مردم، انتخابات و اوضاع جمهوری اسلامی!

اسد نودینیان

با بالا گرفتن بازار انتخابات ریاست جمهوری در ایران ، اختلاف بین جناحهای مختلف رژیم بالا می گیرد. در انتخابات اینبار شاهد کشمکشهای درونی رژیم در درون جناح "اصولگریان" هستیم. هیچکدام از جناحهای حکومتی توان ظاهر شدن منسجم و یکپارچه در مقابل دیگری را ندارد. شاخه شاخه شدن اصولگرایان و "اصلاح طلبان" در نتیجه مشکلات اقتصادی و اعتراض و نارضایتی مردم از مشخصات ایندوره حکومت اسلامی است.

 وضعیت به جایی رسیده است که هر کدام از جناحهای آن بر سر کار آیند چاره ای جز سرکوب سیستماتیک و حشیانه مردم ندارند و دوره جلو کشیدن جناحی از حکومت بعنوان اصلاح طلب برای سر گرم کردن مردم بسر رسیده است. کمتر حکومتی در طول عمر جمهوری اسلامی به اندازه کابینه احمدی نژاد از طرف هم جناحهای خودی و جناح مقابل این چنین مورد استیضاح قرار گرفته است. تا کنون ۱۳ وزیر کابینه احمدی نژاد به استیضاح کشیده شده اند، فراکسیون های گوناگونی در میان اصولگرایان علیه جناح خودشان ایجاد گردیده است. در چنین شرایطی هر دو جناح درونی حکومت توانایی رقابت با هم را از دست داده اند و تردید جناح خاتمی از کاندید شدن هم امری طبیعی است.
 در این میان از طرف هر دو جناح و مهره های دیگر رژیم مسله ایجاد " دولت وحدت ملی" طرح گردید. کروبی این طرح را قبلا اعلام کرده و امروز علی لاریجانی آن را بدست گرفته و راه نجات مملکت را دراین میداند. طرح "دولت وحدت ملی" بیان نابسامانی و مشکلات درونی رژیم در این شرایط بوده و هست. این رژیم فقط و فقط بدلیل بی آلترناتیویی و غیبت جریان چپ و کمونیسم منسجمی که بتواند مبارزات وسیع و گسترده کارگران، زنان، دانشجویان و دیگر اقشار مردم به تنگ آمده را سمت و سو دهد بر سر کار باقی مانده است.   
تحلیگران ریز و درشت هر دو جناح بر روی اهمیت این "رنسانس و تولد جریان سوم" فکوس نموده اند. در تمامی استدل و راه چارهای آنها عمق بحرانی که رژیم اسلامی با آن دست بگریبان است مشاهده میشود. اگر چه هنوز در لابلای گفته های افرادی از جناح "اصولگرایان" کسانی چون محمد جواد لاریجانی پیدا می شوند که هنوز از " اجمال بر روی احمدی نژاد " بخاطر حفظ امنیت نظام سخن می گویند.  حتی مهرهای اصلی این جناح و نزدیک به احمدی نژاد براین امر اذعان دارند که:  "اگر چه  طرح  ایجاد دولت وحدت ملی را همانگونه که برخی که گویا کشور در حال بحران است را نمی پذیرم اما این مفهوم را که ما حول قانون اساسی  اصل نظام و رهبری وحدت کنیم انگونه که ریاست محترم مجلس گفته اند را می فهمم".و  در ادامه می گوید بکارگیری نیروهای کارآمد را مثبت می دانم اما برای حفظ امنیت ملی ما باید روی احمدی نژاد متمرکز شویم". این گفته های جواد لاریجانی با صراحت تمام وضعیت نظام اسلامی را ترسیم میکند.  نارضایتی مردم چنان عمیق است که حتی تلاش محسن رضایی برای ایجاد جریان سوم جاذبه ای در میان بسیجیان و جوانان سپاه نداشته است و "خطر" حیزش مردم را جدی میداند.

در اخرین تلاشها مسله "عبور " از رهبر و ایجاد نوعی جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه یا در بهتر ین حالت دادن موقعیتی تشریفاتی و فرمال دادن به ولایت فقیه مطرح می شود . منتظری  لب به اعتراض می گشاید و بازار گرمی جدید را حول اجرای قانون و کوتاه کردن دست مرجع روحانیت در دادگاهها را طرح می کند.  اینها همگی بخوبی عمق بحرانی را که رژیم اسلامی در آن بسر می برد را نمایان می کند . انچه اینها را به چنین موقعیتی کشانده تلاش برای نجات رژیم از بحران فزاینده ای است که امروز همگی واقفند به تنهایی راه حلی برای برون رفت از آن را  ندارند.
واقعیت این است که خود اینها نیز می دانند که امروز دیگر برای مردم انتخابات و اینکه کدام جناح از صندوق ارای اینها سر در اورد جای ندارد چرا اگر مردم قبلا د ر دوره انتخاب خاتمی برای ایجاد شکاف در رژیم به خاتمی رای دادند امروز و بعد از دو دوره تجریه بخوبی می دانند که این سیدان خندان با عمامه و حتی بی عامه های جوابی به انچه مردم انتظارش را می کشند ندارند. تاخیر و با لابه و در لفافه طرح کردن اینکه شاید سید خندان کاندید شود نیز نشانه ای از این واقعیت است.  به عبارتی مردم از این رژیم عبور کرده اند و سرنگونی آن امر مردم است . انچه این وصله ناجور را هنوز با عمق نارضایتی مردم بر سرشان نگه داشته است فقط نبود آن الترناتیو و هژمونی است که جنبش اعتراضی مردم برای سرنگونی رژیم بدان نیاز دارد. لذا چه طرح "دولت وحدت ملیشان و چه اختلافات اخیرشان بر سر بست دفاتر دوخردادیهای قبلی یا تهداتشان عیله جناح رقیب نشانه ای از آمادگی هیچ جناحی برای بدست گرفتن حکومت نیست برعکس نشانه روشنی از تشتت صفوف همه جناحهاست و همین که مدت زیادی به نمایش انتخاباتیشان نمانده اما با وجود تمامی این بحثها نتوانسته اند کسانی را از هر دو جناح معرفی کنند نشانه ای از این تشتت است.
آیا اینها خواهند توانست چنین بحرانی را از سر بگذرانند؟ در حالیکه  با صلاح سرکوب و دستگیری و زندان در این دوره مجداد بسراغ اعتراضات مردم رفته اند، آیا قادر به  سکوت کشاندن مردم و برون رفت از چنین بحرانی خواهند بود؟ سوالات اساسی است که امروز ذهن هر انسانی را در ایران را بخود مشغول نموده است.  چه طرح دولت وحدت ملی و چه اوجگیری اختلافاتشان و بستن  دفاتر جناح رقیب؛  اینها همانگونه که اشاره کردم نشانه اعتلافات انها نه تنها در کشمکش بین جناحها بلکه در درون همه جناحها و در میان هم جناحی های قسم خورده به اوج خود رسیده است. بحران اقتصادی جهانی که ابعاد آن امروز بزرگترین تراستهای جهان را به لرزه در آورده است نمی تواند رژیم اسلامی را از آن مستثنا نمود. این بحران بیکاری گسترده و فقر بی سابقه و شدیدتر از هر دوره ای را برای مردم در ایران به همراه خواهد آورد.و قطعا اینها برای مصاف با صف گرسنگان و بیکاری و فقر شدیدتری برای مقابله با مردم اماده خواهند نمود.  اما
ایا اینها قادر به برون رفت از آن خواهند بود؟
واقعیت این است که رژیم اسلامی و هر رژیم سرمایه داری دیگری در غیاب یک حزب کمونیستی اجتماعی قادر خو اهد بود بحرانهای بزرگتری از این را به قیمت تحمل فقر و فلاکت و سرکوب از سر بگذراند. آنچه امروز جامعه ایران برای برون رفت بدان نیاز دارد تلاش برای  ایجاد صف متحد و تحزب یافته وسیع تودهای ناراضی مردم ایران در حزبی کمونیستی کارگری است. حزبی که افق و پرچم  را به اعتراضات  مردم بدهد. این شرط فایق آمدن مردم برای ایجاد زندگی شایسته انسانی و خلاصی از حاکمیت ۳۰ ساله نکبت اسلامی بر زندگی انهاست.
 
اسد نودینیان
زانویه ۲۰۰۹
Nodinyan.asad@yahoo.se