” نئو توده ‌ایسمی ” وجود ندارد

بهروز شادیمقدم

نوشتۀ اسعد حاجى حسنى رفیق قدیمی و عزیز به نام " دلیلی برای "نو توده‌ای" ها " سبب شد که باز نظری به این ادعا بیندازیم و  حزب توده و اتحاد سوسیالیستی کارگری را که با هم مقایسه شده اند کمی بهتر بشناسیم .

رفیق اسعد در نوشته اش با متانت نظر خودش را داده و درست هم  گفته که  " جای تاسف است که باید اضافه کنم که تمام آن مراودات چه مکتوب و چه شفاهی به صورت بسیار زننده‌ای به اعتبار کمونیسم و کمونیست ها لطمه می‌زنند . "

حزب توده

" اما سیاست های خائنانه و فرصت طلبانۀ این حزب که تاحدجنایت کارانه اش هم پیش رفت ، از سالهای تاسیس تا زمان تار و مارش از طرف جمهوری اسلامی بزرگترین ضربه را به نام و اَرمان کمونیسم در ایران نزد توده های مردم زد . دفاع علنی و تئوریزه کردن سیاست چپاول نفت ایران در شمال کشور به نفع شوروی از طرف حزب توده در زمانی که مردم برای ملی کردن نفت به پا خواسته بودند . مخالفت و تبلیغات سنگین برعلیه مصدق هنگامی که مصدق به اتکای مردم مبارزات ملی را پیش میبرد و در این راستا تضعیف این مبارزات ، عدم مبارزۀ جدی در مقابل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲با اینکه حزب توده از وقوع کودتا خبر داشت . فرار رهبران حزب و به جایی گذاشتن اعضا و هواداران بدون هیچ رهنمودی که دشمن به قلع و قمشان پرداخت . پشتیبانی از رژیم شاه و اصطلاحات ارضی اَن نه از زاویه تحلیلی و بررسی سیر تکامل جامعه ، بلکه از نظر سیاسی . تا اَنجا که شعار مرگ بر شاه را به شعار مرگ بر دیکتاتوری تبدیل کردند ، دفاع بی چون وچرا از حکومت اسلامی تا حد دریوزگی و کمونیست های ایران را ضد انقلابی نامیدن ، همکاری با سپاه پاسداران و اطلاعات رژیم برای سرکوب انقلاب و کمونیست های جامعه . این ها کارنامۀ این حزب را در ایران تشکیل میدهد . "

از : حزب وکسب قدرت سیاسی ( نگاهی به جنبش کمونیستی و احزاب چپ ایران ) بخش اول
 

حزب توده براساس تحلیلی که ازجریان روحانیت به رهبری خمینی درحاکمیت داشت و اَنها را نیرویی ضدامپریالیستی ، انقلابی و مترقی در جامعۀ ایران و در راستای "گذار مسالمت اَمیز " و پیش روی بسوی " راه رشد غیر سرمایه داری " میشناخت تاحکومت سوسیالیستی و وابسته به شوروی شان را برپا کنند . دراین راه سرسپردۀ رژیم شد و درمقابل حکومت سیاه اسلامی حاضر به همکاری سیاسی و اطلاعاتی گردید . 

بنابه ادعای کیانوری " بین سوسیالیسم حزب توده با اسلام سیاسی فرقی وجود نداشت " که مانع همکاری ودفاع  اَنان از رژیم شود . حزب توده بنا به تفکر و مشی سیاسی خاصی که داشت به دفاع و همکاری با جمهوری اسلامی و اتخاذ سیاست های ضدانقلابی کشیده شد .

درتاریخ احزب بنام کمونیستی تابه حال شاید هیچ جریانی در جهان مثل حزب توده با سیاست های به غایت انجرافی ، وابسته ، وارونه ، توطئه گرانه و خائنانه اش اینگونه تیشه به ریشۀ خود نزده و بدنامی ببار نیاورده است.
 

اتحاد سوسیالیستی کارگری

رفقاایرج اَذرین و رضامقدم شخصیت های سیاسی شناخته شده و از اولین مبلغین و مروجین کمونیسم واقعی درجنبش کمونیستی ایران بوده اند . 

اَنهاازرهبران موثر اتحاد مبارزان کمونیست ، حزب کمونیست ایران ، کانون کمونیسم کارگری ، حزب کمونیسم کارگری ایران بوده که به دلیل اختلاف نظر از حزب کمونیسم کارگری ایران جدا شده و بعد اتحاد سوسیالیستی کارگری را بنیانگذاری کردند .  کارنامۀ  سیاسی و مبارزاتی این رفقا تا کنون ( خارج از اختلاف نظرهای سیاسی وتشکیلاتی  که هرکس ممکن است با اَنها داشته باشد . ) روشن و کماکان درراستای سوسیالیسم  و اهداف اَن است .

سئوال و مسئله این است مدعیان نئوتوده‌ایسم بودن اتحاد سوسیالیستی کارگری میتوانند با اتکا به سیاستها ، مواضع ، عملکردهای این جریان که در بایگانی سایت هایشان موجود است ، کوچکترین شباهت و همانندی بین اتحاد سوسیالیستی کارگری و حزب توده به ما نشان دهند ؟

رفیق کورش مدرسی سخنرانی با عنوان " تولد نئوتوده‌ایسم در سیاست ایران کمونیست ها در دادگاه لیبرالیسم چپ ( بخش اول( داشته و دراین سخنرانی یک دلیل قانع کتتده برای اثبات نظرش نخواهی دید .

نمیشود راحت هرنظری را به نام مارکسیسم به خورد این جنبش داد و وقتی هم استدلالی خواسته شد ساکت بود . پرتاب کردن القاب و برچسپ زدن به مخالف کاری ساده و شاید عده ای را خوش اَید ، اما مجاب کردن و استدلال اَوردن مسئلۀ دیگری است .

جریانات و افرادی بی هیچ احساس مسئولیت ، بدون استدلال و تکرار طوطی وار از یکدیگر کودکانه سعی میکنند و میخواهند مخالف خود را از میدان خارج نمایند . ( اَیا خواست از میدان بدر بردن جریانی و با این روش ِنپسندیده همانند سیاست رژیم در برخورد و تبلیغاتش نسبت به نیروهای انقلابی وکمونیستی نیست ؟ وازطرف دیگر اَنها را همکار رژیم دانستن منصفانه است ؟ واقع بینانه قضاوت کنیم . )

جالب تر اینکه هیچ کس از مدعیان حاضر نیست به اسم سازمانی از این جریان نام ببرد (تنها موردی که من دیده ام و با بردن اسم با "اتحادسوسیالیستی کارگری" مخالفت کرده  همین نوشتۀ رفیق اسعد حاجى حسنى است .)

این شیوۀ نام نبردن و به رسمیت نشناختن  و با اَوردن عناوین زورکی و توهین اَمیز و به سبک غیر سیاسی ، ریشه از فرهنگی گرفته که احزاب و افراد دانسته و عموما" ندانسته متوجه نیستند که به این وسیله به فرهنگ منحطی که در جامعۀ ایران وجود دارد ، متوسل شده و اَن را بکار میبرند .

هرچه توده ایسم واقعیتی عینی درعرصۀ مبارزۀ سیاسی ایران بود ، برعکس نئوتوده ایسم ذهنیتی است که در