جامعه ی ایرانی و پس لرزه های انتخابات ِ ٩۶(پاسخی به مقاله ی تقی روزبه)

جامعه ی ایرانی و پس لرزه های انتخابات ِ ٩۶

(پاسخی به مقاله ی تقی روزبه)

جامعه ی ایرانی به ویژه شهروندان ِ دموکراسیخواه ِ آن باید در دو جبهه با مخالفان و معاندان ِ مطالبات ِ تاریخی اش بجنگد: یک جبهه ی رو در رو و عملی با استبداد ِ حاکم، و یک جبهه ی مجازی و نظری با فرقه ها و دارودسته های منتظرالحکومه یا افراد ِ دارای گرایش های غیردموکراتیک ِ مخالف ِ آزادی های فوری و بی قید و شرط ِ سیاسی.

دارودسته ها و گرایش هایی که اگرچه بر سر ِ کسب ِ قدرت با هم رقابت دارند اما در ضدیت با مطالبات ِ به تاخیرافتاده و کتمان شده ی این جامعه با یکدیگر وحدت ِ نظر ِ کامل دارند.

در رودررویی ِ مستقیم، هم حاکمیت و عملکرد ِ آن برای جامعه ی ما شناخته شده و آزمون پس داده است، و هم مطالبه ی اصلی ِ جامعه برای حاکمیت مشخص و اعلام شده است. در جبهه ی دیگر است که جامعه ی ایرانی در عمومیت و کلیت ِ آن باید شناخت ِ کامل و دقیقی از منتظرالحکومه ها به دست بیاورد تا فریب ِ وعده وعیدهای آنان را نخورد و استبداد ِ تازه نفسی را جایگزین ِ استبداد ِ از نفس افتاده ننماید. این وظیفه برعهده ی مارکسیسم و ازجمله این اندیشه و این قلم است.

انتخابات ِ ریاست ِ جمهوری ِ ١٣٩۶ و کلن انتخابات های ١٣٧۶ به این سو، محکی بوده برای شناخت ِ این دارودسته ها وتفکرات ِ ضد ِ دموکراسی یعنی ضد ِ اصلی ترین و فوری ترین مطالبه ی جامعه ی ما.

این جامعه در تمام ِ این سال ها و این انتخابات ها نشان داد که با دخالت ِ فعال و آگاهانه اش قادر است انتخابات های حاکمیت را به رفراندوم علیه استبداد ِ حاکم به کار گیرد و آن را به ضد ِ حاکم ِ بلامنازع تبدیل نماید، و این یک گام ِ مهم به پیش در تحقق ِ دموکراسی و نزدیک ترین و دردسترس ترین فعلیت وفعالیت درجهت برآمد ِ دیگر مطالبات است.

راهکار ِ اصلی و تاکنونی ِ مشارکت کنندگان در انتخابات ها «نه» گفتن به اراده ی غالب بوده که در این گزاره  خلاصه و بیان می شود: «ما به کسی که تو نمی خواهی رای می دهیم تا کسی که تو می خواهی رای نیاورد.». در این گزاره دو ایده و دو اراده درمقابل ِ هم قرار دارند. یک ایده و اراده ی انحصارطلب و خودکامه، و یک ایده و اراده ی دموکراسیخواه که خواهان ِ برچیده شدن ِ کردوکارها یا دم و دستگاهی است که عمومن در راستای ایجاد ِ اختناق و سرکوب در جامعه و درجهت ِ تامین ِ منافع ِ انحصارطلبانه ی حاکمیت ِ نظامی پادگانی عمل می کند. مشارکت ِ گسترده ی شهروندان ِ ایرانی در انتخابات ِ ٩۶ نیز منطبق بر همین رویکرد بود و شهروندان ِ آگاه هم به خوبی می دانستند چه می کنند و انتظار ِ چه نتیجه ای از آن را دارند.

شهروندان ِ ایرانی به خوبی می دانند مشارکت ِ منفی (سلبی) در انتخابات های رژیم اولن هیچ حقی برای کاندیدایی که برنده ی انتخابات می شود ایجاد نمی کند، چراکه این انتخابات ها نه دموکراتیک است و نه هیچیک از نامزدها مطلوب ِ واقعی ِ رای دهندگان اند، ثانین اگر هم کاندیدایی با مطالبات ِ اکثریت ِ اهالی موافقت داشته باشد یا حتا تظاهر به موافق بودن نماید، بیانگر ِ این واقعیت است که بخشی از حاکمیت با دریافت ِ پیام ِ جامعه از منفوریت ِ کلیت ِ حاکمیت ِ نزد ِ اهالی آگاهی دارد و خود را با آن همسو نشان می دهد، ثالثن آنچنان که تجربه ی دست کم بیست ساله نشان داده این مشارکت ها هیچ نتیجه و برآمدی که نداشته اما توانسته هم میان ِ حاکمان شکاف بیاندازد و هم فضای اختناق را نسبت به سال  های پیش از آن که حاکمیت یک پارچه بود به نفع ِ خود دگرگون سازد. به طوری که مثلن میان ِ حاکمان بر سر ِ این که اقتصاد در اولویت است یا سیاست و آزادی های سیاسی اختلاف ِ نظر افتاده و جناحی که نظرن معتقد به تقدم ِ آزادی های سیاسی است دست ِ بالا را – حداقل در تبلیغات ِ جناحی و انتخاباتی – یافته و این خود نشان دهنده ی این واقعیت است که مشارکت منفی بی نتیجه نبوده و جامعه یک گام در به رسمیت شناخته شدن ِ مقدم ترین مطالبه اش تا حدود ِ معینی به پیش برداشته است.

در سوی دیگر و جبهه ی دیگر، اپوزیسیون ِ خلافتی – ولایتی مردسالار قرار دارد که در تقابل و ضدیت با هر نوع دموکراسی ِ انتخابی، طبق ِ معمول انتخابات ٩۶را تحریم و چون جامعه به فتوای آنان اهمیتی نداد و به رغم ِ خواست ِ آنان انتخابات ِ رژیم را به رفراندوم ِ خود تبدیل نمود تا مطابق ِ همه ی این سال ها و این انتخابات ها به استبداد «نه» بگوید، به اشکال ِ مختلف ِ بیانی و رسانه ای درصدد ِ انتقام جویی و بازخواست از رای دهندگان یعنی ٢۴ میلیون شهروند ِ آگاه – اگر نه بیش از آن – برآمد و انواع ِ اهانت ها و تهمت ها را نثار ِ آنان کرد.

آقای تقی روزبه نویسنده ی مقاله ی «وعده های روحانی، تبی که زود به لرز نشست» یکی از آن تحریم کنندگان بود که حالا چند ماه بعد از انتخابات از شهروندان ِ ایرانی حساب پس می خواهد، و از آنان می خواهد از عمل ِ خود که حاصلی برای آنان نداشته توبه کنند و بر درستی ِ نظر ِ منتظرالحکومه ها صحه بگذارند.

روزبه می نویسد: «زمان ِ پاسخگویی به خود و دیگران توسط ِ آنهایی که به امید محصولی در این کشتزار بذرافشانی کرده اند به خصوص آنهایی که بیش از همه یقه درانی کرده اند فرا رسیده است. فقط رژیم نیست که باید وادار به پاسخگویی شود، طبیعی است و حتا بیش و پیش از آن هر شهروند ِ عاقل و بالغ نیز در برابر ِ رای خود و نتایج ِ آن مسئول و پاسخگوست». و در جای دیگر: «آنها – یعنی کسانی که رای داده اما به مطالبات شان دست نیافته اند – می توانند در کنار ِ کسانی که با شناخت از سیستم پیشاپیش به تحریم ِ افسون ِ انتخاباتی رژیم مبادرت کردند در صف ِ گسترده ای دست در دست هم فشار سنگینی به جباران ِ حاکم وارد کنند…».

جناب ِ روزبه! اول آنکه، یکی از آنان که «بیش از همه یقه درانی کرده» من بودم اما نه «به امید محصول» بلکه با توجه به خواست ِ اصلی ِ جامعه که دموکراسی و آزادی های فوری و بی قید و شرط ِ سیاسی است با استفاده از فرصت ِ به دست آمده در فضای انتخابات به دلایلی که در چند مقاله پیش و همزمان با انتخابات توضیح دادم – آن ها را خوانده اید؟ – مشارکت ِ منفی را به پیروی از خواست ِ درست و تاریخی ِ شهروندان برجسته نمودم و گفتم که فقط با این رویکرد و راهکار ِ تجربه شده است که در نبود ِ آزادی بیان می توان خواست ِ خود را به گوش و چشم ِ حاکمیت و جهانیان رساند و به آنها فهماند که حساب ِ این حاکمیت و این شهروندان از همدیگر جداست، و هرچه حاکمیت می گوید و می کند برخلاف رای و اراده ی اکثریت ِ این جامعه و شهروندان ِ آن است.

دوم، شاید در ایران ضدیت با دموکراسی و دموکراسیخواهان در نظر و عمل برای کسی یا کسانی «حاصل» و «عایدی» داشته باشد – که دارد – اما، ضدیت با استبداد یعنی دموکراسیخواهی نه تنها عایدی و منفعتی ندارد که موجب انواع محرومیت ها و محدودیت ها هم شده و می شود که شناخته شده ترین و رایج ترین اش محرومیت از آزادی ِ قلم و بیان و درنتیجه پناه بردن ِ اجباری به سایت هایی است که جز معدودی همه سانسورچی و ضد دموکراسی اند، و اگر این محرومیت و محدودیت ها برچسب ِ سیاسی امنیتی هم بخورد بدترین عقوبت ها را در پی خواهد داشت. شما هم اگر مغضوب ِ حاکمیت هستید نه به دلیل ِ ضدیت اعلام شده تان با دموکراسی و دموکراسیخواهی که خود ِ حاکمیت هم اینکاره است، بلکه فقط به دلیل ِ طمع تان به حاکمیت است که می خواهد آن را همچون الگوهای حکومتی ِ شما مادام العمر در قبضه ی قدرت ِ خود داشته باشد و هیچ نیروی غیر خودی را در آن سهیم نسازد. این حکومت هم همچون حکومت ِ ایده آل ِ شما با «نیروی توده های خلق» کسب ِ قدرت نموده و با اتکاء به همان نیرو اهداف و نیات اش را علیه حقوق و مطالبات ِ شهروندی به پیش می برد. بنابراین، مارکسیست ها را متهم نکنید که با حمایت شان از دموکراسی و دموکراسیخواهی در جامعه ی زیر ِ سلطه ی استبداد به دنبال ِ عایدی و محصول برداری از بذری که در خاک ِ بی حاصل کاشته اند هستند. اتفاقن، این دوستان و همفکران شما در ایران هستند که با جانبداری از جناح ِ نظامی پادگانی ِ انحصارطلب و تمامیت خواه و ضدیت با دموکراسیخواهان با عنوان ِ لیبرال و نولیبرال هم آب به آسیاب ِ استبداد می ریزند، و هم با آن علیه دموکراسیخواهان همدست می شوند.

سوم، عجیب این است که کسی که از استبداد گریخته و به دموکراسی پناه برده و از مزایا و امکانات ِ آن دموکراسی دست ِ کم به قدر ِ نیازش – اگرنه بیش از آن – بهره می برد، از شهروندان ِ ایرانی ِ گرفتار در زنجیر خودکامه گی بخواهد برای دموکراسی و رهایی از استبداد مبارزه نکنند یا به مارکسیست ها بگوید برای آزادی بیان «یقه درانی» نکنید. اگر ما مانده ایم و یقه درانی می کنیم، شما جناب ِ روزبه، که خود را به کوه و دریا زدید تا دموکراسی شما را در آغوش گرفت و از مزایای تاریخی اش بهره مندتان ساخت!

چهارم، یک هدف ِ فوری ِ شهروندان از مشارکت ِ منفی و نه گو به استبداد که مورد حمایت ِ مارکسیست ها هم هست شکاف انداختن میان ِ حاکمیت ِ یکدست ِ ١٣۵٧ تا اوایل دهه ی ١٣٧٠ و از این طریق کسب ِ امتیاز در عرصه های سیاسی و فرهنگی بوده که تا اندازه ای، و در مقطعی تا اندازه ی زیادی، هم موفق بوده است. خصوصن در هشت سال ریاست ِ جمهوری ِ محمد خاتمی که به همان دلیل هم ممنوع التصویر و ممنوع البیان شده است. (بخوانید مقاله های مرا در محدوده ی انتخابات ِ ٩۶ در همین باره که در همین سایت موجودند.)

پنجم، آن میلیون ها انسان ِ آگاهی که سال ٨٨ به خیابان ها آمدند و فریاد کشیدند «رای من کو»، همه دموکراسیخواهانی بودند از جنس ِ دموکراسیخواهان ِ ٩۶ که هم آنها شما را قبول ندارند که به فتواهای تحریم تان عمل نکرده و نمی کنند، و هم شما آنها را به دلیل ِ دموکراسیخواهی شان همواره محکوم کرده اید. یعنی هم دموکراسی خواهی آنان و هم ضدیت ِ شما با این مطالبه تقابلی دوسویه است که بیانگر ِ ناهمزمانی و ناهمخوانی ِ تاریخی – ایدئولوژیک آنان با شماست. دقیقن از نوع ِ همان ناهمسازی ِ ایدئولوژیک – تاریخی ِ حاکمیت با شهروندان ِ دموکراسیخواه که در مناسبات ِ خدایگان بندگی ِ تحمیل شده ی حاکمیت به شهروندان عینیت وفعلیت یافته و نمونه اش در مدل های حاکمیتی ِ تاریخ منقضی شده ی مطلوب ِ شما نیز وجود دارد.

ششم، آقای روزبه از شهروندان ِ ایرانی می خواهد حالا که مشارکت شان در انتخابات حاصلی در برنداشته باید در مقابل ِ دیگران پاسخگو باشند. این دیگرانی که ٢۴ میلیون رای دهنده باید به آنها پاسخگو باشند چه کسانی هستند جناب ِ روزبه؟

کسانی که اساسن به هیچ نوع انتخاب و گزینشی اعتقاد ندارند و هرگونه انتخابی را افسون قلمداد می کنند و می خواهند با کودتا یا گوشت ِ دم ِ توپ قرار دادن ِ «توده ها» قدرت را به دست گیرند و چون سوار بر قدرت شدند حکومت ِ فردی و مردی شان را مادام العمر بر جامعه ی بیزار از استبداد حاکم سازند؟

می گویند کسی را به ده راه نمی دادند ادعای کدخدایی می کرد. نه تنها آن ٢۴ میلیونی که علیه استبداد ِ حاکم رای دادند، بلکه آن دیگرانی هم که شرکت نکردند به شما رای نداده اند که حالا بیایند زیر چتر ِ فرقه گرایی و حکومت ِ نظامی پادگانی دیگری از نوع شوروی و چین و کوبا و کره ی شمالی و همین استبداد ِ تجربه شده ی مورد نفرت شان را باز هم در شکل و شمایل دیگری برای سالیان ِ دیگر تجربه کنند.

جامعه ی فاقد ِ دموکراسی و آزادی ِ انتخاب که مطلوب شما هم هست، جامعه ی کر و کور و حرف شنویی است که هرچه استبداد ِ حاکم بگوید، نه نگوید، و هرچه استبداد اراده کند به آن عمل نماید. به همین دلیل جامعه ی آگاه و دموکراسیخواه می تواند و باید انتخابات های فرمایشی و نمایشی ِ حاکمیت را به فرصتی تبدیل نماید که در آن حرف ِ خود را بزند و نه ِ خود را با رای یی که ناگزیر خوانده و اعلام خواهد شد به استبداد بگوید. شما چرا باید از استفاده از این فرصت، و پیام ِ خود را از این طریق به گوش و چشم ِ حاکم ِ مستبد رساندن ناراحت باشید، جناب روزبه! غیر از این است که شما با دموکراسی و آزادی انتخاب در هر شرایطی و با هر سازوکاری مخالفید؟ همچنانکه حتا در سازوکارهای فرقه ها و تشکیلات های تان نیز چنین دموکراسی و آزادی ِ انتخابی وجود ندارد و همیشه یک نفر در آن بالا به عنوان لیدر – آنهم مرد – که رهبر ازپیش تعیین شده ی حکومت تان  هم هست ،بر اعضا و هواداران واگرقدرت سیاسی رابه دست گرفتیدبرجامعه فرمانفرمایی می کند.

سؤالی که آقای روزبه و همفکران اش اگر نخواهند نقش ِ متکلم وحده ی حق به جانب در گفتمانی یک سویه را برای خود قائل باشند باید به آن پاسخ دهند این است: برطبق ِ کدام آموزه و رهنمود ِ تئوریک یا الگو و راهنمای تجربی و عملی دموکراسی و آزادی های فوری و بی قید و شرط ِ سیاسی در جامعه ی عقب مانده با مناسبات ِ پدرشاهی ِ خلافتی – ولایتی را نمی پذیرید و شهروندان ِ را از تلاش برای دست یابی به آن منع و محکوم می کنید؟ (حکومت ِ خلافتی – ولایتی حکومتی است که حاکم غیر منتخب، بی منازع و مادام العمر ِ آن یا پیش از مرگ یا با وصیت نامه جانشین ِ خود را تعیین می کند تا حکومت در انحصار ِ خانواده یا فرقه و دارودسته اش باقی بماند. جانشین ِ او هم به طور ِ معمول ِ چنین حاکمیت هایی پسر یا یکی از مردان ِ همرزم و وفادار به رهبر و بنیانگذار ِ حکومت است. مانند ِ حکومت ِ پیشین و کنونی ما، و حکومت های تزاری و بلشویکی در روسیه و شوروی، چین و کوبا و کره ی شمالی. یعنی همانها که مدل ِ حکومتی ِ اپوزیسیون ِ دروغین ِ این رژیم اند). اگر هم ادعا می کنید الگوی حکومتی تان تاکنون در هیچ کشوری برپا نشده باید دست کم به ما یعنی شهروندان ایرانی بگویید آن حکومت ِ تاکنون برقرار نشده چه خصوصیات در عمل و درواقعیت تحقق یافتنی دارد که هم از انواع ِ حاکمیت های نظامی پادگانی به دروغ سوسیالیستی تبلیغ شده متفاوت است، هم از همین حکومت ِ موجود ِ ما، و هم در عین حال هیچ نیازی به پیش شرط های مادی تولیدی و مناسباتی ِ پیشرفته ای که لازمه ی گذار به مرحله و دوران ِ عالی تر ِ تاریخی است ندارد، و آیا چنان دولت – حکومتی که از دل ِ استبداد و از درون ِ جامعه ای برمی آید که تاکنون دموکراسی را در زندگی ِ روزمره اش تجربه نکرده، خود استبداد ِ تازه نفس ِ دیگری نیست که پایه و بنیادش را استبدادهای پیش از آن ریخته و برآورده اند؟ اصرار شما بر ضدیت با دموکراسیخواهی ِ شهروندان این تصور و حتمیت ِ آن را به ما القا می کند.

جناب ِ روزبه! ما شهروندان ِ ایرانی برای دموکراسی اکنون «یقه درانی» می کنیم. شما که در اروپا از این دموکراسی هم اکنون برخوردار هستید – اگر بگویید نیستیم دروغ می گویید – به ما ایرانی ها وعده ی چه دموکراسی یی می دهید و آن دموکراسی کی و چگونه برقرار خواهد شد؟ به همین دو پرسش ِ ماهیت شناسانه و نیت شناسانه پاسخ ِ منطقی ِ مجاب کننده بدون ِ وعده به روز ِ قیامت بدهید برای ما کافی است.

شما بحثی را با شهروندان ِ ایرانی بنا نهاده اید که امیدوارم آن را تا فرجام ِ نتیجه بخش ِ آن ادامه دهید، که یا آنها مجاب شوند و در کنار ِ شما بایستند، یا شما قانع شوید و در کنار ِ آنها قرار گیرید.