اتحاد و مبارزه علیه بیکاری؛ جدال زندگی و مرگ

مسئله ی معیشت، بیکاری و عدم امنیت شغلی و جدال برای گذرانِ زندگی، به معضل امروز در جامعه ی ایران تبدیل شده است. بیکاری، دستمزدِ ناچیز و عدم پرداخت آن، کارگران و خانواده هایشان را به بی پولی، بیماری های جسمی و تنش های روانی دچار کرده است. قیمت محصولاتِ تولید شده، ارایه خدمات و تمام کالا ها بالا رفته، اما نیروی کار نسبت به تورم ارزان تر شده است؛ دامنه ی بیکاری در سراسر جامعه گسترده شده، اما منطق سودآوری و تامینِ منافع سرمایه داری، اقشار مختلف بورژوازی و کل حاکمیت سیاسی اش را علیه معیشتِ طبقه کارگر و زحمت کشان متحد تر کرده است. مقاومت طبقه ی کارگر برای دفاع از هست و نیست اش، در مقابل با خشونتِ آشکار و عنان گسیخته، شلاق، پیگرد قضایی و بازداشت رهبران و فعالان کارگری پاسخ گرفته است. کارگران هپکو و آذراب در اعتراض به دستمزدها و بیمه های معوقه تجمع خیابانی گذاشتند، اما اینبار به جای وعده های توخالی، با سرکوبِ بی رحمانه و باتوم و شلیک گلوله، پاسخ حق طلبی کارگران را دادند. در جایی دیگر به دنبال کشته شدنِ کولبران توسط نیروهای انتظامی، موجی از اعتراض و اعتصاب های مردمی در بانه و دیگر شهرهای کردستان پا گرفت که با یورش نیروهای نظامی و امنیتی، تعداد زیادی زخمی و عده ای بازداشت شدند. در همین بین کارگران، دانشجویان و جوانانِ سوسیالیست، در پی اعتراض به زندانی کردنِ کارگرِ سندیکای شرکت واحد و بی حقوقیِ زندانی های سیاسی، در مقابل مراکزِ حکومتی ودولتی تجمع کردند. این اعتراض ها و اعتصاب ها، گوشه ای از کشمکش های کارگران بر سر تامین معیشت و علیه بیکاری است. خواستِ مشترک این تجمع ها و تظاهرات کارگران در شهرهایِ مختلف ایران، تامین معیشت، رفع تهدید از فعالان کارگری و سیاسی و مبارزه علیه بیکاری است.

مبارزه برای نان و امنیت، از آذراب تا بانه

کارگران هپکو و آذراب مدت ها است با دستمزدهای معوقه، شرایط نابه سامان معیشتی و عدم امنیت شغلی دست به گریبان اند؛ بارها به سازمان ها و نهاد های دولتیِ مربوط مراجعه کردند و بی جواب بازگشتند. کارگران معترض و مستاصل، در نهایت چاره ای جز رویارویی مستقیم ندیدند و در خیابان های اراک راهپیمایی کردند. این تجمع و حق طلبی کارگران، با سرکوب بی رحمانه و زخمی شدنِ اعتراض کنندگان پاسخ گرفت. ژست هایِ “دوندگی” از وزیر کار تا نمایشِ نماینده های مجلس را باید در کنار نفیر گلوله و باتوم و نیروهای امنیتی قرار داد، تا معنی واقعیِ و کارکرد سرکوب، عقب راندن اعتراض ها و ایجاد گمراهی در مسیر مبارزات مشخص شود. سرسختی مثال زدنیِ کارگران هپکو و آذراب، دولت را وادار کرد تا صدای کارگران و خانواده های شان را بشنوند، این ممکن نبود مگر با اتحاد و همبستگی کارگران. دولت “۲۰ میلیارد تومان” تسحیلات بانکی برای دستمزدهای پرداخت نشده وعده داده و بیمه ها را “معتبر” در نظر گرفته است! پرداخت شدن کامل بدهی های دولت و کارفرما، خواست امروز کارگران است. پیگیری مطالبات مشترک، نیازمند حمایت بخش های مختلفِ تولیدی و صنعتی، و امری حیاتی است.

مسئله ی معیشت، بیکاری و جدال برای زندگی کردن، به یک بخش از کارگران در چند واحد تولیدی یا منطقه و جغرافیایی خاص محدود نیست؛ تامین معیشت، نان و مبارزه علیه بیکاری به وسعت کل طبقه ی کارگر در جامعه ی ایران گسترده است.کارگران ساختمانی، کارگران فصلی و اکثریت کارکن ها، مشکلات و مطالبات مشترکی دارند. از قِبَل کارگر متخصص و ارزان، فناوری در جهانِ امروز به درجه ای پیشرفت کرده که انوع ابزارهای تولید و حمل و نقل ساخته شده و راه های صعب العبور هموار شده اند، اما بخشی از انسان های بیکار و کارگران زحمت کش در مرزهای ایران، در پی نان و تامین معیشت، ” کولبری” می کنند.

حاکمیتِ سیاسیِ بورژوازی در ایران هزینه های زیادی برای افزایش قدرت نظامی اش می کند؛ حضور نظامی در خاورمیانه، اختلاس های متعدد و حقوق های “نجومی”،  بخشِ قابل توجهی از ثروت تولید شده به دست کارگران و کارکن های جامعه را صرف می کنند. در حالی که عده ای از انسان های شریف برای گذرانِ زندگی، به کاری پر مشقت و پر خطر تن می دهند و برای امرار معاش جان شان را قربانی می کنند. ثروتی انبوه از حاصل کارِ انسان ها ذخیره شده، اما شهروندان جامعه برای لقمه ای نان نه تنها به بردگیِ مطلق تن داده اند، بلکه جان شان هم کف دست گرفته اند. نیروهای انتظامیِ جمهوری اسلامی بارها به کولبران در نزدیک مرزها شلیک کرده و جان آنها را گرفته اند. به دنبال تداوم کشتنِ کولبرها، مردم بانه به خیابان ها آمدند و خواستار پاسخگویی دولت شدند. مردم برای دفاع از جان و نان خود اعتصاب کردند و مردم آزادی خواه و زحمت کش در دیگر شهر های کردستان نیز، در حمایت از خواست مردم بانه اعتراض کردند. سرکوب شدید علیه اعتراض ها در بانه، بازداشت و زخمی شدن تعدادی از معترضان و فضای سنگینِ امنیتی در دیگر شهرهای کردستان، در کنار طرح “سامان دهی” کولبری، اوج بی مسئولیتی دولت و دهن کجیِ نظام سرمایه داری به طبقه ی کارگر است. گویا می خواهند “انسان نبودن” را “سامان دهی”  کنند! تامین جان و معیشت در حدِ یک زندگی انسانی، ابتدایی ترین خواستی است که امروز در اکثر جوامع تحت سلطه ی نظام سرمایه، حتی در برخی از کشورهای خاورمیانه، امری بدیهی است. در حالی که در ایران، کارگران معترض به وضع معیشت، دستمزدهای ناچیز، بیکاری و عدم امنیت، شرایط نامناسب زندگی و خطر تباهی که خانواده های شان را تهدید می کند، با احکام ضد انسانی شلاق، باتوم و اسلحه و زندان رو به رو می شوند.

دفاع از جان، معیشت و حق زندگیِ انسانی در سراسر ایران، مطالبه ی همین امروزِ کارگران و زحمت کشان جامعه است. دستمزدهایِ ناچیز و عدم پرداخت آنها، گسترش بیکاری و بحران های اجتماعیِ ناشی از آن، خشم و نفرتی طبقاتی را شعله ور کرده که محدود به بیکارن، کولبران و کارگرانِ معترض در اراک نیست. دامنه ی آن تا کل طبقه ی کارگر و خانواده هایشان و کارکن ها و بیکارن را در بر می گیرد.

در این بین، در تهران، بر اساس فراخوانِ همسر شهابی، به منظور تلاش برای آزادی و حمایت از وی و حضور جوانان سوسیالیست، دانشجویان، فعالان سیاسی و برخی از فعالان کارگری، تجمع پر شوری جلوی مجلس شکل گرفت؛ در پی تحرک های وسیع در اعتراض به بی حقوقی شهابی، رانندگان شرکت واحد با چراغ های روشن و سرعتِ کم، به ادامه بازداشت و بی خبری از عضو زندانیِ شرکت واحد اعتراض کردند و در ادامه ی این اعتراض ها، مقابلِ ساختمان وزارت کار تجمع کرده و خواستار پاسخ گویی دولت شدند. مکانیسمِ کار از پایین و مشارکت جمعی سبب شد، حمایت از کارگرِ زندانی و تحرک ها و اعتراض ها علیه بی حقوقی فعالان کارگری، به شکل وسیع منعکس شود. اعتصاب شهابی در زندان در اعتراض به بی حقوقی و فشار های قضایی، به اعتراض وسیعی که ریشه در اعماق جامعه دارد تبدیل شد. سرکوب فعالان کارگری و تهدید های امنیتی علیه آنان که جرم شان تلاش برای آزادی و رفاه و سعادت جامعه است، تعرضی آشکار به صفوف کارگرانِ معترض به وضعیت اسفبار زندگی و اوضاع بد معیشتی است.

این اعتصاب ها، راهپیمایی ها و اعتراض ها، گوشه ای از جدال طبقاتی و سیاسی میان دو جبهه ی اصلی در جامعه، میان طبقه کارگر و بورژوازی است. مبارزه ای میان دولت حامیِ منافع بورژوازی و پرولتاریا و کارکن های زحمت کش است. این جدال های سرسختانه، جنگ کارگران و انسان های بی حقوق علیه بیکاری و برای رسیدن به آسایش، امنیت و آزادی است. هم سرنوشتی طبقاتی کارگران، فارغ از قومیت، ملیت و مذهب و پیگیری مطالبات به شکل سراسری، برنامه ی پیروزی است. پایان تهدید های امنیتی علیه کارگران و آزادی فعالان کارگری، مقابله با اخراج کارگران و پرداخت دستمزدهای معوقه و بیمه ی بیکاری، به اتحاد کارگران به مثابه یک طبقه و حضور قدرتمند یک جریان اجتماعی و متحد در برابر نظام سرمایه داری بستگی دارد.

مسئول تامین معیشت، دولت است!

مطالبه ی امروز و خواست سراسریِ طبقه ی کارگر و خانواده هایشان، زحمت کشان و کارکن های محروم جامعه، تامین معیشت، هرچه سریع تر است. تن فروشی، بیکاری، کولبری و جان سپردن و بیمار شدن برای گذرانِ زندگی، همین امروز باید تمام شود. نیاز روز مره و نگرانی جاری در جامعه، مسئله ی معیشت، خوشبختی، امنیت و آسایش است. دولت و کل حاکمیت سیاسیِ بورژوازی در جایگاه اداره کننده ی امور اقتصادی و اجتماعی، به عنوان سیاست گذار در اقتصاد و در ثروتِ جامعه، مسئول تامین معیشت، برقراری امنیت و سلامتی جسمی و روانی انسان ها است. رفع ابتدایی ترین و حیاتی ترین نیازهای بشری، بدیهی ترین مسئولیتی است که بر گردنِ اداره کنندگانِ هر جامعه ای است.

حاکمیت سیاسیِ بورژوازی و دولتِ آن، باید در قبال تامین نیازهای اولیه ی انسان ها و کارکن های واقعی جامعه جواب دهد. با توجه به این حجم از ثروت تولید شده ی انبوه ، با این جمعیت عظیم از کارگر متخصص و با سواد در ایران، ضروری ترین خواست امروزِ طبقه ی کارگر و زحمت کشان، تامین معیشت، مسکن و امنیت است. این مطالبه ی امروز به وسعت زنان خانه دار، بیکاران، معلم ها، کارگران فصلی و ساختمانی و دیگر مزدبگیران بی حوق در جامعه است.

بهانه ی تحریم ها و تهدید های نظامی غرب و آمریکا کنار رفته، باب سرمایه گذاری های خارجی باز شده است، نمی توان هر روز شاهد گورخوابی، کارکودکان و کولبری بود، هر روز با بیکاری و ترس از سفره ی خالی، مرگ و زندگی دست و پنجه نرم کرد.

بیمه ی بیکار همین امروز!

مادامی که نظام سرمایه داری و منطق سودآوری حاکم است، ارتش ذخیره ی کار نیز وجود دارد؛ بیکاری و گرانی و تورم هم پا بر جا است. مطمئنا چاره ی اساسیِ کار، الغای بردگی مزدی و کنار زدنِ حاکمیت سیاسیِ بورژوازی است. سنگرهای جدید و دستآورد هایی در مبارزه ی اقتصادی و سیاسی در جدال های روزمره ی طبقاتی، شرایط برای دگرگونی بنیادی را فراهم می کنند. رسیدن به خواست های عمومی، مانند بیکاری، پرداخت دستمزدهای معوقه و افزایش دستمزدها نسبت به تورم، آزادی تشکل، حق اعتصاب و تجمع کارگری، نیازمند شرکت بخش های وسیعی از طبقه ی کارگر است. باز تاب این نیاز طبقاتی را در راهپیمایی، اعتصاب و تجمع کارگران و انسان های زحمت کش و بی حقوق را در اراک، بانه و تهران می توان دید.

بیکاری، حاصل کارکردِ مناسبات تولید در نظام سرمایه داری است و مسئولیت آن نیز بر عهده ی کارفرما و دولتِ سرمایه است. توسعه ی سرمایه و انباشت انبوه ثروت در جامعه توسط طبقه ی کارگر، به قیمت استثمار افسار گسیخته، دستمزدهای بسیار نازل و عدم پرداخت به موقع آنها، در کنار گرانیِ کالا های تولیدی و امکانات رفاهی و اجتماعی، افزایش هزینه های حمل و نقل، بی مسکنی و خدمات غیر رایگان و غیر عمومیِ پزشکی، نشانه های هجوم همه جانبه ی سرمایه داری به نیروی کار، مُفت خری و دزدی در روز روشن از صاحب نیروی کار است.

بیکار سازی های گسترده و افزایش موج بیکاری، عدم امنیت شغلی را سبب شده است. چنین شرایطی، سطح نازلِ دستمزدها، عدم پرداخت سر وقتِ آنها و شرایط نامساعد در محیط های کار و زندگی را به طبقه ی کارگر تحمیل کرده است. پرداخت بیمه ی بیکاریِ کافی و مناسب با تورم وظیفه ی دولت و کارفرما ها است. بحران های اقتصادی که گریبان نظام سرمایه داری در ایران را گرفته، هر روز واحد های تولیدیِ بیشتری را تعطیلی و ورشکستگی تهدید می کند. مشکلات ناشی از بحران های اقتصادی که دست پرورده ی بورژوازی و سیاست گذاران آن است، مسئله ی طبقه کارگر نیست. دولت سرمایه باید مطابق با استانداردهای لازم، معیشت کارگران و مزدبگیران را تامین کند و بیمه ی بیکاری ضامنی برای تامین معیشت است.

مسئله ی اکثریت کارگران، زنان خانه دار، جوانان بی افق در شغل و آینده، بیکاران و کارکن های زحمت کش، خواست ها ی اقتصادی در کل، تامین و تضمین یک زندگی انسانی، درو از تنش های روانی و در امنیت جانی است. تعیین دستمزدهای مناسب با تورم توسط نمایندگان واقعیِ کارگران، پرداخت دستمزدهای معوقه، بیمه ی بیکار و وجود حقِ اعتصاب و تجمع های کارگری را نمی توان با وعده و وعیدها و فشار های امنیتی و قضایی عقب راند. پیگیری خواست های کارگران معترضِ هپکو، سندیکای واحد و نیشکر هقت تپه، معلم ها و بیکاران و خانواده هایشان، به حضور متحد و یکپارچه ی کارگران به عنوان یک طبقه، و نه اصناف و بخش های اقتصادی و صنفی متکی است.

توضیح: این مطلب اولین بار در شماره سیزدهم نشریه گام منتشر شده است.

https://t.me/gam1395