برگی از تاریخ! در ضرورت مروریى بر تاریخ حزب کمونیست کارگرى!

نسان نودینیان

بخش اول

در چند سال گذشته بویژه با انشقاق و جدایی ها در حزب کمونیست کارگری ایران٬ تعابیر و تفاسیر مختلفی در مورد  حزب کمونیست کارگری برای پوشش دادن به دلایل جدایی انجام شده است. به این منظور در این نوشته تلاش خواهد شد که معرفی حزب کمونیست کارگری را از زبان و متد منصور حکمت بار دیگر بیان کنیم. در فرصتهای مناسب برخی مباحث مربوط به این تاریخ و مقدرات کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری و حزب کمونیست ایران را مورد ارزیابی و بحث قرار خواهیم داد.

سخنرانی منصور حکمت در کنفرانس سالانه تشکیلات آلمان حزب کمونیست کارگری نوامبر ۱۹۹۹ ٬ در باره حزب، گذشته و آینده آن نکات آموزنده فراوانی دارد. منصور حکمت در این سخنرانی ضمن معرفی حزب، به وپژگیهای فعالیت سیاسی یک حزب کمونیستی در آندوره میپردازد و افق و دورنمای حزبی که بتواند بطرف قدرت سیاسی خیز بردارد را بیان میکند. در این کنفرانس تعداد زیادی از اعضا و کادرها شرکت داشتند٬ حزب در موقعیت رو به رشد بود. تعداد زیادی(نصف بیشتر شرکت کنندگان در کنفرانس) از اعضا٬ از نسل جوان بودند و با تاریخ کمونیسم کارگری و حزب آشنایی نداشتند. در آن مقطع زمانی که صدها کمونیست در صفوف حزب کمونیست کارگری متشکل بود٬ شور و شوق انقلابی و اشتیاق برای برداشتن گامهای بزرگتر و دخالت در فضای سیاسی و مبارزاتی ایران و خارج از کشور بالا بود و پراتیک حزب از جامعه جواب میگرفت. حزب و کادرهایش با شتاب و قدرت اراده کمونیستی این انسانها با ثلابت و محکمی راه های سخت و دشوار را میشکافت و پرچم قدرتمند کمونیسم کارگری را بر فراز اوضاع سیاسی ایران بر افراشته کرده بود. این ثلابت و محکمی٬ این قدرت حضور و ابراز وجود سیاسی که خارج از کشور را به میدان فعالیتهای کمونیستی تبدیل کرده بود و جمهوری اسلامی را بطرف ناتوانی در تقابل با حزب کمونیست کارگری منصور حکمت برده بود با تلاشهای شبانه روزی انجام میشد. یکی از این تلاشها و موقعیتی که حزب کسب کرده بود در سخنرانی درخشان و بیاد ماندنی و بسیار آموزنده منصور حکمت در این کنفرانس تشکیلات آلمان بود. همچنانکه در سطور بالا اشاره کردم؛ در فرصتهای مناسب تلاش خواهم کرد که تاریخ کمونیسم معاصر از دهه پنچاه ببعد را مورد ارزیابی و مرور قرار دهم. آوردن بخشهایی از سخنرانی نوامبر ۱۹۹۹ منصور حکمت در آلمان برای آندسته از خوانندگان این نشریه تهیه شده که از ما بطرق مختلف در مورد گذشته سیاسی ما، شاخصهای یک حزب کمونیستی سوال کرده اند. برای معرفی مجدد حزب کمونیست کارگری دوره منصور حکمت بخشهایی از این سخنرانی را مرور میکنیم. در این بخش اثباتا جنبه های برجسته معرفی حزب کمونیست کارگری مورد نظر است.  منصور حکمت با علم به ترکیب شرکت کنندگان در کنفرانس در شروع سخنرانی گفت:

 

"میخواستم از این فرصتى که هرچند سال یک بار پیش میآید و در حضورتان هستیم استفاده کنم و نکاتى را اینجا اثباتا بگویم. بخصوص با توجه به اینکه شاید خیلى از رفقائى که اینجا هستند رفقاى جدید ما باشند. میخواهم این سخنرانى حالت معرفى حزب کمونیست کارگرى از طرف ما باشد."(منصور حکمت کنفرانس آلمان)

 

 دادن تصویر مشترک و ایجاد هم افقی سیاسی٬ باور به وجود ابژکتیو حزب در درون حزب کار دایمی منصور حکمت بود٬ در ادامه آمده است:

 

 "معمولا کسانیکه میخواهند عملیاتى را انجام دهند. مثلا میخواهند بانکى را با هم بزنند، یا ارتش باید کارى بکند، ساعتهایشان را قبل از شروع عملیات با هم تنظیم میکنند. براى اینکه دقیقا در یک وقت بسر ببرند و همه از نظر زمانى در یک موقعیت همزمان باشند. من هم به یک معنى هدفم در این بحث این است که تصویر ما از مقطعى که در آن بسر میبریم، واحد شده باشد. براى اینکه این شرط لازم این است که بعدا همه ما از جهت و سمتى که به آن میرویم، یک تبیین داشته باشیم و قدم بعدى را مشابه هم تعریف کنیم. به یک معنى میخواهم در تاریخ حزب ساعتهایمان را باهم میزان کنیم و بفهمیم کجا ایستاده‌ایم. ………… این حزب پیشینه‌اى دارد و از آن مهمتر آینده‌ای دارد و این دو عمیقا به یکدیگر ربط دارند". (منصور حکمت کنفرانس آلمان)

گذشته حزب٬ با فعالیتهایش٬ انسانهای شریف و کمونیستی که برای آن تلاش کرده بودند٬ در متدو لوژی منصور حکمت جایگاه ویژه ای دارد. فعل و انفعالات اجتماعی که کمونیسم کارگری با انقلاب ۵۷ در صحنه سیاست کمونیستی ایران با آن روبرو بود٬ از کمونیسم کارگری که در شروع فعالیتشهایش تحت نام مارکسیسم انقلابی به مصاف سیاسی٬ فکری و تئوریک آندوره رفت٬ جریانی قدرتمند و بانفوذ ایجاد کرد.

 

 این حزب حاصل فعل و انفعالات اجتماعى‌تر و تاریخى‌ترى است. به یک معنى وظایفى که به عهده دارد با وظایف یک حزب روتین غربى که این روزها تشکیل میشود متفاوت است. این گذشته و آینده به هم مربوطند، بخاطر اینکه خیلى از
کارهایى که ما امروز انجام
 میدهیم، مدیون وجود آن گذشته است و اگر آن گذشته را از تصویر بیرون بیاوریم، ما اصلا در موقعیتى نخواهیم بود که این حرفها را بزنیم، این کارها را انجام دهیم و این وظایفى را که قرار است در دستور خود بگذاریم، در مقابل خودمان بگذاریم."(منصور حکمت کنفرانس آلمان)

 

 طی کردن مسیر٬ ابژکتیو بودن حزب٬ علم به تشخیص مسیر درست از شاخصهای موفقیت حزب است. گذشته حزب برای کمونیسم کارگری و منصور حکمت دوره ای مهم از حیاتبخشی مارکسیسم و احیای آن در صحنه کمونیسم معاصر در ایران است. ادامه میدهد:

 

 "گذشته این حزب، یک گذشته به معنى وسیع کلمه اجتماعى است یعنى هم فکرى است، هم سیاسى است، هم پراتیکى است و هم نظامى. همه ابعاد یک حیات اجتماعى را در پیدایش این حزب میبینیم. بیست سال پیش براى مثال مسأله اندیشه کمونیستى، کمونیسم چیست، مارکس واقعا چه میگفت نقش تعیین کننده‌ای براى موجودیت ما داشت.……. بیست سال پیش کمونیسم چیز دیگرى بود. کمونیسم نسبت به آن چیزى که شما در حزب کمونیست کارگرى میشنوید متفاوت بود. آن زمان به ما میگفتند بورژوازى خوب و بد دارد. ممکن است باور نکنید اما میگفتند بورژوازى خوب و بد دارد، بورژوازى ملى داریم که دلش به حال مردمش میسوزد، میخواهد صنایع بدرد بخور درست کند و بورژوارى کمپرادور (وابسته) داریم که خیلى کثیف است، خارجى است، غربى است، دخترانشان مینى ژوپ میپوشند و از ما نیستند. این کمونیسم آن موقع بود. به ما میگفتند کمونیستها به چیزى به عنوان مذهب خلق یا به عنوان افکار و سنتهاى خلق باور دارند و آنرا براى خودشان محترم میدانند. تصور اینکه کمونیسم علیه میهن پرستى است، اینکه کمونیسم پدیده‌ای است علیه میهن پرستى، علیه کل مقوله میهن و قومیت و ملیت، براى کسى قابل تجسم نبود. آن موقع بحث بر سر این بود که خلق ها چقدر محترم و شریف هستند و کمونیسم آن دوره اساسا کمونیسم ملى بود. کمونیسم آن دوره مدرن نبود. اگر یک کمونیست را از وسط جامعه انتخاب میکردید و میخواستید بدانید چه آهنگى گوش میدهد، چه رابطه‌ای با پیرامون خود، با شوهرش یا زنش، برادرش یا خواهرش، با پدر و مادرش، با فرزندانش، دارد، تصویرى که از او میگرفتید همان تصویرى نبود از رابطه‌ای که شما با دوروبرتان دارید. تصویرى به شدت عقب‌مانده بود. در این کمونیسم، زمان رهایى زن هنوز فرا نرسیده بود، فعلا تضاد خلق و امپریالیسم مسأله بود. تضاد خلق و امپریالیسم تضاد عمده بود. حتى زمان تضاد کارگر و کارفرما هم نرسیده بود. من فقط مثال مسأله زن را زدم. من یادم است در اردوگاه کومه‌له با یک آدم عقب‌مانده‌ای که اگر الان اسمش را بگویم خیلى از شما او را میشناسید، بحثى داشتم و او نظرش این بود که پیشمرگه‌هاى زن بیخودى شلوغ میکنند، اول باید مسأله کُرد حل شود! این کمونیسم آن موقع بود! بیست سال پیش کمونیسم بر سر کمونیسم نبود. اگرشما آدمى بودید که مانیفست کمونیست، کاپیتال، ایدئولوژى آلمانى را در یک محیط غیر ایرانى خوانده بودید و به این کمونیسم نگاه میکردید آنرا نمیشناختید و میگفتید این جنبش ملی- مذهبى کشور مربوطه است. محیط این کمونیسم، بافت این کمونیسم، دانشجویان دانشکده فنى و دانشگاه صنعتى بود. کارخانه‌ها در این کمونیسم نقشى نداشتند. سنت کمونیسمى که ما بیست سال پیش با آن روبرو شدیم حتى عقبمانده‌تر از سنت به اصطلاح کمونیسم حزب توده بود که اقلا اتحادیه‌هاى کارگرى به آن ربطى داشتند و به درجه‌ای کارگر نقشى در موجودیت حزب توده بازى میکرد. این کمونیسم، کمونیسم چریکها بود و کمونیسم کسا