ها و گنده گوئی ها را دوست ندارم.

این اظهارات آدم را یاد معرکه گیری عمرکشی شیعیان می اندازد. مترسکی را درست می کنند و شروع به کشتنش می کنند. در تمام جنبش کارگری ایران و تمام کسانی که درباره کارگران حرف می زنند، این فقط رضا مقدم و دو سه نفر از دوستانش هستند که در باره معرکه عمرکشی "مرکز همبستگی آمریکا" موضع گرفته اند! واقعا کسی که بداند چه می گوید درباره جنبش کارگری این چنین گنده گوئی می کند؟!

اگر "خانه کارگر"یها را فاکتور بگیریم، در بین تمام کسانی که از کارگر حرف می زنند، رضا مقدم در جناح راست راست ترینها قرار می گیرد. رضا مقدم که اکنون این چنین در باره "گرایشها" حرف می زند و چپ و راستش را تعیین می کند، سال ١٩٩٩ از حزب کمونیست کارگری جدا شد که برود فعالین کارگری را از هر "گرایشی" متقاعد کند تا دست از اعتراضات و جنگ ایذائی با سرمایه داری پیروز بردارند. ایشان رفت این فعالین کارگری را قانع کند که اکنون زمان آن است کارگران بجای مبارزه، با شرایط صندوق بین الملل پول کنار بیایند تا بلکه این نهاد، تکنولوژی مدرن به کارگاههای ایران بیاورد و کارگران بیکار نشوند. فقط کافی است که به بخش دوم کتاب ایرج آذرین، "چشم انداز و تکالیف"، صفحات ۶٠ به بعد نسخه اینترنتی مراجعه کنید تا دهها اراجیف این چنین، از جمله اینکه کارگران باید امروز وزنه خود را پشت یک بخش از سرمایه داری بیاندازند، را هم بیابید. (رضا مقدم در واقع تنها کسی بود که بعد از جدائی از حزب کمونیست کارگری وظیفه دفاع از این کتاب و این تزهای ایرج آذرین را تا به آخر به عهده گرفت.) ایشان رفتند و با دفاع از "جنبش اصلاحات" عملا عصای دست خاتمی و حسین کمالی شدند. گفتند که خاتمی آمده و اکنون "جنبش اصلاحات و دیگر هیچ"! در ١٠ سال گذشته حتی توده ایها هم به اندازه رضا مقدم در باره کارگران حرفهای بی ربط نزده اند. آیا هنوز واقعا برای رضا مقدم مسجل نشده که در دنیای واقعی و جدا از اختلافات شخصی اینها در "اتحاد بین المللی …" هیچ آدم جدی حداقل در بین کارگران و فعالین کارگری، رضا مقدم را نه جدی می گیرد و نه توهمی به کارگرپناهی او دارد؟

٢٨ ژانویه ٢٠٠٩