این صفت برازنده شما نیست

این صفت برازنده شما نیست
نمیتوان موذیانه ، صفت کمونیست را بر خود نهاد و از شخصیتی مثل جلال طالبانی بت ساخت و در سوگ رفتنش شعر گفت و مثل ابراهیم علیزاده و کومله از وی شخصیتی انقلابی و مدافع مردم ستمدیده کرد معرفی کرد و در سوگش نشست
شخصیتها و احزابی هستند که با جریان وزش باد تغییر ریل و جهت میدهند. هر جا منافع شان تامین شود به آن سمت میجهند. ابراهیم علیزاده و حزبش نمونه بارز و سر این اپورتونیسم و منفعت طلبی هستند. شخصیتهای مستقلی هم از قدیم کومله های مستقل بگیر تا قدیم کمونیست های کارگری هستند که در این کاتاگوری میگنجند.
بخشی از اینها تا دیروز افتخارشان این بود که زیر خط منصور حکمت و کمونیسم کارگری هستند ، اما امروز پرچم کردستان را در دستشان میگیرند و عکسهای سه در چهار شان را با افتخار منتشر میکنند. احتمالا فردا هم در تشیع جنازه ” مامه گیان شان” عمو جلال طالبانی شرکت کنند که بلکه به نان و نوایی برسند.
چقدر تحقیر آمیز و تهوع آور است برای سر پا نگه داشتن تلویزیون و تشکیلات حزبت و …..حاضر بشی شرافت انسانی و کمونیستی ت را به حراج بگذاری. چقدر شرم آور است کمر برای رهبران ناسیونالیست کرد که در قتل کمونیستها نقش مستقیم داشتند خم کنی. همه این مخلص بودنها برای ساکی دلار و چند گونی برنج و لوبیا برای اداره تشکیلات حزبی که زمانی امید طبقه کارگر بوده است.
جلال طالبانی یک اپورتونیست بورژوا- ناسیونالیست تمام عیار بود که به سر قبر خمینی رفت و دسته گل گذاشت، وی و حزبش در کمال بی شرمی دست اطلاعات و سپاه پاسداران را در سلیمانیه و شهرهای دیگر کردستان برای ترور رهبران و کادرهای اپوزیسون جمهوری اسلامی باز کرد. دهها حسینیه و مرکز اطلاعاتی سپاه و اطلاعات با کمک وی و حزبش دایر شد. ننگ دیدار با جلادانی مثل خامنه ای، وزیر اطلاعات ،احمدی نژاد، محمد رضا رحیمی، محسن رضایی و ….در کارنامه سیاسی وی و در تاریخ ثبت میشود.
با جورج بوش سر میز نشست و برای پست و مقام در پاشیدن شیرازه جامعه عراق شرکت کرد.
وی و حزبش دستور حمله به مقر حزب کمونیست کارگری عراق و ترور پنج کادر این حزب از جمله امید نیک بین را دادند. کنار آمدن با احزاب اسلامی در کردستان و دهها مورد دیگر که فقط یکی از آنها کافی است وی را ضد طبقه کارگر و مردم ستمدیده، ضد انسانیت، ضد زن و ضد کمونیست معرفی کرد. پر بیراه نیست اگر وی را در کنار سایر حاکمان منطقه و در ردیف آنها قرار داد.
اگر شرکت در کنگره کومله وقت سی سال پیش میتواند این همه اتخاذ سیاست ضد کمونیستی را پاک کند پس میتوان موسوی، کروبی و سایر حاکمان جلاد را که امروز ” اصلاح طلب” شده اند را نه فقط بخشید بلکه مهر قهرمان و مدافع مردم را بهشان زد.
کومله سازمان حزب کمونیست ایران از زمانی که از زیر سایه مارکسیسم انقلابی و بعدها کمونیسم کارگری بیرون آمد لغزش های باور نکردنی را در کارنامه خودش ثبت کرد. پیام تبریک صمیمانه برای رئیس جمهور شدن جلال طالبانی، سکوت اختیار کردن در مقابل ترور روزنامه نگاران و سرکوب اعتراضات کارگران، معلمان، پرستاران و ….در کردستان عراق، شرکت در کنگره ملی کرد، همکاری اخیر و پیام مشترک با سازمان اسلامی خبات، همکاری دائم با احزاب دمکرات کردستان ایران( یکی از قاتلین کمونیستها )، سرکوب هر گونه صدای اعتراض اعضاء و کادرهای کومله و مارک کمونیست کارگری بهشان چسپاندن و اخراج شان از اردوگاه و دهها مورد غیر کمونیستی و غیر انسانی که از کومله کمونیست یک حزب ناسیونالیست و اپورتونیست ساخته است.
با این اوصاف بهتر است رهبری این سازمان صفت کمونیست که به هیچ وجه برازنده شان نیست را از روی شان بردارند و با خوشنامی و سابقه درخشان کمونیستی سر طبقه کارگر و مردم کردستان ایران کلاه نگذارند. سواستفاده از سابقه کومله کمونیست که بیش از نود درصد رهبری و کادرها در آن سازمان نمانده اند شارلاتانیزم عیان است و طبقه کارگر کردستان و فعالین کمونیست باید آن را ترد و افشا کنند. هیچ وجدان شرافتمندی قبول نمیکند که با این کارنامه سیاسی کومله هنوز آن را کمونیست خطاب کرد و بهش توهم داشت. قهرمان خواندن و مدافع مردم ستمیده معرفی کردن جلال طالبانی نقطه پایانی است بر اپورتونیسم کومله و بدون شک این سیاست از طرف فعالین سوسیالیست و کمونیست کردستان مورد نقد شدید قرار میگیرد.
اعضا و کادرهای این حزب باید بدور از هر گونه ملاحظه تشکیلاتی و رودربایستی کاک فلان و داده فلان به نقد سیاست های اولترا راست این حزب بروند و آن را افشا کنند. من هم مثل بسیاری دیگر از کمونیست های هم نسلم که کمونیسم را با کومله شناختیم دوست داشتم کومله روی آرمانهای سوسیالیستی و کمونیستی باقی می ماند و در رشد و آگاهی دادن به طبقه کارگر کردستان نقش ایفا میکرد اما متاسفانه این انتظار دیگر به سر رسیده است و هیچ نقطه امیدی باقی نمانده و کومله تماما به دامن ناسیونالیسم رفته و راه برگشتی برای این سازمان وجود ندارد. ریزش تشکیلات این حزب و جدا شدن و اخراج کادرهای جوان کمونیست در این حزب خود نشان از مقاومت در درون تشکیلات شان در برابر سیاست های کاملا راست روانه رهبری این حزب است.
هر کسی یک ذره شرافت کمونیستی داشته باشد باید بدون اما و اشاره و واضح و روشن این سیاست ها را نقد و افشا کند. نباید اجازه داد به اسم کومله قدیم و کمونیست که با استخوان شکستن و از دست دادن صدها و هزاران کمونیست انقلابی کومله را اجتماعی کردند و الان در این تشکیلات نیستند سر طبقه کارگر کردستان شیره بمالند. نقد و افشای سیاست های بورژوا- ناسیونالیستی کومله کار هر وجدان بیدار کمونیست باید باشد.
زنده باد کمونیسم
بختیار پیرخضری
چهارم اکتبر ۲۰۱۷