وظایف ما و شرایط کنونی

وظایف ما و شرایط کنونی

مروری بر شرایط کنونی درایران و منطقه کافی است تا ضرورت‌ها، وظایف تاریخساز و حیاتی پیشاهنگ مبارزه طبقاتی و رهایی را دریابیم.

برای هر باورمند به برابری و اصول انسانی،  وجود سازمان آگاه، مسئول، رادیکال،  با ساختار ارگانیک سازمان‌یافتگی برای دخالتگری پیشتازانه درمبارزه رهایی بخش، پاسخ به یک ضرورت تاریخی و طبقاتی است.  طبقه کارگر از زمانی که به صورت طبقه‌ی‌اصلی جامعه جلوه‌گر شد،  این نیاز مبرم را دریافت وبه صورت جنبش چارتیستی‌ درانگلستان، منشور خویش را  ارائه داد. این یک اعلام آغازین و تجربی بود. در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ درروسیه گردان انقلابی  این طبقه جهانی، نخستین تجربه خویش را برای دگرگونی مناسبات  سرمایه‌داری و قدرت سیاسی به نمایش گذاشت. بیش و پیش از همه، برای طبقه کارگر، ضرورت این سازمان سیاسی طبقاتی، چیزی جز پیشتازی حزب کمونیست نمی‌تواند باشد. چنین سازمانی، با برخورداری از آگاهی طبقاتی یعنی تئوری انقلابی است که می‌تواند وباید راهبر جنبش انقلابی باشد. تئوری انقلابی بنا به ماتریالیسم دیالکتیک، که خود برآمده از جنبش انقلابی است، ضامن پیروزی چنین جنبشی است. به بیان کمونیستی،‌ هیچ جنبش انقلابی بدون تئوری انقلابی به پیروزی نمی‌رسد. عنصر آگاهی و آگاهی عنصر، ضرورت‌های پیشاهنگ انقلابی است. رادیکالیسم انقلابی، یعنی دست بردن به ریشه مسایل در جامعه طبقاتی ما، ویژگی چنین پیشاهنگی است. چنین رادیکالیسمی نمی‌تواند چیزی جز مبارزه طبقاتی تمام عیار یعنی سرنگونی سوسیالیستی مناسبات سرمایه‌داری و حاکمیت‌ آن که علت‌ اصلی تمامی فلاکت‌ و اسارت جامعه‌ است باشد- و گرنه هر گروهبندی سیاسی ارتجاعی نیز می تواند از رادیکالیسم ارتجاعی برخودار باشد. مسئولیت شناسی و مسئولیت پذیری، در برابر وظایف تاریخی، و در برابر طبقه و جامعه، از دیگر مشخصه‌های چنین پیشاهنگی است. سازمان‌یافتگی،‌ و برخورداری از مشخصه‌های اندام وارگی، ویژگی انقلابی چنین حزبی است- یعنی حزبی با سبک کار انقلابی، در پیوند و با ضرباهنگ روشمند همه‌ی اعضا، همانند سلول‌های بدن یک موجود زنده‌ی پویا و بالنده، در سوخت و ساز هستی بخش زندگی آفرین پیشاهنگ مبارزه رهایی بخش.

باچنین ویژگی‌هایی است که حزب کمونیست ایران، به‌سان پیوستار گردانی ازکمون پاریس، حزب بلشویک و حزب کمونیست ایران از سال ۱۹۲۰ و تا کنون چون مرغ آتش برخاسته از خاکستر خویش ، امروزه در برابر چنین آزمون و کارکردی قرار گرفته است. حزب کمونیست ایران از همان نخستین شکل گیری و سازمانیابی نیروهای بنیانگزار و پیشتازان خویش و به نام کومه‌له در آغاز در کردستان، تا تبدیل به حزب کمونیست ایران در کنگره موسس حزب در سال ۱۳۶۲ درتمامی تندپیچ‌ها و آزمون‌های مبارزاتی پرولتاریا و تهی دستان شهر و روستا، در برابر قطب سرمایه، سرافرازانه درخشیده است. سازمان کردستان آن- کومله، با قطب نمای کارگری، در این فراز و نشیب، به سوی ناسیونالیسم در کردستان، نوسان نیافته و پیوسته پرچمدار درفش سرخ سوسیالیسم کارگران بوده است. حزب کمونیست ایران، علیرغم از دست دادن چندین هزارتن از رزمندگان خویش درمبارزه و دیگر آسیب‌های وارده، شرایط خونین در حاکمیت جمهوری اسلامی و کاستی‌ها، و  با برخورداری از اعتماد و اعتبار و از خود گذشتگی و جانبازی چندین هزار انسان آزاده، کانون انقلابی طبقه کارگر به شمار می‌آید. حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب، در تمامی این دوران، با رفرمیسم و سوسیال دمکراسی،‌ ناسیونالیسم محلی و مراوده با باندهای حکومتی و اپوزیسیون بورژوایی، مرزبندی طبقاتی داشته است. در روند مبارزه طبقاتی، گرایش و عناصری از این حزب، همانند تمامی حزب‌های دیگر، به سوی راست و رفرمیسم و جدایی از مسیر مبارزه طبقاتی کارگران و یا به مسیرهای دیگری گرائیده و راهی جدا برگزیده‌اند، که این خصلت مبارزه طبقاتی است، زیرا از آن برهه که سوسیالیسم گزینه طبقه کارگر برای سازماندهی جامعه‌ای فارغ از استثمار و حقارت و نابرابری افراد جامعه گردید، اندیشه‌ی سیاسی و فرهنگ و ایدئولوژی بورژوایی وخرده بورژوایی ، به درون سازمانهای کارگری و حزب‌های کمونیست، وارد شدند. به ویژه خرده بورژوازی دمدمی مزاج و در حال نوسان میان دو طبقه،‌ آنانی‌که به عادت‌ها،‌ سنت‌ها،‌ فرهنگ‌‌ها و منش‌های مالکیت خصوصی، و جامعه‌ کهن خوکرده و آلایش داشتند، یکی در پی دیگری با بروز خویش در تند پیچ‌ها و مجال‌ها، راه دیگری بر گزیدند. نمونه بارز چنین رویکردی در منشویسم و بلشویسم حزب  سوسیالیست کارگران روسیه جلوه گره شد. بازتولید این گرایش‌ها بدون شک در حزب کمونیست ایران نیز، از موقعیت‌ها و بستر زیستی برخوردار بوده‌اند که آسیب شناسی آن در این مجال نمی‌گنجد. به هر روی این گرایش‌ها، از انحلال طلبی تا ادغام در سوسیال رفرمیسم و ناسیونالیسم، البته در لوای «سوسیالیسم» تلاش ورزیده‌اند. حزب کمونیست ایران، با پشت سر نهادن این همه آزمون و فراز و نشیب اینک در برابر شرایط تاریخی ویژه‌ای قرار گرفته است. در یک کلام، پیشاهنگی مبارزه طبقاتی، با تمامی آن ویژگی‌های  پیشتر اشاره شده، آگاهی طبقاتی، رادیکالیسم، مسئولیت پذیری و سازمانیافتگی بایسته‌ای را در تحکیم حزبیت پرولتری خویش می طلبد.

به شرایط  به شدت بحرانی جامعه ایران باز می‌گردیم:

  • طبقه کارگر ایران،‌ با برخورداری ازشمار افزون بر۲۰ میلیون نفری خود، با به شمارآوردن افراد خانواده نزدیک به ۵۰ میلیونی، در زیر شدیدترین درجه استثمار و فلاکت، با مرگ و نیستی دست به گریبان‌است.
  • در ایران، به سان یک بخش پیرامونی سرمایه متروپل، فاجعه بیکاری، بیش از پیش چون بمبی خوشه‌ای که سراسر جامعه را به متلاشی می سازد، باریدن گرفته است.
  • وجود ارتش ذخیره‌‌ی افزون بر ۱۵ میلیونی بیکاران با آمار افزون بر ۹۰درصدی بیکاری زنان، و بالای ۲۰ درصدی مردان جامعه، و تحمیل قراردادهای سفید امضا به کارگران شاغل.
  • وجود افزون بر ۱۵ میلیون حاشیه نشین در گرداب مرگی با اعمال شاقه نشانیده شده.
  • وجود میلیون‌ها کودکان کار و زنان کار در خیابان.
  • وجود بیش از ۶ میلیون‌ها معتاد به مواد افیونی و شیشه با درگیری دستکم یکنفر از هر خانواده‌ی تمامی ساکنین جامعه به طور مستقیم و غیر مستقیم در این فلاکت با برنامه ریزی و سوداگری باندهای حکومتی.
  • دستبردهای پی در پی به قانون کار سرمایه بازهم به سود استثمارگران.
  • وجود افزون بر ۳۰۰ هزار کوله‌بر، تنها در کردستان.
  • متلاشی شدن زیست و زندگی در بسیاری از استانها، به ویژه در سیستان و بلوچستان و خوزستان سوخته.
  • ارتش‌های اجاره‌‌ای- نیابتی از سوی سرمایه جهانی، گسترش مافیای مواد مخدر، ‌سلاح، فروش زنان جوان برای بردگی جنسی و هر آنچه که تقاضایی برای خرید داشته باشد از سوی باندهای حکومتی و داعش.
  • حمله به تشکل‌های مستقل کارگری، گسترش کهکشانی «ان جی‌اُهاNGO, s)), به‌سان بخشهایی از الزامات گلوبالیزاسیون و نئولیبرالیسم و مشخصه امپریالیسم مالی و اقتصادی جهان گستر و به زیر چتر سرمایه‌ داران و حکومت و سازمان ملل کشانیدن آنها، برای جلوگیری از سازمانیابی مستقل و رادیکال کارگری و نهادهای مردم بنیاد ووو در چنین شرایطی است.
  • دستبردهای پرشتاب دولت روحانی به قانون کار، دستگیری فعالین کارگری، افزایش کشتار و رغب و وحشت در جامعه، در تلاش برای جذب وجلب سرمایه ‌برای به‌خاموشی کشانیدن اعتراض و حق طلبی .
  • شدت یابی رکود تورمی،‌ و ربایش آخرین پس‌اندازهای مردم به وسیله باندهای سارق و بانکدار سپاه و حکومتیان.
  • ارزان‌سازی هرچه بیشتر نیروی کار، با هجومی گرگ وار به طبقه کار و لایه‌‌های فرودست جامعه.
  • رواج و گسترش خشونت، تجاوز و کشتار کودکان، به امری رایج.
  • فروپاشی تمامی اصول و عزت نفس انسانی و سلطه‌ و رواج فساد و هر پلیدی و بی پرنسیپی به روال رایج در فرهنگ و مذهب و سنت حکومتیان.
  • فروپاشی کانون‌ها‌ی خانوادگی، خودکشی‌ها دستجمعی، و گرایش شدید به خود کشی در میان نوجوانان.
  • نابودی زیست و بوم جامعه، که به افزایش مرگ و میر و همه گیر شدن بیماری‌های عفونی، قلبی،‌ ریوی، سرطان و دیگر بیماری‌ها انجامیده.
  • خطر بروز جنگ آب‌ در میان ساکنین جامعه.
  • همه‌گیر شدن خشونت و فساد و نا امنی.
  • شدت گرفتن ستیز باندها، به ویژه با پیش بینی مرگ خامنه‌ای.
  • پیش بینی برآمد و خیزش اجتماعی، ناگهانی و سراسری.
  • زمزمه‌ی تغییر رژیم و تلاش امپریالیسم آمریکا و غرب سرمایه‌ و حکومت‌های ارتجاعی منطقه در تشکیل جایگزین و آلترناتیو ارتجاعی حکومتی دیگر در برابرآن.
  • خطر سوسیال رفرمیسم در جنبش کارگری که به صورت اتحادیه‌گرایی‌‌های سنتی خودنمایی می‌کند.
  • تلاش برای تشکیل جایگزین فراگیر، دربرگیرنده‌‌ی باند پروغرب حکومتی، ‌مجاهدین خلق، ‌سلطنت طلبان رنگارنگ، احزاب و گروهبندی‌‌های بورژوایی منطقه‌ای به ویژه در کردستان، به شیوه‌ی لویی جرگه‌ای همانند حکومت افغانستان…

در چینن شرایطی آمادگی انقلابی طبقه کارگر سازمانیافته و آگاه  و رهبری مبارزه برای نجات جامعه بیش از همیشه ضرورت یافته است.

 

در سوی دیگر در چنین شرایطی است که:

  • طبقه کارگر در دفاع از هستی و حقوق خویش، مستقل، اما سازمان نایافته و غیر سراسری به مبارزه‌ای‌ بالنده ادامه می‌دهد.
  • پرولتاریای ایران، در سال گذشته تا کنون گام‌های پیشتازانه‌ و درخشانی در مبارزه طبقاتی، به نمایش گذارده است، افزون بر ۱۴۰۰ اعتراض و اعتصاب، اشغال و محاصره مراکز تولیدی در حال فروپاشی، راهپیمایی شبانه و روزانه با خانواده‌های خویش، با برآمدِ هزاران نفره، نمونه کارگران کارخانه «ماشین سازی هپکو اراک»، دستفروشان در اهواز، آموزگاران در گستره‌ای سراسری، کارگران شرکت واحد، نیشکر هفت تپه، همایش اعتراضی در برابر مجلس، زمزمه اعتصاب سراسری از جمله در میان کارگران و پرسنل شرکتی مخابرات ووو
  • اعتصاب های کوتاه و بلندمدت، جلوگیری از خروج محصول، تحصن یا اشغال کارخانه و محل تولید و حتی گروگان گیری مدیران، همایش اعتراضی در برابر ارگانهای دولتی و همایش‌های خیابانی از نمونه‌های روزمره‌ی مبارزات کارگری در ایران و اینک شکل کنونی همایش‌ها و اعتراض‌های خیابانی که با شرکت و حضور خانواده‌های کارگران همراه‌ می باشند.
  • شتاب و گستردگی اعتصاب‌ها و اعتراضات کارگری نمونه اعتصاب و برآمدِ اعتراضی کارگران نیشکر هفت‌ تپه در روزهای اخیر که شروع این اعتصاب سازمانیافته این مرکز کارگری در روزهای دوم و سوم مردادماه و ادامه تاکنونی آن، با بستن جاده شوش- اهواز در خیزشی متحدانه برای رساندن صدای اعتراض و فراخوانی همبستگی طبقاتی و اجتماعی رشد و خلاقیت مبارزاتی کارگران این بخش از طبقه کارگر را نشان می‌دهد.
  • اعتصاب و اعتراض بیش از یک هفته‌ای افزون بر ۴۰۰۰ کارگر «گروه ملی فولاد صنعتی اهواز» (در همین روزهای اخیر)
  • و صدها اعتراض و مقاومت زنان، جوانان،‌ تهی دستان شهر و روستا و قربانیان مناسبات و حاکمیت ضدانسانی سرمایه‌داری شده‌اند.

در چنین شرایطی:

رقابت جناح‌-باندهای حاکم متمرکز در دولت واصلاح طلبان حکومتی از سویی و  بیت رهبری و سران سپاه و دستگاه‌‌های امنیتی در سوی دیگر، جامعه‌ رابه نابودی کشانیده‌ است. یکی به پشتوانه روسیه و چین و کره شمالی و دیگری به پشتوانه‌ی کارتل‌های بزرگ غارت غربی و بازار حراج نولیبرال، در این ویرانگری هستی و بود و  باش افزون بر هفتاد میلیون نفر از  حکومت شوندگان را تهدید می‌کند.

غلبه‌ بر فضای سیاست زدایی و غلبه بر بی اعتنایی به سیاست، چیرگی بر رعب و سرکوب و قتل‌های همه روزه‌ی حکومتی، روی‌کرد به سازمانیابی نوین طبقاتی و در برگیرنده‌ی بخش‌های هرچه گسترده‌تر کارگران وزحمتکشان را در دستور کار می گذارد.

در منطقه و کردستان‌ها:

تبدیل کردستان به گره گاه و گرانیگاه رقابت بلوک‌های سرمایه‌ جهانی غرق در بحران، به رهبری ‌آمریکای و روسیه.

  • حضور نیروهای نظامی تمامی امپریالیست‌ها و ارتجاع منطقه در عراق و سوریه، و شعله ور بودن جنگی ارتجاعی برای تقسیم دوباره جهان و ترسیم نقشه جغرافیای نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقه خاور میانه.
  • موضوع همه پرسی و استقلال کردستان عراق و تلاش گروهبندی‌های سیاسی کردی، حکومت اسلامی شیعی، سنی سلفی، عربستان سعودی، ترکیه نوعثمانی، آمد و شدهای سیاستمداران روسی و نمایندگان پوتین به رهبری آلکساندر دوگین در کردستان و تلاش وی برای تشکیل جبهه‌ای متحد با شرکت حکومت اسلامی ایران، سوریه و روسیه و نیروهایی از اقلیم کردستان…
  • رزم ومقاومت نیروهای مردمی در کردستان سوریه و ترکیه‌ برای خودگردانی شورایی (کانتون‌ها) و گرایش انقلابی در نبود حزب کمونیست پیشاهنگ این نیروها.
  • سرمایه‌داری جهانی با هجوم به منطقه خاور میانه، این منطقه را میدان درگیری دو بلوک جهانی سرمایه‌ قرار داده است.
  • این هجوم به ضرورت نظم دوباره جهان بی نظم سرمایه باز می‌گردد. برآمد حکومت اسلامی در ایران، آغاز این بازسازی وضرورت دوبار و داعش یا «دولت اسلامی عراق و شام»، جنگ نیابتی و سلاح‌هسته‌ای و… ادامه‌ی آن.
  • آنچه که درمنطقه به ویژه در کردستان می‌گذرد، بیان رخدادهایی است به سود و سودای سرمایه‌ جهانی،‌ پرتنش و داغ طبقه متوهم میانی جامعه. حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب، با موضعی مستقل و انقلابی و کمونیستی است که در این شرایط جایگاه ونقش انقلابی خویش را به داوری می گذارد و در دفاع از استقلال طبقاتی و مبارزاتی طبقه کارگر، در پیشاهنگی طبقه و پیشتازی مبارزه‌ نشان می‌دهد. با تمامی این تاریخ درخشان، و تلاش‌ها ومبارزه‌ی شبانه روزی حزب کمونیست ایران، درتبلیغ، ‌ترویج و سازماندهی ‌به وسیله تمامی رسانه‌های خود، هنوز آنگونه که باید و شاید، حزب کمونیست ایران، از حضور دخالتگرانه،   سراسری و همه جانبه و پیشاهنگانه خود فاصله دارد. ماهیت و هویت سیاسی حزب کمونیست ایران، تبلیغ، ترویج و سازماندهی کمونیستی است.

در چنین شرایط تاریخی است که حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن -کومه‌له-  به ویژه در یک آزمون تاریخی و طبقاتی قرار گرفته است.

 تلاش برای دخالتگری کمونیستی، پیشاهنگی، و پاسخگویی به مسئولیت طبقاتی و انقلابی خویش یا نظاره‌گری، دنباله روی و تن سپاری به شرایط موجود گزینه‌های پیشاروی ماست. این نقش پیشتازانه، انقلابی و تاریخساز، بدون پیوند و اتحاد انترناسیونالیستی، بدون اتحاد و همبستگی و سازماندهی شورای نیروهای جنبش سوسیالیستی، و درموازی با آن، بدون مبارزه سرسختانه با سوسیال رفرمیسم و ناسیونال نولیبرالیسم، بدون هرچه بیتشر کارگری شدن حزب کمونیست ایران و گره خوردن به کمونیسم مارکس و انگلس و جنبش کارگری، ره به پیروزی نمی برد. حزب کمونیست ایران، وظیفه مند است تا به امید، اعتماد و آرمان‌ و ضرورت‌های مبارزاتی طبقه کارگر و تهی دستان شهر و روستا، پاسخی کمونیستی و تاریخی دهد.

عباس منصوران

۳۰ ژولای ۲۰۱۷