نسل جوان ، نسل آزادیخواه و نسلی در حرکت …” قسمت اول “

طبق اعتقادات کارشناسان سیاسی و آگاه به مسایل اجتماعی در جامعه ملاحظات مشهود دیده میشود که جامعه ما به عنوان یک جامعۀ جوان که فرایند گزار از یک بحران عمیق سیاسی و طبقاتی را پشت سر میگذارد، همزمان مدرنیزم و همزیستی مسالمت آمیز رابه کندی تجربه میکند . جوانان در این جامعه با چالش ها و گاها مسائلی مربوط به مشکلات اجتماعی، سیاسی ، طبقاتی و فرهنگی فراوان و فزاینده یی روبرو میباشند که بیکاری، عدم اعتماد به آینده، اعتیاد به مواد مخدر، ازدواج های اجباری، فقر و بحران های هویتی از پیش بینی ترین پیامدهای وضعیت موجود بر زندگی جوانان بر شمرده میشود.
نقش جوانان در ساختار جامعه مهم و ارزنده است ، زیرا جوانان را مسولین و آینده سازان فردای جامعه باید دانست . بدین منظور والدین و سطح آموزش و پرورش در سطح جامعه مسئولیت بزرگ و بنیادی در برابر فرزندان خود دارند. نوجوانی یک دوره حساس میان کودکی و بزرگسالی است، به مرور زمان رشد و تحول جسمانی، شخصیتی و اجتماعی در یک فرد، از آغاز بلوغ تا هنگام پذیرش مسئولیتها در جامعه صورت میگیرد و این تغییرات اساسی معمولا بین سنین سیزده الی بیست دوسالگی صورت میپذیرد. درین ایام ، جوان پا در یک تحول جدید گذاشته و دوران کودکی را پشت سر میگذارد. پس درین مرحله جامعه و به خصوص والدین را متوجه این امر میسازد، تا با تربیت درست و سالم در قبال فرزندان خود قدم به سوی یک جامعه زنده و مدرن و امروزی بردارند. تا باشد به کمک چنین نیروی سر زنده ایی جامعه ای را ساخت که آرزوی انسان امروزی را برآورده سازد.
ایام جوانی مرحله ای است که انسان دارای قوت و نیروی جسمی وفکری نوینی میباشد که باید ازآن بصورت مفیداستفاده شود.جوان و جوانی واژه هایی هستند که در ذهن همه ما القا کننده معانی چون حرکت ، نیرو ، پیشرفت ،تازه گی ، شادابی و غیره می باشد. در کشور های پیشرفته جهان ، دولت هاهمیشه بیشترین سرمایه گذاری ها را بروی جوانان میکنند، زیرا از یک طرف این طیف از جامعه دارای افکارتازه و نو و از طرف دیگر بیشترین نیرو وتوان را نسبت به دیگر گروه ها را دارا میباشند .همچنانکه جوانان به عنوان نقطه قوت و اتکا در یک جامعه به شمار میروند به همان میزان میتوانند نقطه ضعف برای یک اجتماع محسوب شوند دلیل آن این است که همیشه در کشورهای جهان سوم در گام نخست این جوانان هستند که اغلبا مورد شکار کشورهای سرمایه داری قرار میگیرند و همین گروه به اشکال گوناگون خلع سلاح فکری و مسئولیت پذیری میشوند و بدین شیوه توانایی های لازم و زنده و پر انرژی را از چنین جامعه هایی که در آن ارتجاع به شیوه ی گسترده حاکم است را میگیرند و از بین می برند که بدون شک این خود بهترین خدمت را به ارتجاع حاکم میکند. در یک جامعه مدرن و در قدم نخست جوانان باید در زندگی شان یک برنامه خوب و مهندسی شده داشته باشند ، نسبت به مسائل مربوط به زندگی ، اجتماع و محیطی که در پیرامون آن زندگی میکنند اگاهی کامل داشته و همیشه مسئولیت پذیر باشند .
جنبش آزادیخواهی در بین جوانان
جنبش آزادیخواهی جوانان یک پدیده کاملا سیاسی و اجتماعی است به خصوص در جامعه ای چون ایران .
این جنبش از متن و بطن مشکلات و مشقات زندگی و در یک فضای بسته و دیکتاتوری قد برافراشت . جنبشی که همیشه در میان شعلههای تبعیض، تعصب وخرافه پرستی و تحقیر و ساختار طبقاتی و فقر کمر شکن بوده و برای برون رفت از آن تلاش و قربانی فراوان داده است .
جنبش آزادیخواهی جوانان در ایران تبلور اراده و تجسم آهنگ یک نسل محروم از قدرت است . این نسل سالهاست کاسه شکیبایی و بردباریاش لبریز و سرازیر گردیده و از گستره و شدت اعمال تبعیض و نابرابری در معادلات قدرت به ستوه آمده و بیتاب گردیدهاست. این جنبش با بدن خستهو کوفته، روح رنجور و آسیبدیده برای نابودی و محو بنیادهای بیعدالتی، تبعیض و نابرابری برای جانفشانی و ایثار پا به میدان گذاشته تا قانون پوسیده ارتجاع وتبعیض را در روابط اجتماعی و مناسبات قدرت و سیاست برچیند و با منطق انسانی و مکانیزم حقوقی، مطالبات خویش را طرح نمایند. این نسل و این جنبش میخواهد گل را بر گلوله و عقل را بر خشونت و ارتجاع و خرافه پرستی جایگزین نمایند. کتاب و قلم را بر دیکتاتوری، اعدام و زندان و ترور تقدم بخشند تا بدین شیوه و با چنین تلاشی روش عملی حاکمیت رژیم اسلامی را تغییر داده و وضع موجود را با انقلاب و دگرگونی پایان دهند .
بنابراین جنبش خود جوش جوانان از میان خروارها خاکستر، دود و آتش تعصب، تحقیر و تبعیض سر برآورده و با نیروی سرکوبگری چون سپاه پاسداران درافتاده و در چشم انداز خود قدم به آینده می گذارد که در آن امیدهای نسل آینده خود را نوید میدهد .
رژیم اسلامی مدام در تلاش بوده است با بهره گیری از سیستم آموزش و پرورش، رسانه ها و منبرهای مساجد و غیره و با استفاده از ماشین سرکوب روحی و جسمی نسل جوان امروز را در قالبهای پیش ساخته اسلامی بگنجانند از ماهیت انقلابی آن بکاهد و از آنان مجموعه ای انسان خرافی و مطیع بسازد. اگر چه این تلاش ها نتیجه مورد نظر رژیم را ببار نیاورده است و بر بطن یک مقاومت و مبارزه گسترده و عظیم در جامعه با ناکامی روبرو شده است، اما تاثیرات دردناک آن بر روان و جسم جوانان قابل مشاهده است.
شکی نیست که نسل جوان امروز در ایران در دل سنتهای پیشرو ومترقی جامعه و در متن مبارزه انسانهای شریف و کمونیستهای انقلابی این امکان را یافته اند اجازه ندهند جمهوری اسلامی آنها را خرافی بار آورد . شکی نیست که این پیروزی در دل پروسه ای دردناک به دست آمده است. به همین جهت این جوانان مالامال از خشمند. با وضع حاکم میستیزند، طرحی نو و بذر اندیشه ترقی و مدرنیزم را در شور بازار سیاست میپاشند. تا باشد نسل امروز را از گرداب طوفانی شب پرستان رهایی بخشند و به ساحل امیدو دمکراسی واقعی هدایتش کنندو شاهین بلندپرواز پیروزی را به آغوش کشند.
مبارزه حاصل از این خشم باید هدایت گردد، خیزش محتمل ناشی از این خشم باید بخشی از خیزش جوانان انقلابی و همه قشرهای جامعه شود تا با سرنگون کردن جمهوری اسلامی گامهای سریع خود به سمت استقرار سوسیالیسم را بردارد