در حاشیه نگران خاطریهای کاظم نیکخواه!

من با سیاست متحد شدن و سر هم بندی کردن مصنوعی احزاب از طریق نشستها و مذاکرات و توافقات کلا هم نظری ندارم و تردیدی هم در بی نیتجه بودن آن ندارم .صرف مذاکره و مراوده ها و لبخند زدنها، بدون اینکه جهت گیری و سیاستی عوض شده باشد هیچگاه در تاریخ کمکی به نزدیکی و اتحاد احزاب نکرده است.. تجربه نشان میدهد که این نوع هم گرایی های غیر سیاسی و زودرس به ضد خود تبدیل شده و تفرقه ها را بیشتر میکند توهم پراکنی در مورد قطب چپ و اتحاد احزاب و ایجاد حزب واحد کمونیسم کارگری و امثال اینها از طریق اتحاد با حکمتیستها و امثال آنها نادرست و مضر است. و بیش از همه به زیان خود حزب کمونیست کارگری ایران خواهد بود هشدارصمیمانه من اینست که تلاش عجولانه و بیش از حد برای اتحاد احزاب چپ فقط میتواند در درون خود حزب کمونیست کارگری در اوج اتحاد و قدرت آن بی دلیل مساله ساز شود و شکافها و زاویه ها و ناروشنی هایی ایجاد کند که باعث تضعیف جدی حزب و … وتوهم پراکنی در مورد قطب چپ و اتحاد احزاب و ایجاد حزب واحد کمونیسم کارگری و امثال اینها از طریق اتحاد با حکمتیستها و امثال آنها نادرست و مضر است. و بیش از همه به زیان خود حزب کمونیست کارگری ایران خواهد بود.( کاظم نیکخواه )

آنچه در فوق آمد بخشی از نا مه و نوشته کاظم نیکخواه از رهبری فرقه ح ک ک است . نوشته کاظم نیکخواه نا خودآگاه انسان را بیاد چاه کنی می اندازد که چاهی حفر نمود پس از اتمام کار با خود گفت حالا این خاک بر آمده و اضافی را چه کنم ؟ آخرش مجاب شد تا چاه دیگری حفر نماید و خاک اضافه چاه قبلی را در آن بریزد تا از شر خاک اضافی خلاص شود. باز هم دوباره خاک بر آمده چاه دوم آزارش داد با خودش گفت بهتراست چاه سومی حفر کنم و خاک اضافه چاه دوم را در آن بریزم و… و این داستان تسلسل و توهم و تکرار بیهوده و ماهیت  وجودی فرقه های موجود مدعی کمونیسم کارگری پس از مرگ زنده یاد منصور حکمت است .واقعیت اما این است که  هم حزب ک ک  و هم دو جریان حکمتیست ، همه این سه جریان انحرافی و راست ، علیرغم همه ادعاهای واهی و پوچشان احزابی سرخط بر روی ریل کمونیسم علمی مارکس و منصور حکمت نبوده اند .حزب ک ک که جریانی تا مغز استخوان آلوده به انواع گرایشات راست و انحرافی اپورتونیستی و پوپولیستی و گرایشات فرقه ای و سکتی غیر کارگری و کمونیستی می باشد . جریانی که با نهایت فرصت طلبی در هر برهه و شرایطی بسرعت قابلیت انعطاف و همراهی با بسیاری از جریانات ارتجاعی رنگارنگ را داشته است . جریانی که تلاطمات سال ۸۸ به زعامت کروبی و به پیشوایی موسوی جنایتکار را انقلاب میداند . جریانی که عموما حزب کمپینها ی حقوق بشری و اکس مسلم و آزادیهای یواشکی است . جریانی که با عدم احساس مسئولیت انسانی و کمونیستی در سوریه و موصل و… خودش را به بمبها و موشکهای امریکایی و ائتلاف تروریسم دولتی غرب آویزان می کند تا شاید فرصتی برای انقلاب کارگریش باز شود . جریانی که فمنیسم و اعتراض عریان و تقویم برهنگان و .. برایش پرچم برابر حقوقی انسانهاست . جریانی که شرکت توهم آلود بخشی از مردم را که عمدتا ناشی سیاستهای تبلیغاتی حکومت اوباش اسلامی و بی بی سی و… در عین حال بر اثر تطمیع و تهدید و و گرایشات پراگماتیستی و.. را رای سلبی برای سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی میداند . جریانی که مشغله اصلی برخی از کادرهای بد سابقه اش که که حالا دیگر دوباره به دامان حزب !! بازگشته اند چهارشنبه های سفید و مزخرفاتی از این دست است و… همه اینها بخشهای بسیار اندکی از پتانسیل و ظرفیت سیاستهای ضد کارگری و ضد کمونیستی فرقه حمید تقوایی است . از آنطرف هم ماجرای دو جریان پاسیوو غیر اجتماعی و انحرافی حکمتیست بر خلاف همه ادعاهای واهی و بی اساسشان در امتداد و نهایت خود میشود همان خط راست غیر کارگری و انحرافی موجود فرقه تقوایی و حزب مادر !. تزهای انحرافی مشعشع جناب کورش مدرسی مجلس موسسان و رفراندم و منشور سرنگونی و سوسیالیسم مردم را رم میدهد و پروژه ورشکسته گارد آزادی و…. اینها هنوز برای این دوجریان بخش اصلی مصوبات  حزبی و گذشته قابل افتخارشان است ! از جمله ویژگی فرقه ها و سکت ها باند بازی و زیر فرش نمودن و در پرده نمودن حقایق است . از جمله ویژگی فرقه ای عدم شفافیت و عدم پاسخگویی به دیگران است . من می خواهم این را بگویم .آیا یک انسان ناظر و بیطرف که سالها طرف خطاب این حضرات بوده است ، آیا محق نیست از این حضرات دون کیشوت که در اعماق توهمشان غوطه ورند بپرسد انشعاب سال ۲۰۰۴ شما بر سر چه اصو ل و میراثی بوده است ؟ علت ها و دلایل انشعاب حزب اتحاد کمونیسم کارگری شما چه بوده است ؟ پیوستن و ادغام تحقیر آمیز حزب متلاشی شده اتحاد در فرقه حکمتیست برچه مبنا و اساسی بوده است ؟ خروج افراد بد سابقه ای چون علی جوادی و حواریونش از حزب حکمتیست و ورودشان به ح ک ک بر چه اساس و مبنایی استوار بوده است ؟ هم اکنون به دلیل اختلافات درونی حزب حکمتیست جریان فاتح شیخ _ رحمان حسین زاده بخشی از این فرقه برای خروج از بن بستهای خود ساخته اش و رهایی از این شرایط ناگوار رو به سوی فرقه حمید تقوایی نهاده ، سازش را کوک کرده و قطب نمایش را به آن جهت تنظیم نموده است ؟ باید از همه این حضرات و آقایان که من شخصا همه آنها را بازندگان سیاسی بسیار مغرور و خودخواهی میدانم که حتی شهامتی برای اعتراف به حقایق و خطاهایشان ندارند پرسید ؟ سه فرقه موجود کمونیسم کارگری را می گویم با رهبران مادامالعمرشان ، رهبرانی که شاید بر اثر تکرار های مکرر و بیهوده و شکستهای پی در پی در دالانهای فرقه ای تشکیلاتی دیگر برایشان انگیزه و توان و رمقی حتی برای پاسخگویی شفاف و روشن روبه جامعه و جنبش نمانده است . باید بگویم نگرانی کاظم نیکخواه کاملا بیمورد است . سه جریان مدعی کمونیسم کارگری در تمام طول حیاتشان به هر چیزی وصل و موصف بوده اند الا کارگر و کمونیست . ماهیت و کارکرد این جریانات چه در دورانهای تفرقه و جدایی و لجن آنلاین هایشان و چه در دورانهای طلایی اتفاق و همگراییشان در هر دوره ای علیرغم هر ادعایی که داشته و دارند اما به جنبش کمونیسم و کارگر جماعت بی ربط و نامربوط بوده است . اثبات این مدعا اختلافات و ریزش نیروها و سرخوردگیها و انفعالهاست و… اثبات این مدعا توافق نظرها و وحدت ها ودرعین حال اختلافات و انشعابات روز افزون و پوشالی و بی نتیجه است .اثبات این ادعا حقایق انکار ناشدنی زندگی و پراتیک مبارزه طبقاتی است . نتیجه و نهایت تلاش و تقلای گرایشات در درون دو جریان حکمتیست (گرایش فاتح شیخ – رحمان حسین زاده ) وح ک ک تنها راه فرار به جلو  است برای تشکیلات نگه داری ، برای خود فریبی ،راهی است برای گریز از بن بستهای سیاسی و تشکیلاتی و بی ربط به ضرورتهای جنبش کارگری و کمونیستی و.. در نهایت آب در هاون می کوبند .

——————————————————————————————————————–