پاسخی به اومانیسم رحمان حسین زاده!

محمد رضا پویا

Mohamadreza.pooya@gmail.com

رحمان حسین زاده در نوشته اخیر خود "بنام آیا کمونیستها و اومانیستهای درون حزب کمونیست کارگری اعتراض دارند؟" اعضای حزب کمونیست کارگری را بر علیه موضع حمید تقوایی در باره جنگ غزه مورد خطاب قرار داده  و از آنها خواسته است این موضع را رد و طرد کنند. ایشان با جدا کردن یک نقل قول دو خطی  از متن سخنرانی حمید تقوایی بسیار ذوق زده شده، و با پنهان شدن زیر سپریک اومانیسم بی مایه و غیر سیاسی به آژیتاسیون پرداخته است.

کسی اطلاعیه های حزب کمونیست کارگری و مقالات و مصاحبه های متعدد رهبری حزب را در این مورد خوانده باشد، از بی بضاعتی سیاسی رحمان حسین زاده مغموم و ناامید خواهد شد. سئوالی که باقی میماند این است که پس چرا رحمان حسین زاده ترجیح داده است به این شیوه غیر سیاسی پلیمیک کند؟ از متن یک سخنرانی چند ساعته دو خط نقل قول بیاورد، دیگران را به جهاد بخواند و خودش را سبک کند؟ هدف سیاسی  ناظر بر این روش چه میتواند باشد؟ آیا مشکل و نگرانی رحمان حسین زاده پایین بودن آلیاژ انسانگرایی حزب ما و مواضع حمید تقوایی است؟ آیا ایشان برای پی بردن به موضع حزب و حمید تقوایی در مورد جنگ با کمبود مطلب روبرو بوده است؟اجازه بدهید ابتدا قبل از پاسخ به این سئوالات، تکلیف نقل قول یاد شده را روشن کنیم تا  بحث در جای اصلی خود یعنی تقابل بر سر سیاستها قرار بگیرد.

فاکتی که ایشان آورده است بخشی از بحثی است که  در آن حمید تقوایی مواضع پرو حماسی و حزب الله جریانات مختلف را در مواجهه با جنگ غزه نقد کرده است. در همین بحث حمید تقوایی در نقد چپ هپروتی مدافع حماس در جنگ غزه میگوید : " ای چپی که رفته ای توی جبهه حماس و حزب الله علیه اسراییل، منی که می گویم مرگ بر هر دو قطب ،من بدیل حکومتم، توی جامعه ایران این موضع دهشاهی نمی ارزد، هر مردمی این سیاست را قورت بدهند، مردم ایران اینرا قورت نمی دهند که باید فقط علیه اسرائیل ایستاد. مردم ایران بیشترعلیه اون طرف هستند، علیه هر دو شون هستند، چون جمهوری اسلامی را دیده اند، چون ضد امریکا گری و ضد اسرائیل گری نوع مذهبی را دیده اند……… قبول ندارند،…. من که می گویم در این جنگ همانقدر اسرائیل جانی است که حماس و حزب الله، جامعه ایران میگوید من تو را انتخاب میکنم".

هر آدمی که ریگی به کفش نداشته باشد، هر آدمی که بقیه مقالات حمید تقوایی و مصاحبه های ایشان را هم نخوانده باشد، هر آدمی که اطلاعیه های رسمی این حزب را هم ندیده باشد، متوجه موضع سیاسی حمید تقوایی در برخورد به این جنگ شده است. در همین سخنرانی معین هم بارها حمید تقوایی بر ضرورت برخورد کنکرت و سیاسی به این جنگ، محکوم  کردن هر دو طرف این جنگ و تعیین سیاست در قبال تروریسم اسلامی از یکسو و تروریسم دولتی اسرائیل از سوی دیگر تاکید نموده است. مشکل امثال رحمان حسین زاده موضع گیری حمید تقوایی نیست. اینها برای در بردن موضع سیاسی خود سپر اومانیستی درست کرده اند .ما شیوه رحمان حسین زاده را با آوردن یک نقل قول سر و دم بریده ، سرمشق کارمان نمی کنیم. سئوال ما این است که موضع رسمی حزب حکمتیست در این جنگ چه بود؟ چرا رحمان حسین زاده به جای پنهان شدن پشت سیاست "اومانیستی"، چرا با رد کردن نقد سیاست حمید تقوایی نمیگوید سیاست حزب خودش درست است و فراخوان نمیدهد که مردم به دورسیاست حزب ایشان جمع شوند؟ مگر سیاست حزب حکمتیست در قبال جنگ غزه صرفا اومانیستی بود؟ از حقوق بشر سازمان ملل کسب شده بود؟ بالاخره اومانیسم را هم در جهان معاصر ما سیاستهایی پیکر میبخشند. سیاست حزب متبوع ایشان چه بود که حتی وقتی حکم جهاد علیه حمید تقوایی صادر میکند جرئت دفاع از آن را ندارد. علت سیاسی کار رحمان حسین زاده ، در پاسخ به همین سوالات نهفته است. رودررویی با مواضع این حزب برای ایشان بمنزله ورود به منطقه خطر است. ترجیح سیاسی حزب حکمتیست در برخورد به جنگ غزه این است که فقط اسراییل را محکوم نماید. رهبری حزب حکمتیست در برخورد به جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل در سال ۲۰۰۶ عین همین سیاست را در پیش گرفت. علت اینکه رحمان حسین زاده این سیاست را پشت سپر اومانیستی برده این است که این سیاست رسواست. رحمان حسین زاده میداند که همانگونه که هر جنگی ادامه سیاست است، هرگونه موضع گیری سیاسی در قبال جنگ نیز ادامه سیاست جریانات و احزاب سیاسی است. سئوال این است چرا رهبری حزب حکمتیست در هر جنگی که در منطقه پیش می آید واکسن "ضد امپریالیستی" به خود میزند و جریانات اسلامی را از صحنه جدال سیاسی  حذف میکند؟  آیا به خاطر این نیست که در قطعنامه کنگره اول این حزب اعلام شد که دیگر این حزب قائل به جنگ دو قطب تروریستی نمی باشد؟ آیا به همین خاطر نبود که رهبری حزب حکمتیست حتی در رابطه با تهدید نظامی آمریکا به کادرها و اعضاء خود دستور داد در تظاهراتهای ضد جنگ، شعار مرگ بر جمهوری اسلامی را پاک کنند و فقط علیه آمریکا شعار بدهند؟ در چند سال اخیر تنها حرفی که از زبان رهبری این حزب در باره شبکه تروریسم اسلامی در لبنان و فلسطین ابراز شده این بوده که چپ را کوبیدند و همزمان حزب الله لبنان را به رخ دیگران کشیدند. سند برخوردها و سیاستهای رسمی این حزب و جدال درونی رهبری آن هنوز در دسترس همگان میباشد. رحمان حسین زاده بهتر است فکری به حال حزبش بکند که یک روزقیافه اش شبیه به پژاک و دستجات قومی در مرزهای عراق میشود و روز دیگر شبیه به جریانات حاشیه ای و راست. برای اثبات این حرف از خوانندگان این مقاله میخواهم اگر میتوانند خود تشخیص دهن
د که این دو نقل قولی که اینجا از اطلاعیه رسمی سازمان راه کارگر و حزب حکمتیست نقل میکنم، کدام یک متعلق به راه کارگر و کدام متعلق به حزب حکمتیست است. همین جا از رحمان حسین زاده میخواهم لطف نموده و لااقل برای اعضاء خودشان این تفکیک سیاسی را "اگر" وجود دارد، روشن نماید. توجه کنید:

نقل قول اول:"  رژیم نژادپرست اسرائیل که جنایات خود را با قتل عام مردم روستای دیر یاسین ۶٠ سال پیش آغاز کرد و تا امروز این عملکرد جنایتکارانه را ادامه داده نمیتوانست بدون حمایت های مالی، سیاسی، نظامی و تبلیغاتی امپریالیست ها به حیات خود ادامه دهد. اسرائیل پایگاه نظامی امپریالیسم در منطقه خاورمیانه است. بشریت مترقی می بایست مبارزه ضد امپریالیستی را با مبارزه علیه نژادپرستی پیوند بزند…………. جنبش ترقیخوانۀ مردم  فلسطین برای دست یابی به حاکمیت بر سرنوشت خویش، ناچار است  با تاکید بر سنت های رزمنده ، سکولار و آزادیخواهانه و برابری طلبانه ، برای رهائی از چنگال ارتجاع داخلی، سرکوب دولت اسرائیل و حامیان آن، به مبارزه شان ادامه دهند. پیشروی جنبش رهائیبخش مردم فلسطین در گرو این مرزبندی هاست"

نقل قول دوم: " سالهای دراز است که اسرائیل و حامیان امپریالیست آن با وقاحت تمام از به رسمیت شناختن حق ابتدائی مردم فلسطین در داشتن یک دولت مستقل شانه خالی میکنند و با این کار دریائی از تنفر و خشم را در دل مردم خاورمیانه و جهان انباشته کرده اند. واقعیت این است که اسرائیل و آمریکا در پیشاپیش سایر قدرتها و دولتهای مرتجع جهان و منطقه در شرایط بحرانی و پرتحول امروز، در شرایط تجدید تقسیم جهان و تصفیه حساب قدرتهای جهان و منطقه، بویژه در شرایط تشدید ناگزیر تضادهای اجتماعی و رویاروئیهای طبقاتی، که عصیان توده ای در یونان یک پیشدرآمد نمونه وار آن است، از فوران آتش فشان این خشم و نفرت انباشته شده هراسانند. امروز نه تنها توده های خشمگین مردم در فلسطین و خاورمیانه، بلکه اکثریت عظیم بشریت از استثمار سرمایه داری و حاکمیت سرکوب و جنگ و اشغالگری این قدرتها به جان آمده اند. شمشیرکشی فاشیسم عریان اسرائیل به روی مردم غزه و حمایت بیشرمانه آمریکا و اروپا و دولتهای مرتجعی چون مصر از آن، بر متن هراس از انفجار این تضادهای اجتماعی صورت میگیرد. اینها در همان حال که ناگزیرند زیر فشار به تشکیل دولت فلسطین و برچیدن بساط خونبارشان گردن بگذارند، دارند آمادگی خود برای شمشیرکشی فاشیستی را یک بار دیگر به رخ مردم این منطقه حساس و قابل انفجار بکشند"

آیا تفاوتی در این دو سیاست دیده میشود؟ کسی میتواند با اطمینان خاطر حدس بزند که نقل قول اول متعلق به حزب حکمتیست است یا نقل قول دوم؟

اتهام خونسرد بودن موضع حمید تقوایی در برابر کشتار مردم فلسطین، زمخت تر از آن است که به آن پاسخی داده شود. مشکل  رحمان حسین زاده این نیست. اینها تبعات سیاست "ضد امپریالیستی" حزب حکمتیست است. این سرنوشت حزبی است که  با یک چرخش قلم جنگ دو قطب تروریستی را از دنیای سیاست حذف میکند و به بایگانی می سپرد. این سرنوشت حزبی است که به  دوران جنگ سرد رجعت میکند و به سیاق "چپ" آنزمان بجای تحلیل جنگ، قربانیان جنگ را به ما نشان میدهند. این سرنوشت حزبی است که به مانند جریانات پرو اسلامی، در مقابل توحش بی مرز دولت اسراییل، تصویر قربانیان جنگ را به همگان نشان میدهند.

غم انگیز است اما موضع اینها در قبال جنگ غزه حتی از موضع دفتر تحکیم وحدت هم عقبتر است. اینها هم اذعان کرده اند که که یک پای این جنگ حماس است. اینها هم متوجه شده اند که حتی اگر بخواهند در جناح "چپ" دوم خرداد بمانند و در دانشگاه پرچمی هوا کنند، دیگر نمی توانند بمانند جریانات اسلامی فقط علیه اسراییل موضع بگیرند و نقش تروریسم اسلامی در این جنگ را تا سطح قربانیان جنگ تنزل دهند. این جنگ هم به مانند همه جنگهای دنیا دو طرف دارد. طرف فرضی شما در مقابل اسراییل کیست؟ کودکان تکه پاره شده فلسطینی؟ اینها که قربانیان جنگ هستند. آیا نقش حماس در جنگ کنونی به پرتاب چند موشک محدود میشود، آنگونه که در اطلاعیه حزب حکمتیست از آن یاد شده است؟ آنهم زمانیکه که خود  جمهوری اسلامی علنا اعلام کرده است که یکسر جنگ غزه را آنها اداره میکنند؟ اما همه اینها موجبی نمی شوند تا رهبری حزب حکمتیست را به این صرافت بیاندازد که این جنگ نه بر سر حق مردم فلسطین، بلکه برای قربانی کردن حقوق مردم فلسطین است.

رحمان حسین زاده جرئت دفاع از موضع حزبش در مورد جنگ غزه را ندارد. ایشان میداند ته این موضع ضد اسراییلی گری یکطرفه به کجا ختم می شود. ایشان میداند که چپ سنتی و جریانات اسلامی نسخه اورژینال این موضع را تبلیغ میکنند، ایشان میداند اگر ده دقیقه دست به آژیتاسیون بزند دیگر موضعش با جریانات فوق الذکر قابل تشخیص نیست. علت "اومانیسم" رحمان حسین زاده سیاسی است. بعنوان حسن ختام باید بگویم که انسان دوستی کمونیستی ما همانقدر به اومانیسم ربط دارد که آزادیخواهی ما به دمکراسی، یعنی هیچ.