پاسخ توده مردم به مضحکه انتخابات نه است!

عطا خلقی

با اینکه خامنه ای سر دسته تبهکاران جمهوری اسلامی در ارتباط با تبلیغات انتخاباتی گفته بود: «تبلیغات زودهنگام کار نظام را مختل می کند»، اما از ماه ها قبل معرکه گیران مضحکه انتخابات از طریق نوچه ها و میدیای دم دستشان ساز بازار گرمی این نمایش را کوک کرده اند و میخواهند بعد از یک دور بازار گرمی و مظنه کردن دوجینی از سالوسان خداشناس، قاتلان و میلیاردرها، از میانشان چند عمامه دار و چند بی کلاه را به عنوان گزینه های مطلوب پشت ویترین بگذارند تا مردم بیایند و خوب خوبان شان را بر گزینند.

تا کنون مهدی کروبی رسماً اسم نویسی کرده و نامزدی خود رااعلام کرده است. آخوند کروبی زودتر از دیگران با تیم تبلیغی و روزنامه اش به میدان آمده است تا هر طور شده به کمک حزبش و روزنامه اش ”اعتماد ملی” مردم را حول پلاتفرم انتخاباتی اش جلب کند.

لاریجانی رئیس مجلس فعلی هم همزمان با کروبی اما اعلام نشده با بدست گرفتن ابتکار برپایی ”همایش سی سال قانونگذاری و نظارت” و گردآوری صاحب منصبان قدیم و جدید حاکمیت زیر سقف مجلس و دفاع از طرح دولت وحدت ملی خودی نشان داد تا بوقت خود بهره اش را بگیرد. ایشان فعلاً ساکت است.

ناطق نوری رئیس مجلس چهارم و پنجم مجلس و رئیس کنونی دفتر ویژه بازرسی خامنه ای و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بعنوان یکی از چهره های مطرح اصولگرایان و مبتکر طرح ”دولت وحدت ملی” در عرصه جنجالهای انتخاباتی کمتر بچشم می آید، اما هرازگاهی وفاداری خود را به اصولگرایی اعلام میکند.

ناطق نوری در جواب به طرح وحدت ملی می گوید: «من وقتی که این طرح را مطرح کردم دیدم که دوزاری ها نیفتاده است و هر کسی آتش آن را برای نان خودش میخواهد و می خواهد بهره برداری سیاسی کند؛ من هم فتیله را کشیدم پایین و این بحث در نطفه خفه شد.»

سید خندان هم که اساساً قوت قلبش را از این و آن میگیرد، بعد از کلی ادا و اطوار ریختن و کرشمه آخوندی با احتیاط به میدان آمده است تا اگر اوضاع و احوال را بر وفق مراد دید، روی منبر برود و پروژه ”اصلاحات به روز شده اش” را ترویج کند و یک دور دیگر روی موج توهم مردم سوار شود و حکم براند. ایشان با علم به اینکه احمدی نژاد خراب کرده و هم چیز را بهم ریخته است، خیال دارد یک بار دیگر باب گفتگوی تمدن ها را بگشاید و اصلاحات کند.

هن و هن کردن تا کنونی خاتمی از اعلام رسمی کاندیداتوری خود، نه از سر فروتنی سیاسی و بی اشتهایی به کسب قدرت سیاسی است. او کارنامه شکست خورده ای را پشت سر و موانعی جدی پیش رو دارد که به هیچ رو قادر به رفع و رجوع آنها نیست و مردم نیز آن مردم ده دوازده سال پیش نیستند که وعده و عیدهای دوباره ایشان و آه و ناله کردن های شان را برتابند. خاتمی اینهارا میداند. او میداند که گذشت آن دورانی که بتوان مردم را در هاله ای از توهم حبس کرد و توقع زنان را با حضور خانم هایی چون شیرین عبادی و الهه کولایی در محافل زنان، و انتظار دانشجویان سوسیالیست و آزادی خواه و برابری طلب را از کانال دفتر تحکیم وحدت به بی راهه کشاند و بی جواب بگذارد.

امروز هرکسی که برمسند ریاست جمهوری بنشیند باید برای کارگر معترض و دانشجوی رادیکال و زن تساوی طلب و کل اقشار اجتماعی و بحران اقتصادی، بحران هسته ای، دیپلوماسی خارجی و مجموعه ای از مسائل؛ برنامه مؤثر و قابل اجرا داشته باشد. خاتمی اینها را میداند. این را هم میداند که وی نه مرد این کار است و نه رسالتش را دارد. همه رسالت اصلاح طلبی او این است که بستر سود دهی سرمایه را هموارتر سازد و بس. چیزی که بورژوازی امروز ایران قویاً طالب آن است.

ظاهرآ از نظربورژوازی ایران و طبعاً جهان، دولت احمدی نژاد بی کفایتی خود را نشان داده است و در پی آلترناتیو مطلوبتری هستند و گزینه بهتری هم جز علم کردن دوباره اصلاح طلبان پیش رو ندارند. اصلاح طلبان هم این را دریافته اند و می خواهند فرصت را از دست ندهند و هرطور شده مانع از انتخاب مجدد احمدی نژاد یا دیگر هم جناحی های او شوند.

اینبار اصلاح طلبان برای تقویت جبهه خود میکوشند چهره هایی را با خود همراه کنند که به اعتبار پیشینه صدارتشان در دوره های گذشته، کمتر حساسیت اصولگرایان را برانگیزد و موجبی برای رد صلاحیت شان از فیلتر های تصفیه، نباشد. آنها توانسته اند از میان این چهره ها میر حسین موسوی آخرین نخست‌ وزیر دهه اول حاکمیت جمهوری اسلامی را بعد از دو دهه سکوت سیاسی همراه خود کنند. جناب میر حسین موسوی هم که در زمان جنگ ۸ ساله با عراق، رئیس دولت وقت بود؛ دوباره سر برآورده تا اگر لازم شد برنامه ”اقتصاد جنگی اش” را پیاده کند.

این روزها که نام میرحسین موسوی به عنوان گزینه تازه به میدان آمده طیف اصلاح‌ طلبان، تیتر رسانه ها شده است؛ عملاً او نیز به جمع مطرح دو نفری خاتمی و کروبی از اردوگاه اصلاح‌ طلبان، اضافه شده است. موسوی از سوی گروه ملی ـ مذهبی ها هم که خود شانسی برای رد شدن از صافی شورای نگهبان را ندارند، مورد حمایت قرار گرفته است. (این گروه در دوره های هفتم و هشتم هم از کاندیداتوری اصلاح‌ طلبان حمایت کرده بودند.)

خاتمی برای معرفی بیشتر موسوی که چندان برای نسل جوان شناخته نیست و برای همتا و همطراز کردن او با خودش، این همراهی موسوی در رکاب اصلاح طلبان حرفه ای را در یکی از اظهاراتش، این طور اعلام می کند: «یا من می آیم یا جناب میرحسین موسوی.» البته خاتمی روز جمعه ۱۱ بهمن ماه در‌ جمع خانواده شهدا درتوضیح ”می آیم ، نمی آیم” های اخیرش در بخشی از سخنانش گفته است: «اینکه گفتم یا من می آیم یا جناب آقای مهندس موسوی، به خاطر این بود که همین احساس مشترک را در ایشان هم دیدم.» واضافه می کند: «اگر مهندس موسوی بخواهد بیاید، کشور را با توجه به جهت گیری ها و ارزش‌ های اصیل و البته تحولات روز اداره خواهند کرد.» و بالاخره یکبار دیگر از سر بی اعتماد به نفسی و ضمن نان قرض دادن به همتایش و بالا بردن نرخ خود، می گوید: «به دلایل مختلف ترجیح می دادم و می د هم آقای مه