چند نکته درباره دستگیری های اخیر در کردستان

رژیم اسلامی ایران بعد از گذشت ۳۹ سال از به قدرت رسیدنش، همچنان برای ادامه حیات خود ناچار است چهره ملیتاریزه شده کردستان را تشدید کند و با استفاده از این ابزار چند صباحی جنبش انقلابی را سرکوب کند و از رشد و تکامل آن جلوگیری کند.

دستگیری های اخیر، همه طیف های فعال در کردستان را در بر می گیرد و بهانه آن ابراز شادمانی مردم شهرهای کردستان نسبت به برگزاری رفراندوم در اقلیم کردستان بود. هدف رژیم بورژوا اسلامی ایران بعد از ۳۹ سال حکومت نظامی در ایران کاملا مشخص است. البته این شیوه از حکومت فقط مختص به حکومت اسلامی ایران نیست و تقریبا همه حکومت ها زمانی که در بحران و بن بست سیاسی و اقتصادی قرار می گیرند و اکثریت تحت ستم چاره ای جزء اعتراض ندارند، تمام دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی و نظامی خود را برای سرکوب جنبش های اجتماعی به کار می گیرند.اساسا وظیفه نیروهای نظامی دولتی، حراست و پاسداری از حکومت سرمایه داران است و انتظار برخوردی دیگر از این مزدوران سفیهانه خواهد بود. رژیم اسلامی ایران در شرایطی موج جدیدی از دستگیری ها را آغاز کرده است که در چند ماه اخیر دوباره جنبش انقلابی کردستان در دو حرکت توده ای ظریف، پنانسیل اجتماعی خود را به رخ این رژیم جنایتکار کشیده است. در جریان اعتراض به کشتار کولبران توسط نیروهای انتظامی تقریبا تمام شهرهای کردستان به خیابان آمده و خواستار پایان دادن به این جنایات و دستگیری و محاکمه عاملان این قتل ها و ایجاد اشتغال و بیمه بیکاری برای کارگران کولبر شدند. در ادامه این تظاهرات ها حکومت نه تنها خواسته مردم کردستان را برآورده نکرد، بلکه با اعزام نیروهای ویژه سرکوب از شهرهای دیگر، به معترضان حمله کرده و تظاهرات را به خشونت کشیدند که در جریان آن تعداد زیادی از معترضان مجروح شدند و همچین تعداد نامعلومی را بازداشت کرده اند که هنوز از سرنوشت بسیاری از آنان خبری در دسترس نیست. این اعتراض یکپارچه، روحیه و خون تازه ای را به جنبش تزریق کرد و باز هم ثابت کرد که تنها چاره مردم تحت ستم، سرنگونی انقلابی به وسیله نیرویِ توده ای و سازمان یافته است که می تواند اساس این نظام  فوق ارتجاعی را بروبد و حرکت به سویی تغییر بنیادن این سیستم را نوید دهد. در ادامه این حرکت های نوید بخش و متحد، به دنبال رفراندوم در کردستان عراق و پیروزی رای آری به تشکیل دولت مستقل، موجی از شادمانی شهرهای کردستان را در برگرفت که تا چند روز ادامه داشت و اکثر میادین و مراکز شهرها صحنه رقص و پایکوبی مردم کردستان بود و عملا حکومت در برابر جمعیت دهها هزار نفری، جرات دخالت مستقیم را نداشت. این حرکت ها در حالی به وقوع پیوست که رژیم بورژوا اسلامی ایران قبل از برگزاری رفراندوم همراه با دیگر حکومت های همپالگیش از هر طریقی (حتی تهدید علنی فرماندهان نظامی)، سعی کرد تا مانع برگذاری رفراندم شود. اما مردم تحت ستم کردستان که در طول قرن گذشته، بارها از سوی این حکومت های ارتجاعی مورد حمله وحشیانه قرار گرفته و مقاومت کرده اند، مرعوب این تهدیدها نشدند و رای به تشکیل دولت مستقل دادند. در هر حال این پشتیبانی و اعلام همبستگی توده ای در هر چهار بخش کردستان رژیم اسلامی را به وحشت انداخته است که نتیجه آن موج جدیدی از بازداشت فعالین است.

تاریخ و تجربه مبارزاتی جنبش های موفق، ثابت کرده است که در مقابل هر فن و تاکتیک دشمن، باید طبقه کارگر ضد آن را شناسایی کرده و به کار ببندد. هدف حکومت بورژوا اسلامی ایران ، ظاهر شدن و نشان دادن خود به مثابه یک حکومت مطلق شکست ناپذیر است که توان و قدرت آن را دارد که هر صدای مخالفی را در هر مقیاسی به سکوت وادار کند و در نتیجه توده های تحت ستم را به تمکین در مقابل خود و تحمل این شرایط غیر انسانی وادار کند. و از سویی دیگر هر گونه بینش و ایمان به تغییر وضع موجود را در میان توده های تحت ستم از بین ببرد.

گرچه حکومت بورژوا اسلامی ایران در زمینه سرکوب و ایجاد فضای خفقان در زمره ارتجاعی ترین حکومت های ست که هیچ گونه آزادی دمکراتیکی از جمله آزادی تشکل های مستقل اجتماعی، آزادی بیان، آزادی پوشش را به رسمیت نمی شناسد؛ اما هیچ گاه موفق نشده است که پایه های اساسی جنبش ها را از بین ببرد. و دلیل آن وجود تضادهای آنتاگونیستی در جامعه است که خلاصه آن در یک جمله به این صورت است؛ در هر جایی که ستم وجود داشته باشد، قطعا مقاومتی هم برای از بین بردن ستم وجود خواهد داشت.

بر این اساس جنبش انقلابی کردستان در طول این ۳۹ سال فراز و نشیب های بسیاری را طی کرده است. ولی هیچگاه نه تنها تضادها و نفرت از رژیم کاسته نشده است، بلکه بر آن روز به روز افزوده می شود. در هر حال، رژیم با استفاده از این ابزار تاکنون به حکومت ادامه داده است. ولی برای مقابله با ابزار سرکوب، باید آگاهی و یا فن مقابله با آن از سوی پیشروان و فعالین سیاسی در درون بدنه اجتماعی جنبش ها ترویج شود. تا از طریق این دانش بتوان با رژیمی که مجهز به انواع و اقسام نهادها و شبکه های جاسوسی و نظامی است، مقابله کرد. طبقه کارگر و زحمتکش باید همچنان که پیشروی و به چالش کشیدن رژیم را فرا می گیرد و در عمل انقلابی تجربه می کند، در عین حال باید توانایی و فن عقب نشینی را هم بیاموزد. چون در برهه هایی از زمان، فرصت هایی به وجود می آید که می توان با بهره گیری از آن به نفع جنبش، هم روحیه جمعی را تقویت کرد و هم سیمای قدر قدرتی رژیم را به چالش کشید.

برای نمونه می توان از تجربه سالهای قبل در این زمینه استفاده کرد، خصوصا اینکه با پیشرفت تکنولوژی می توان دامنه فعالیت های اجتماعی را  گسترده تر کرد. از جمله می توان با اطلاع رسانی گسترده تر، آحاد جامعه را با فعالین سیاسی آشنا کرد و اذهان عمومی را در راستای مطالبه آزادی بی قید و شرط دستیگر شدگان، تحت تاثیر قرار داد. اطلاع رسانی گسترده و تهیه لیستی از افراد بازداشت شده و حتی تهیه تصویر افراد بازداشت شده که بتوان با چاپ تعداد بالایی تراکت آن را در سطح شهرها پخش نمود، می تواند موثر واقع شود. مضافا اینکه با تهیه لیست افراد بازادشتی که اکنون تعداد بالایی را شامل می شود، می توان خانواده و اطرافیان دستگیر شدگان را به تجمع در مقابل نهادهای امنیتی و قضایی رژیم فراخواند. با این اقدام روحیه همبستگی و کار جمعی تقویت می شود که می توان با ادامه و کار تبلیغی گسترده، دامنه اعتراضات را هر چه بیشتر گسترده تر کرد.از سویی دیگر با این اقدام قطعا فرد بازداشت شده از طریق مختلف از اخبار پشتیبانی خانواده ها مطلع خواهد شد و در نتیجه روحیه رزمندگی و مقاومت آن هم افزایش خواهد یافت‌. در کردستان فعالین اجتماعی و سیاسی سابقه و تجربه این گونه اقدامات را دارند و با منتقل کردن این تجربیات و گسترش این حرکت ها مطمئنا خواهند توانست در مقابل دور جدید فشار و سرکوب فعالین سیاسی ایستادگی کنند.

همچنین اپوزیسیون چپ و رادیکال و سایر جریان های آزادی خواه و برابری طلب می توانند با برگذاری آکسیون های همزمان در مقابل سفارت ایران در کشورهای مختلف، از زندانیان سیاسی و خواسته های به حق توده های تحت ستم حمایت کنند و آن را در اولویت مبارزاتی خود قرار دهند. این آکسیون ها می تواند رژیم را تحت فشار قرار داده و توجه سازمان ها و مردم این کشورها را به سطح مبارزات جاری در ایران و ماهیت سرکوبگر و ضد انسانی این رژیم جلب کند. اقدام دیگر می تواند ارتباط با سازمان ها، اتحادیه ها، احزاب چپ و کمونیست و انترناسیونال باشد که از مبارزات برابری طلبانه پشتیبانی کرده و همبستگی طبقاتی را در جهان تقویت کند. و از طرف دیگر به نهادهای سازمان ملل فشار آورد تا عیله نقض حقوق بشر در ایران و نادیده گرفته کنوانسیون های جهانی توسط دولت ایران، اعتراض کنند. همچنین می توان از رسانه های اجتماعی برای معرفی فعالین کارگری و سایر جنبش های اجتماعی استفاده کرده و از این طریق، دست به بسیج هرچه گسترده تر علیه سرکوب در ایران دست زد.

آلمان. اکتبر ۲۰۱۷