تخریب سنگر چپ وکمونیست در کردستان چرا؟

تخریب سنگر چپ وکمونیست در کردستان چرا؟

بە نظر میرسد “انتقادات و افشاگری های” بخشی از چپ کە طی دورە اخیر بدنبال اقدام مشترک  کومەلە (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) با احزاب سیاسی در کردستان ایران بە منظور تحریم نمایش انتخاباتی رژیم اسلامی اوج گرفتە بود ، اکنون مقداری فروکش کردە  باشد. البتە متأسفانە این اولین باری نیست کە این  بخش ازچپ اقدامات سیاسی کومەلە را در کردستان بە باد ” انتقاد و افشاگری ” میگیرد. با مراجعە  بە مقاطع اوج گیری این ” انتقادات و افشاگری ها” علیە کومەلە ،  برای هر ناظری این نکتە میتواند جای توجە باشد کە معمولا زمانی این “توجە” اوج بیشتری میگیرد کە کومەلە قدمی بیشتر برای دخالت در مسائل مربوط بە کردستان برداشتە یا بر میدارد. زمانی کە کومەلە تلاش کردە است کە مهر سیاست وجهت گیری های سوسیالیستی خود را بر هر آنچە مربوط بە کار و زندگی کارگر و مردم زحمتکش در کردستان است بکوبد،  زمانی کە کوشیدە است بە جای کنار کشیدن بە بهانە وجود و حضور دیگر گرایشات سیاسی در این یا آن حرکت  بە جای “نق زدن ها” و تنها  “نقد و افشا کردن ها” بمثابە رهبر جنبش انقلابی کردستان ، نیروی مسئول و هدایتگر جنبش سیاسی و طبقاتی در کردستان عمل کند و با دخالت خود تلاش کند تا صدای کارگر و مردم زحمتکش کە عمدا بە حاشیە کشاندە میشود و یا با توهم پراکنی خواست و مطالبات آنان بە کجراە بردە میشود را فریاد کند و حداقل تأثیرات سیاست های  ناسیونالیستی و لیبرالی  را کە در این زمینە فعالند محدود کند. درست در این مقاطع شاخک های گرایش یابی  این بخش از چپ موجود بکار افتادە و در دایرە  بسیار محدود فرهنگ سیاسی کە از آن تغذیە میکنند ، حرکت کومەلە را هضم نکردە و فریاد “وا کمونیسم” ، “وا کارگر” بر مێاورند کە گویا کومەلە با این همکاری مبارزە طبقاتی را فراموش و بە دامن ناسیونالیسم و… در غلطیدە است!!

 اما اگر امروز علیرغم این “افشاگری ها و انتقادات ” ، علیرغم همە محدودیت و فشارها، علیرغم حضور و فعالیت جریانات بورژوا ناسیونالیستی و مذهبی در کردستان و فعالیت گستردە آنان ،   کومەلە بە عنوان جریانی چپ و کمونیست میتواند حرفی برای گفتن داشتە باشد ،کنار گذاشتن و نادیدە گرفتنش  در معادلات سیاسی کە عمدتا برای زیر دست و پا لە کردن خواست و مطالبات مردم کارگر و زحمتکش تدارک دیدە میشود،  نمیتواند آسان باشد ، در حقیقت مدیون پیشبرد هوشیارانە و عاقلانە چنین تلاشی از سوی کومەلە بودە وخواهد بود. تلاشی برای معنای عملی و امروزی دادن بە کمونیسم بە عنوان یک جنبش اعتراضی  و نپیچاندنش در پوششی کە گویا نمیباید در عرصەهای مختلف مبارزە سیاسی و طبقاتی با همە پیچیدگی هایش دخالت کردە و در مسیر پر از فراز و نشیبی کە دشمنان طبقاتی کارگران و مردم زحمتکش در قالب دولت ها، احزاب و سازمان ها و….فراهم کردە و میکنند خود را دور نگە دارد. ما نتیجە چنین نگرشی بە مبارزە سیاسی و طبقاتی را در موقعیت فعلی همین بخش از چپ “منتقد و افشاگر” تجربە کردەایم.

متأسفانە دوستان ما در این طیف از ” چپ موجود” متوجە این حقیقت روشن نیستند.  موقعیت کومەلە را در مبارزە سیاسی و طبقاتی و جدال افقهای سیاسی حداقل در کردستان نمیبینند. آنان با نگاەمحدود گرانە در این جدال واقعی  از طرفی با دست و دل بازی فراوان یک جریان سیاسی جا افتادە در چپ و اگر اغراق نباشد جریانی کە توانستەاست حداقل در کردستان در حد معینی کمونیسم را اعتبار اجتماعی ببخشد و بە یک سنگر واقعی برای چپ و صدای اعتراض، خواست و مطلبات کارگر و مردم رنجدیدە تبدیل کند،  در اثر یک حرکت مشخص سیاسی ( علیرغم اختلاف در ارزیابی از اجرای آن )  ، بە راحتی تقدیم بە اردوگاە بورژوا ناسیونالیست میکنند.  آنرا در صف جریانات ارتجاعی در کردستان و منطقە ارزیابی میکند ، در کمپ امپریالیستی عربستان و امریکا در رویاروی های منطقەای جای میدهند. از طرف دیگر، این رویکرد از شاهکارهای آن بخش از “چپی”  است کە بە جای تقویت سنگرهایی کە میتوانست از خود بە حساب آید ( سوای اختلاف در پیشبرد این یا آن تاکتیک سیاسی) ، در صدد تخریب  آن است. این  چپ، تلاش بی وقفە جریانات بورژوا ناسیونالیست و مقبولیت دادن بە این یا آن استراتژی سیاسی قدرت های سرمایەداری در منطقە و … را فعلا بە حاشیە راندە است  چون در قاموس آنان این نە  جریانات بورژوا ناسیونالیست و مذهبی کە تا مغز و استخوان در تقابل با خواست و مطالبە کارگر و مردم ستمدیدە کردستان قرار گرفتەاند، بلکە  کومەلە است کە “خطر جدی” بە حساب میاید و لازم است کە برای رفع این “خطر” دست بکار شد . و دیدیم و شنیدیم و خواندیم ، هشدار و فراخوان دادند کە علیە این “خطر” باید دست بکار شد و چنین و چنان کرد. اما چرا؟ جواب را باید از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داد، قطعا با تک دلیل نمیتوان بە عمق این رویکرد تخریب گرایانە و حتی غیر عقلانی این بخش از چپ پی برد. بدون شک چنین رویکردی را نیز نباید بە نیات غرض ورزانە آنان مربوط کرد. خارج از نیات آنان در دنیای واقعی و در جدال نیروهاو گرایشات طبقاتی آنچە کە از چنین رویکردی حاصل میگردد عملا آب بە آسیاب نیروهای بورژوایی و ارتجاعی ریختن با حفظ ظاهری رادیکال و چپ در کردستان است. اما در میان دلایل متعدد شاید واقعیت غیر قابل انکار مربوط بە موقعیت  این چپ از برجستگی برخوردار باشد و ما را بە چرای در پیش گرفتن چنین رفتاری نزدیکتر کند.

واقعیت تلخ دورە حاضر این است کە چپ ایران و آنچه که خود را کمونیست میخواند از جملە حزب کمونیست ایران نیز  (با تفاوتی بە دلیل وجود کومەلە) ، تماما از طبقه کارگر ایران فاصله دارند، به زندگی و مبارزه روزمره این طبقە بی‌ربط هستند  و نقشی در آن ندارند چون شناخت واقعی و عینی از آن ندارند. البتە این حرف  تازه ای نیست. اما بە عمق آن کمتر توجە شدە است و بە همین دلیل راە برون رفت از این موقعیت نزد این بخش از چپ نیز هنوز در پردە ابهام قرار دارد. جالب اینجاست کە  این چپ متشکل در احزاب و سازمانهای مختلف، وقتی  کە گریزی از بیان این واقعیت ندارند ، نە خود، بلکە احزاب و سازمانهای دیگر در طیف چپ را مشمول این بی ربطی بە جامعە و مبارزە سیاسی و طبقاتی معرفی میکنند. اگر این حرف تازەای نیست اما برای رفع این نقیصە جدی در طیف  این چپ نە تنها چیزی تغیر نکردە حتی در مواردی شاهد عقب گرد از آن نیز هستیم . تقابل با کومەلە و تلاش برای تخریب این سنگر واقعی چپ( علیرغم اشکال و نقص در این یا آن حرکت) تلاش برای ایجاد تفرقە در آن،  نمونە بارز چنین عقب گردیست.  این چپ مبارزە خود را در بهترین حالت فراخوان دادن بە طبقه کارگر درمبارزه علیه این یا آن دست درازی بورژوازی بە حقوق خودتعریف کردە است، فراخوانی کە تنها تا تعرض  بعدی بورژوازی عمر دارد، سپس خیلی زود فراموش می‌شود. بازی در زمین بورژوازی را بە خود قبولاندە است، صحبتی از خامنەای یا روحانی یا هر جنایتکار دیگری میتواند مضمون مقالات و مصاحبە های متعددی از سوی چپ گردد. جالب اینکە چپ موجود این شکل از مبارزە را فعالیت کمونیستی میداند و بە نسبت حجم و اندازە این فراخوان ها تقریبا بی خاصییت، ربط خود بە جامعە و مبارزە طبقاتی را معنا میکند. انگار کارگر و هر آدم عاقلی نمی داند که وقتی مورد تعرض قرار گرفت باید از خود دفاع کند و منتظر میماند تا دیگران به او بیاموزند که باید اعتراض و مبارزه کند. واقعیت این است که چپ موجود اصولاً نه سرمایه داری را میشناسد و نه کارگر و نە پیچیدگی های مبارزە آنان با دشمنان طبقاتی خود را درک میکند. دور ماندن از جامعە و مسائل مربوط بە آن و پیچیدگی های مبارزە سیاسی و طبقاتی، چپ را اسیردریافت های کلیشەای و طبقەبندی شدە در ذهن خود کردە است کە در موارد بسیاری پیچیدگی های موجود خوانایی ندارد و یا بە عبارت دقیقتر از این چپ از معنا کردن امروزی دریافت های خود از کمونیسم ناتوان است. از اینرو بسیار طبیعی است کە هر حرکتی را برای دخالت در این پیجیدگی ها و کشاکش های مبارزە سیاسی و طبقاتی را برنمیتابد.   میماند که در مورد بدیهیات پیش پا افتاده موعظه کردن و اندرز دادن ، نق رادیکال زدن و و افشاگری کردن…..

البتە این تنها ویژه ایران و کردستان نیست. در کنار ما  کردستان عراق را نگاە کنید. در این جامعە پر متحول،  چپی کە میتوانست حرفی برای گفتن داشتە باشد در نتیجە همین روش و رویکرد و درک از مبارزە سیاسی و طبقاتی،  کە امروزە در تقابل با کومەلە دردخالت این جریان در همە ابعاد سیاسی و مبارزە طبقاتی مورد ” نقد و افشاگری ” قرار میگیرد، موجب گردید کە چپ در کردستان عراق هیچ محلی از اعراب پیدا نکند و در مقابل فجایعی کە جریانات بورژوا ناسیونالیست در همسویی با قدرتهای منطقەای و امپریالیستی ببار آوردە و میاورند و سرنوشت کارگر و زحمتکش را در پی منافع خود بە بازی گرفتە و میگیرند ، کاملا از صحنە سیاسی دور ماندە و تنها مشغول بە این هستند کە گاه گاهی نق” رادیکالی” را بروز میدهند، ” افشاگری میکنند” و نظرات ” شفاف و کارگری ” در محافل بسیار محدود و چند نفرە خود تکرار میکنند.  اما غافل از اینند کە بخش وسیعی از  همین کارگران و تودەهای ستمدیدە کە علی القاعدە میباید موضوع کار کمونیست ها باشند،  برای دفاع از امنیت و زندگیشان در بطن چنین شرایطی نە بە کمونیست های کردستان  بلکە  به احزاب بورژوا ناسیونالیست و اسلامی پناه میبردند، نقش کمونیست های کردستان در ممانعت از این فاجعه سیاسی و طبقاتی  تقریباهیچ است ! درنتیجە آنها ماندند و نظرات و مواضع “شفاف و کمونیستی” خود، اما کاملا در حاشیە بدون تأثیربر جامعە خود. کمونیست های شریف و بی آزاری کە متأسفانە بود و نبودنشان بە حال جامعە موجود کە پر از تضاد وتحول است فرقی ندارد. این شیوە کار و نگرش در مبارزە سیاسی و طبقاتی هر چە باشد کمونیسم  نیست. کمونیسم مارکس معترض است، دخالتگر است، سازماندە و متشکل کنندە و آگاهگر است. کارگر را  تنها در محل کار و هنگامی کە مستقیما استثمار میشود نمیبیند ،او را هنگامی کە تحت تأثیر افکار حاکم( برای مثال در کردستان ، ناسیونالیسم ، رفورمیسم و مذهب)  قرار گرفتە است رها نمیکند. از اینرو مبارزە و اعتراض این طبقە بە وضعیت موجود را شیفت بندی نمیکند ، برای زدودن افکار مسموم طبقە حاکم نە تنها در محل کار بلکە در همە اجزائ مربوط بە زندگی اجتماعی، کارگران و تودەهای رنجدیدە را دنبال میکند، تا نهایتا صف مستقلی از کارگران آگاە در گذر از این پیچ و خم ها کە مجموعەای از پیشروی ها و عقب نشینی ها در پیگیری مبارزە سیاسی و طبقاتی است شکل بگیرد و قدرت یابد. امری کە کومەلە پیش روی خود گذاردە است، امری بسیار دشوار اما ممکن و عملی است. امروز جامعەای کە در آن بس میبریم واقعا بیش از هر وقت دیگر نیازمند کمونیسم مارکس است . اما کمونیسمی کە بتواند با اعتماد بنفس وارد کارزار سیاسی و طبقاتی گردد و از فرصت ها بە نفع ذدودن سموم افکار حاکم بهرە گیرد تا قدمی بر آگاهگری و سازمانیابی قربانیان جامعە سراسر ظلم و نابرابر موجود بر دارد.

در پایان لازم است در رابطە با همکاری ایندورە کومەلە با دیگر جریانات سیاسی بە منظور بایکوت کردن نمایش انتخاباتی رژیم در کردستان کە گویا (بە گفتە این بخش از چپ)  در نتیجە پیشبرد  و یا شرکت در آن، کومەلە بر تاریخ و موقعیت خود بە عنوان جریانی چپ و کمونیست خط بطلان کشید، مختصرا علاوە بر توضیحات کنونی در این رابطە بر در دو نکتە اساسی کە از سوی همین چپ “منتقد و افشاگر”! بە دلایل روشن و درک کوتەبینانە آن از مبارزە سیاسی و طبقاتی دور ماندە است تأکیدی داشتە باشم. اولا اینکە نە گفتن بە جمهوری اسلامی در کردستان پشتوانە تودەای وسیعی دارد ( تنها بە این انتخابات هم مربوط نیست) و اگر حتی موارد آنرا در ابعاد سراسری هم بتوان سراغ گرفت آنچە بە این نە گفتن در کردستان ویژگی میدهد در نکتە  ثانیا آن  است،  کە میتوان بە جرئت گفت پرچم  این نە گفتن  در دست چپ است یا عمدتا با سیاست های  چپ در کردستان تداعی میشود. از این منظر وقتی بە مسئلە نگاە کنیم ، در ابعاد اجتماعی  تأثیرات آن را  بسنجیم ، آنگاە متوجە میشویم کە حداقل دست آوردی کە کە در قبال  این حرکت یعنی بایکوت مشترک نمایشات رژیم ، بویژە در کردستان میتوان بر آن  انگشت گذاشت، تأکید بر موقعیت چپ است . چپی کە تا کنون بە نە گفتن ها در مقابل سیاست های رژیم در کردستان شناختە شدە  نە در سازش وتسلیم طلبی با آنان. چپی کە بە نە گفتن بە کل حاکمیت جمهوری اسلامی شناختە شدە نە در چراغ سبز نشان دادن بە این یا آن جناح .. چپی کە بر ارادە کارگران و مردم زحمتکش برای تعین سرنوشت خود تکیە داشتە و دارد نە در  دنبال این و آن قدرت دویدن ، چپی کە در حمایت از منافع کارگران و مردم زحمتکش ثابت قدم بودە  نە در فریب آنان و  …  در مقابل این واقعیات کە در کردستان با نام کومەلە  وسیاست کومەلە تداعی میشود، این چپ عجول و اکسیونی نە تحکیم موقعیت چپ حتی در این حرکت ، بلکە وجود سازمانی چون خبات را کە در یک توازن قوا بە منظور تأمین مصالح سیاسی بزرگتر بە کومەلە تحمیل شد، فرصتی میداند بە این موقعیت پشت پا زند و آن را این چنین بە تخریب کشاند.

دوستان چپ میتوانند درمسیری کە کومەلە برای تقویت موقعیت چپ و کمونیسم در کردستان برگزیدە است همراە و همگام  باشند و صیمانە و از زاویە وظیفە سیاسی و طبقاتی، اشکالات و نارسائی های احتمالی را گوشزد کنند و کمک کنند تا این سنگر موجود تقویت شدە و کارگر و رنجدیدگان جامعە سرمایەداری را امیدوار برای برداشتن گام های بیشتر بە منظور تقویت صفوف خود کنند. بدون شک کومەلە از انتقادات سیاسی و صمیمانە همانطور کە بارها در تاریخ فعالیت خود نشان دادە است استقبال خواهد کرد.  اما همین دوستان  چپ بدانند کە کومەلە از این “انتقادات و افشاگری ها” کە تنها بە منظور تخریب و ایجاد تفرقە در این سنگر تدارک دیدە شدە و قصد دارد کومەلە را بە سیاق موقعیت کنونی خود بە حاشیە جامعە و تحولات سیاسی کە سرنوشت میلیونها کارگر و زحمتکش را رقم خواهد زد ، دعوت کند، شکی نداشتە باشند کە کومەلە کمونیست بە این دعوت با پافشاری بە وظایف سیاسی و طبقاتی خود جواب رد دادە و خواهد داد.