چگونه غرب زدگی جلال آل احمد بار دیگر به صحنه سیاسی ایران باز میگردد

نوید اخگر
Nawid_akhgar@hotmail.com

تفکرات جلال آل احمد را باید در راستای زمانی که در آن میزیست بررسی کرد چه آنگاه که کشش روشنفکران ایرانی از یکسو درگیر با تفکرات نازیسم هیتلری بود و از سوی دیگر در جستجوی آلترناتیو و سنتزی بود که با آن سنتز بتواند تقابل فلسفه فاشیزم هیتلری و استالینیزم روسی را میسر گرداند و از باز یافت خود راه حلی را به جامعه ارائه دهد که با آن راه حل روشنفکران و آحاد مردم بتوانند در جاده تکاملی" ملی" و "خودی" گام نهند که بزعم وی از غربزدگی در آن اثری نباشد.

آل احمد همانند هم دوره ای های خودش بدون اینکه بتواند ته مانده گرایشات نازیستی را در خویش نابود سازد به حزب توده گرایش نشان میدهد، ادغام ته مانده تفکرات سوسیال فاشیزم هیتلری و ایده های استالینیزم روسی باعث چنین فشاری درونی در وی میشود که در انتها وی را بزعم خودش بطرف یک ایده "ملی" که همانا گرایشات اسلامی باشد سوق میدهد.

این چراغ هیچگاه در ذهن آل احمد روشن نمی شود که در جستجوی ایده" ملی" در کنار اسلام سیاسی چه میکند؟ اسلامی که ریشه هایش نه ایرانی است و نه با "منافع ملی" به معنای اخص کلمه خوانائی دارد.

آل احمد که هنوز ته مانده های تفکر سوسیال فاشیزم هیتلری و استالینیزم روسی را با خود یدک میکشد و آن تفکرات نتوانسته اند چراغی را مبنی بر افکار غیر دمکراتیک در ذهن وی روشن کنند در غرقاب اسلام آنهم از نوع ناب محمدی اش غرقه میشود، با پای برهنه و سری شوریده به دیدار معبود به مکه و خانه خدا همانجائی میرود که اتفاقا محمد نبی با برخوردی غیر دمکراتیک سر کلیه خدایان درون کعبه را از بدن جدا کرده و با یک پاکسازی ایدئولوژیک – سیاسی و بیرون ریختن خدایان دیگر از کعبه جایگاه خویش را محرض نموده است.

آل احمد به پایبوس اسلام سیاسی به مکه میرود، اسلام میآورد و کتاب خسی در میقات را برشته تحریر میکشد، گوئی عبور از زیر ناودان طلا که به عقیده مسلمین کلیه گناهان فرد را می شوید و از بین می برد به او نیز کمک خواهد کرد تا با عبور از زیر ناودان طلا ته مانده قوای فاشیزم هیتلری و استالینیزم روسی را شسته و از بین ببرد، غافل از اینکه هیولائی مخوف تری بنام اسلام دارد پایه های خود را بر روی اصولی بنا مینهد و در جائی جا خوش میکند که دو تفکر قدیمی ته مانده شده در ذهنش بر روی آن استوار بوده اند.

در زیر ناودان طلا در ذهن آل احمد باز این چراغ روشن نمی شود که برای جلو گیری از گرایشات بزعم وی "غربی" در بین آحاد جامعه چگونه میتوان با ایدئولوژی اسلام که تفکری غیر ایرانی و بر آمده از شبه جزیره عربستان است به ایده آل، غیر غرب زدگی، غیر عرب زدگی و یا غیر شرق زدگی نائل آمد؟ 

در یک بررسی تاریخی – سیاسی شاید کسی بگوید که جهش فکری آل احمد در مقابله با  ورود تکنولوژی پیشرفته و یا حتی در ابعادی بسیار اندک در زمان حیات ایشان میتوانسته که البته بعید می نماید در نقد تکنولوژی مونتاژ سخنی گفته باشد و یا مدرنیته را با ابزار و وسایل آن به غربزدگی متصل کند ولی گویا مسئله از اینها غامض تر مینماید زیرا آل احمد به لحاظ فرهنگی – سیاسی در حمایت از شیخ فضل الله نوری جد ارتجاع هار مذهبی در ایران در مقابل مدرنیته و مدرنیزم قد علم میکند و اساسا جوهر کتاب غربزدگی جلال آل احمد بر محور حمایت از شیخ فضل الله نوری جامعه ایران را به قهقراء فکری میبرد.

منظور از طرح بحث غربزدگی جلال آل احمد و ربط آن به موضوعات کنونی جامعه چیست؟

به نظر آل احمد جامعه ایرانی گرفتار غربزدگی شده بود و وی این غرب زدگی را با شاخصه هائی که در وجودش پنهان داشت و از ته مانده سوسیال فاشیزم هیتلری و از تفکر استالینیزم روسی و از تفکر اسلام شیخ فضل الله نوری ارتزاق می نمود می سنجید.

تفکراتی که در مدار بسته یک سکت مذهبی و یا غیر مذهبی دوران میکردند بوی اجازه این  را نمی داد که از این مدار دورانی خارج شود تا مدرنیته و تمدن را بعنوان یک دست آورد گلوبال و جهانی همچون حقوق بشر که کوروش هخامنشی در چندین هزار سال قبل از وی دیده بود ببیند.

حمله آل احمد به مدرنیته و تمدن غربی وی را هر چه بیشتر بدرون افکار متحجر اسلامی  و سمبل آن شیخ فضل الله نوری سوق میداد و البته جنگ سرد می توانست از آن بسود شرق زدگی استفاده کرده و سود بجوید.

در ایرانی که جلال آل احمد ها سازنده فرهنگش بودند جوانانی را که گرایش مدرن و یا زنانی را که گرایش مدرن به جامعه نشان میداند غرب زده مینامیدند و برای نگاه داشتن زندان در بند چادر و چاقچور اسلامی به محض اینکه زنی چادر و رو سری از سر میگرفت او را غرب زده لقب میداند.

پس از خاتمه جنگ سرد و مخصوصا در عصر گلوبالیزم واژه هائی نظیر "پرو غرب" در مقابل "پرو شرق" بیش از پیش  به لحاظ جغرافیائی ، سیاسی ، نظامی و اقتصادی مفهوم خود را از دست داده اند.

ترم "پرو غرب " به کسی اطلاق میشد که چشمی به غرب داشت که در آن هم اروپا و هم امریکا گنجانیده شده بود ، این ترم به لحاظ اقتصادی نیز از یک تحقیر تاریخی نیز در مورد نیروهای وابسته به اقتصاد سرمایه داری و یا کمپرادوریسم نیز نشات میگرفت که در آن نیروهای چپ معمولا نیروهای سلطنت طلب را با ترم "پرو غرب" معرفی میکردند. که این نوع اتهامات در پروسه عمل حتی در مورد نیروهای سلطنت طلب از صحت برخوردار نبود.

با فرو پاشی شوروی سابق مرز جغرافیائی غرب و شرق در هم ریخت و کشور های شوروی سابق نظیز اقمارشان یا جزو اتحادیه اروپا شدند و یا به پیمان ناتو پیوستند و مفهوم غرب از طیفی از کشور های شوروی سابق تا اقمارشان و کشور های عضو اتحادیه اروپا و تا امریکا را در بر گرفت و هر کدام از اینها چه در چهار چوب بلوک بندی اروپا و یا امریکا و یا در بلوک بندی های منطقه ای دارای سیاست، اقتصاد و روابط متفاوتی با کشور ایران بودند ولی همگی اعم از اروپا و امریکا "غرب
" نامیده میشدند.

اروپا بر خلاف امریکا از سیاست در های باز اقتصادی و سیاست مماشات با رژیم جمهوری اسلامی استفاده میکرد و برای آنان که از ترم "پرو غرب" برای متهم کردن رقیب استفاده میکردند اشکالات علمی بوجود میآورد که استفاده از ترم های نادرست و غلط سیاسی نظیر "پرو غرب" به ترم هائی تنه میزد که جلال آل احمد ها در غربزدگی خود با آن پشتوانه ای  که توضیحش رفت بوجود آورده بودند.

امروز ما یکبار دیگر شاهد تکرار اتهامات جلال آل احمد ها و متهم کردن مردم ایران به غربزدگی و یا تئوری "پرو غربی" آنهم با پیش زمینه حمایتی از نئو نازیسم در محو اسرائیل از روی نقشه جهان و نیز فلسفه استالینیزم روسی بعنوان اعتقاد به باصطلاح "ماتریالیزم" در کنار دست تکان دادن برای  نوادگان شیخ فضل الله نوری نظیر حماس و جهاد اسلامی و گروه های محجبه کانادائی و اسلامیست های اروپائی که در تظاهرات های ضد جنگ و به اصطلاح صلح خواهانه با سرمایه گذاری عظیم وزارت اطلاعات شرکت میکنند هستیم.

راهی را که جامعه ایران در صد ساله گذشته رفت نباید در زرورق چپ ولی در دامان شیخ فضل الله نوری و تئوری های غربزدگی جلال آل احمد ها برای به بند کشیدن مردم ایران یکبار دیگر تکرار کرد. 
 

تاریخ  ۲۴ ژانویه سال ۲۰۰۹ میلادی  سوئد  استکهلم

آدرس سامانه اینترنتی نوید اخگر

http://www.nawidakhgar.com/