دلیلی برای “نو توده‌ای” ها

اسعد حاجى حسنى 

چندی پیش دوست به یادماندنی ام بهروز شادیمقدم در ستون "بحث و نظر" که هر از چند گاهی مطالب جالبی را به میان می‌کشد، طرح کرده‌ بود که آیا دلیلی برای "نو توده‌ای" خواندن جریان "اتحاد سوسیالیستی کارگری" در دست هست. کسی می‌تواند دلایلی در این مورد ارائه دهد؟

نه از سر تعلق تشکیلاتی بلکه از سر علائق شخصی من هم مثل بسیاری از فعالین سابق حزب کمونیست ایران و کۆمه‌له‌، مباحث، مجادلات و در بیشتر موارد مشاجرات گوناگونی را که از طرف افراد، دسته ها، گروه ها و سازمان ها و تشکل هائی که به آن حزب ارتباط داشته‌اند و از آن جدا شده‌اند تعقیب می‌کنم. جای تاسف است که باید اضافه کنم که تمام آن مراودات چه مکتوب و چه شفاهی به صورت بسیار زننده‌ای به اعتبار کمونیسم و کمونیست ها لطمه می‌زنند.

پدیده‌ "نو توده‌ای" ها هم از این وضعیت جدا نیست.

آقای شادیمقدم حتما مثل من به یاد دارد که پس از شکل گیری مبارزات مردم کردستان برای دفاع از آزادی و انقلاب در مقابل تهاجم جمهوری نو پای اسلامی، حزب توده‌ ایران که به عامل رژیم و ستون پنجم آن تبدیل شده‌بود، سازمان ها و جریانات فعال در سازماندهی و پیشبرد آن مبارزات را "تربچه های پوک" می‌خواند. و هم صدا با دستگاه اطلاعاتی- تبلیغاتی رژیم سازمان ها و جریانات فعال در کردستان و مردم منطقه و طرفداران آن ها را عوامل امپریالیسم و آمریکا می‌خواند و آن ها را به پالیزبان و سردار جاف منسوب می‌کرد.

 

یک سایت نورسیده‌ در اینترنت پیدا ‌شد و در یک ارزیابی بدون امضا و نام از مبارزات ستایش برانگیز دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب علیه‌ دیکتاتوری و خفقان حاکم، اطلاعاتی را که شکنجه گران رژیم از دانشجویان(یا تعدادی از آن ها) در زندان کسب کرده‌بودند و منتشر کرده‌بودند مبنای تحلیل خود قرار می‌دهد و گز می‌کند و می‌برد و با دستگاه اطلاعاتی رژیم هم صدا می‌شود.. به این هم بسنده نمی‌کند و به آن اضافه می‌کند که دانشجویان در پی اقدام مسلحانه هم بوده‌اند و مخفیانه اسلحه داشته‌اند. به این ترتیب به عامل پلیس تبدیل می‌شود و به پلیس رژیم سر نخ می‌دهد که اقدامات پیشگیرانه برای بروز احتمالی چنین تدارکاتی از جانب مخالفین و مبارزین ضد رژیم به عمل بیاورد.

لازم نیست که آدم هوش فوق‌العاده‌ ای داشته‌ باشد تا شباهت این دو گونه ارزیابی و تحلیل را که در فوق آمد تشخیص بدهد.

به اضافه شباهت صوری و آسان فهمی که در مواضع فوق وجود دارد، نکات دیگری را باید برجسته کرد که حتی یک مبارز دموکرات هم در رابطه با پدیده فوق از آن پرهیز می‌کند تا چه‌ رسد به یک کمونیست.

حتی خود بورژوازی لااقل در حرف و بعضا در کتاب های قانون، هر نوع اعترافی را که در نتیجه شکنجه‌ کسب شده‌باشد فاقد ارزش و اعتبار می‌داند. در کشور های به اصطلاح دموکراتیک، در دادگاه متهم می‌تواند اعترافات خود را تحت این عنوان که تحت فشار جسمی یا روحی بوده‌اند (و نه شکنجه های دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی)را انکار کند. نویسنده(نویسندگان) ارزیابی مذکور در فوق اعترافات دانشجویان را که از جانب دستگاه های اطلاعاتی- تبلیغاتی رژیم اعلام شده‌اند مسلم می‌شمارد و بر اساس اطلاعات مئتشره‌ از طرف دستگاه اطلاعاتئ- تبلیغاتی رژیم به محکوم کردن آن ها و یک سازمان مشخص می‌پردازد.

وضعیت ناگوار دستگیری، زندانی و شکنجه شدنی که برای دانشجویان پیش ‌آمد، دستاویزی می‌شود برای نویسنده(نویسندگان) ارزیابی فوق تا از وضعیت پیش آمده‌ کیسه بدوزند و برای خود و سازمانشان وجهه و اعتبار بخرند. در این جا مسئله همبستگی و پشتیبانی از مبارزاتی که علیه‌ دشمن آزادی و برابری در جریان است را، فدای منافع حقیر گروهی و فرقه‌ای می‌کنند. مبارزه برای در هم شکستن رژیم تا دندان مسلح فراموش می‌شود و شمشیر برای قلع و قمع کسان و جریاناتی که قرار است همرزم باشند از رو بسته می‌شود.

این که فلان یا بهمان تشکیلات یا سازمان مخالف رژیم در یک عملیات مشخص اعتراضی مرتکب چه اشتباهاتی شده‌ است، نباید بهانه ای بشود در دست عده‌ ای برای پر کردن کیسه بی بضاعت اعتبار و وجهه خودشان. یک ارزیابی عینی و سازنده بسیار از برخورد هائی از این نوع به دور است.  برخوردی که آن ارزیابی به مبارزات دانشجویان کرد، وسیله ای شد برای تخطئه و بی اعتبار کردن تشکل صنفی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب. و تشکل و جریانی کمونیست که اعضا و وابستگانش از همان شروع مبارزه علیه جمهوری اسلامی در صف کسانی بوده‌اند که با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی به میدان آمدند.همان طور که قبلا گفتم این مشاجرات فرقه‌ای فقط باعث لطمه به اعتبار و جدیت کمونیست ها و سایر مبارزان آزادیخواه و برابری طلب در اهدافشان خواهد شد.

بعد از آن که آن نوشته از جانب بسیاری افراد، جریانات و تشکل های گوناگون مورد انتقاد قرار گرفت، تنها جریان و یا کس و کسانی که به دفاع از آن پرداختند دست اندر کاران سردمدار جریان "اتحاد سوسیالیستی کارگری" بودند. این می‌تواند پیوند آن مقاله را به این جریان نشان دهد و آن ها را هم در صف "نو توده‌ای" ها قرار دهد.

 

متاسفانه من آدرس های اینترنتی نوشته های مربوطه را ندارم. اما در همین سایت آزادی بیان می‌توانید به همه آن ها دسترسی پیدا کنید. 

۲۷٫۰۱٫۰۹