تقدیم به کارگر مبارز و خستگی ناپذیر، رضا شهابی

 

چه حسی است که زندگی را

دررمق باورت نگاه داشتی ؟

چه شوری است،که سرودی را در موجهای خویش ساخته ای

درهوایی که اندیشه هایت

به نسیم ایستاده می سپارد

افتاب نگاه تازه ای است

کودکان خیابانی

کودکان گرسنه

زیباترین تبسم را

در ارزوهای شان می رویند

لبانت همچون شبنم سپیده

بر شکوفه های مهربانی می چکد..!

وشاخه های قد کشیده

با دستان تو اشناست

انجا که پژواک شلاق ها

می پیچد در سیاهی شب

اراده ات شکوهی است

می کوبد بر دهان سرمایه

همه تو را می شناسند

همچون ستاره ای  سرخ

برپیشانی حقیقت

تو وسعت شوق های

تو رمز موجهای اتحادی

تو عطرتمام باغچه های

وقتی گیسوان رها درباد می رقصند

تو فتح برافراشته ای

برشانه های سرخ ارزوی ات

 

۲۹ سپتامبر ۲۰۱۷