آیا پس از اهداء دکترای افتخاری به سمیر قُنطار تروریسا لبنانی نوبت اهداء دکترای افتخاری به رجب طیب اردغان خواهد بود

نوید اخگر

Nawid_Akhgart@hotmail.com 

رجب طیب اردغان نخست وزیر اسلام گرای ترکیه در همایشی در داووس در ارتباط با حوزه امنیتی رژیم جمهوری اسلامی (غزه)با برخوردی غیر دیپلماتیک و ترک جلسه نه تنها انتقاد بسیاری از محافل رسمی و غیر رسمی در ترکیه را برای خود به ارمغان آورد که با این نوع برخورد به جامعه جهانی نشان داد که جهان متمدن و سکولار در مبارزه بر علیه تروریزم اسلامی نمی تواند بدون گذاشتن و داشتن ضابطه با کشور هائی که رهبران مسلمان آنجا را اداره میکنندو غیر سکولار محسوب میشوند روابط باز و گسترده امنیتی و نظامی بدون در و پیکر داشته باشد.

از نظر آگاهان سیاسی برخورد سطح پائین و غیر دیپلماتیک رجب طیب اردُغان از موضع یک مسلمان با مواضعی بنیادگرایانه نظیر برخورد های احمدی نژاد با جامعه جهانی در چهار چوب اسلام سیاسی ارزیابی گردید.

حمایت اردُغان از گروه های ترور اسلامی حماس و جهاد اسلامی در حوزه امنیتی رژیم جمهوری اسلامی (غزه) سیگنال مثبت و آشکاری بود به سرمایه گزاریهای نظامی ، سیاسی و استراتژیک جمهوری اسلامی در برخورد به کشور اسرائیل و مغایرت آشکاری داشت با بیانیه بی سابقه امروز وزارت خارجه مصر که رژیم اسلامی را مسئول بحران منطقه و حسن نصرالله را مزدور و جاسوس رژیم ایران قلمدادکرده بود.

از نظر مفسران بیطرف حمایت اردُغان از حوزه امنیتی جمهوری اسلامی و از حماس و جهاد اسلامی و سرمایه گزاریهای رژیم اسلامی در آنجا در ابعاد بین المللی میرود تا در آینده دور و یا نزدیک هزینه هائی را برای کشور ترکیه ببار آورد و روابط امنیتی – سیاسی و نظامی جامعه جهانی را با این کشور که معتقد است روابطش با اسرائیل استراتژیک است دستخوش بحران نماید.

به نظر آگاهان سیاسی اردُغان، ترکیه و رهبران سیاسی آن کشور نمی توانند هم بر روی استراتژی جنگ و بحران و نابودی اسرائیل که از طرف رژیم آیت الله خامنه ای و دست نشاندگانش در غزه و لبنان دنبال میشود سرمایه گزاری استراتژیک کنند و برنده انتخابات فرضی در ترکیه باشند و هم با کشور اسرائیل همبستگی استراتژیک داشته باشند، این دو مقوله در بنیاد های خود با هم غیر قابل همزیستی هستند.

این موضع گیری اردُغان به نفع گروه های تحت الحمایه رژیم علی خامنه ای که منافع کوتاه و دراز مدت آنرا رژیم جمهوری اسلامی درو خواهدکرد از طرفی سرکوب کرد های ترکیه را چه به لحاظ حقوق بشری و چه به لحاظ دیپلماتیک از عمق به سطح خواهد آورد و در دستور کار سازمانهای بین المللی قرار خواهد داد و از طرف دیگر آگاهان و ناظران بیطرف از ابراز این نظریه که این موضع گیری اردُغان به پیروزی وی در انتخابات آینده کمک خواهد کرد ابراز شک میکنند زیرا این چنین برخورد هائی آنهم برای کشوری که سعی دارد به جامعه جهانی بقبولاند جزئی از جامعه جهانی و عضوی از اتحادیه اروپاست سخت غیر قابل هضم است.

بهر حال چراغ خطری را که اردغان بعنوان یک مسلمان از گروه های بنیادگرای تروریستی در منطقه در کنار ایران روشن کرد نه تنها اسرائیل که جامعه جهانی را در نگرش خود به این کشور دستخوش تحولات بنیادین خواهد نمود.

امروز احمدی نژاد بر سر قبر خمینی بعنوان روزی که در ۳۰ سال قبل رهبرش از عراق به ایران بازگشت از جهانی شدن انقلاب اسلامی خبر داد و تاکید کرد که انقلاب در داخل مرز های ایران نخواهد ایستاد حرفی که کلیه سران حکومتی با آن توافق دارند یعنی بسط و گسترش تروریزم برای تسخیر حوزه های امنیتی جدید نظیر غزه تا ظهور مهدی موعود و با سلاح اتمی.

سئوال از جامعه جهانی این است که آیا جهان میتواند اجازه دهد که در کنار ایران در کشور ترکیه اسلام بنیادگرائی رشد و نمو کند که جهان را همچون جمهوری اسلامی به لحاظ امنیتی به خطر بیاندازد و در دفاع از ترور اسلامی به کشور های دیگر حمله ور شود؟

آیا حمله لفظی امروز رجب طیب اردُغان به پرزیدنت شیمون پرز در حمایت از گروه های ترور اسلامی ریسک حمله نظامی این کشور را در حمایت از ساختار های فکریش در آینده در صورتی که قدرت نظامی در دست اسلامیون بنیادگرا قرار گیرد افزایش نمی دهد؟

آیا جامعه جهانی برای مبارزه با ترور اسلامی نمی بایستی از اولین قواعد بازی دیپلماتیک یعنی همکاری با نیروهای سکولار مخصوصا در عرصه امنیتی – نظامی وارد میدان شود؟

آیا پا دادن به نیروهای مسلمان بنیادگرا و حامیان گروه های ترور در منطقه خطر طالبان و القاعده را بار دیگر و به نوعی دیگر تداعی نمی کند؟
 

شنبه تاریخ ۳۱ ژانویه سال ۲۰۰۹ میلادی   سوئد استکهلم

آدرس سامانه اینترنتی نوید اخگر

http://www.nawidakhgar.com/