در دفاع از رفراندوم برای استقلال کردستان عراق

در دفاع از رفراندوم برای استقلال کردستان عراق

(نه قومی نه مذهبی! زنده باد یک کشور مستقل سکولار ومتمدن)

 

تاریخ ۲۵ سپتامبر ٢٠١٧ (۱۰ شهریور٩۶) برای برگزاری همه‌پرسی در کردستان عراق تعیین شده است. توجه به عمق  اهدام و سیاستهای که در پوشش “رفراندم” و یا “استقلال” دنبال میشود و جدا کردن صف و مطالبه خود به عنوان نیروهای چپ و کمونیست و آزادیخوا از آنچه که “حکومت اقلیم” یا دولتهای سرکوبگر منطقه در این زمینه دنبال می کنند بسیار حیاطی است.اینکه امروز هر دو حزب اصلی حاکم در کردستان عراق، در “شرایط جدیدی” با “رفراندم” توافق کرده اند، موافقت و دفاع ما از این سیاست و راه حل اصولی همیشگی خود در این مورد خاص به هیچ وجه به معنی همسوئی و تائید سیاستها و اهدافی که آن نیروها به این مناسبت دنبال می کنند نیست. جنبش ما در کردستان عراق بیست سال پیش به درست خواهان برگزاری رفراندم و استقلال کردستان عراق از کشور عراق بود، زیرا این روند را به نفع کلیه شهروندان، به نفع طبقه کارگر و در نهایت به زیان نیروهای بورژوا ناسیونالیستی و اسلامی در عراق و کردستان عراق ارزیابی میکردیم. این سیاست و راه حل اصولی همچنان معتبر و کم مشقتترین مسیر برای پایان دادن به یک نزاع درد آور تاریخی در کشور عراق و مساله کرد در این کشور است.

واقعیت این است هر کدام با اهدف و افق و دورنمائی متفاوتی به پای “رفراندوم” و “استقلال” می رویم. هوشیار زیباری مقام ارشد کردستان عراق در اولین موضع گیری رسمی حکومت اقلیم  در ماه آوریل به رویترز گفت که رای “آری” لزوما به معنی اعلام استقلال نخواهد بود. گفت که این رای فقط به کردها کمک خواهد کرد استدلال خود برای “بهترین توافقی” که در زمینه تعیین سرنوشت‌شان پس از شکست گروه دولت اسلامی (داعش) در عراق ممکن است پیش ببرند”. حتی جلال طالبانی “رهبرکردها” و رئیس جمهور وقت عراق نیز زمانی مسئله استقلال را “رویا” توصیف کرده بودند.  این سیاستها و مواضع آشکار، یعنی بازی با این پدیده و سرنوشت جامعه کردستان از جانب “حکومت اقلیم” و احزابی که همواره از بقا و تداوم کشمکش ملی بهره برده اند. تلآش و سیاست ما درست برعکس باید رفراندم را نه برای دیپلماسی بازی و باج گیری از دولت عراق و نیروی دیگری که مسقتیما برای اعلام و اجرائی کردن استقلال و پایان دادن به تاریخ وحشتناکی است که هم ناسیونالیسم عربی “بالا دست” و هم ناسیونالیسم کرد “پائین دست”  به همه شهروندان جامعه عراق و از جمله شهروندان کرد زبان تحمیل کرده اند.

هر نیرو و جنبش طبقاتی ای به دنبال زدن مهر سیاستهای خود بر این روند است تا در فردای بعد از آن پروسه بیش از پیش مهر خود را بر نظام آتی کشور و چگونگی پاسخ به این معضل تاریخی را بکوبد. اینجا است که برخورد فعال و واتخاذ سیاست روشن کمونیستی و بسیج  قدرتمند جامعه و طبقه برای نیروهای چپ مسئول و احزاب کمونیزم کارگری عراق و کردستان و سوسیالیستها و سکولارهای آن کشور، اعم از مناطق عرب زبان و کرد زبان، بیش از هر زمانی ضرورت دارد. ایجاد یک کشور قومی- ناسیونالیستی و تقسیم مجدد آن بین همین احزاب ناسیونال-کردی  که حاکمیت بیش از دو دهه و ویرانگر در چنته دارند، یا تلاش برای ایجاد یک کشور اسلامی و با قوانین “ملی – مذهبی”؛ یا نه بر عکس این دو روند و تصویر، برگزاری رفراندم  را در جهت ایجادیک کشور مستقل به هدف پایان دادن به کشمکش طولانی مدت مساله کرد در عراق و ایجاد یک کشور که از روز اول متکی به قوانین و مناسباتی باید باشد که تامین برابری و آزادی و حرمت و کرامت انسان و کسب حقوق برابر شهروندی در همه ابعاد حقوقی، سیاسی اجتماعی و اقتصادی مستقل از نسبیتهای عقب مانده ملی و مذهبی و جنستی، شرط اول تلاش برای دفاع از چنین استقلالی باشد.

دقیقا بیان و پایفشاری بر همین تفاوتها است که روند تحولات و سرنوشت واقعی جامعه را حداقل برای یک دوره معین دیگری تعین میکند. ضمن دفاع جدی از نفس استقلال و رفراندوم، بر جسته کردن همین تفاوتها یک اصل سیاست کمونیست و انقلابی می باشد.  تبدیل مطالبه و سیاست و توقعات خود به مطالب و سیاست و توقعات کل طبقه و جامعه در این پروسه مهمترین وجه متمایز و نقش یک جریان پیشرو و آزادیخواه و سوسیالیستی را در تقابل با دیگر بازیگران این سناریو نشان میدهد. سپردن  صرف تصمیم و ارده اجتماعی برای حل چنین معضلی به احزاب موجود اسلامی-ناسیونالیستی- کردی، یک اشتباه بزرگ تاریخی دیگری خواهد بود که بارها ناکامی و شکست آن برای شهروندان کرد زبان تجربه شده است.  برای صف آزادیخواهی هدف محوری این است که این معضل و کانگستریسم حاکم و بازی با سر نوشت جامعه  در پوشش “کردایتی” و ستم “ملی” باید خاتمه  پیدا کند. یک مبارزه جدی برای خاتمه دادن فوری این موقعیت  دشوار برای کارگران و مردم آزادیخواه عین سیاست کمونیستی است. در این دوره  نه تنها  مردم کردستان  که جهان مترقی را نیز میتوان حول طرح رفراندم و استقلال می توان  بسیج کرد. در این برهه از تاریخ طی کردن این مسیر و عملی کردن این سیاست بسیار کم هزینه تر خواهد بود.  میتوان افکار عمومی و مترقی جهان را پشت این پروژه بسیج نمود. بدون تردید در نهایت  و چنانچه به فاکتورها و مطالبات مورد اشاره متکی باشیم به نتیجه رسیدن اصل رفراندم و کسب استقلالی که ناشی از اراده و تصمیم اجتماعی باشد به نفع  مبارزه طبقاتی و صف آزادیخواهان  در کردستان و عراق و همچنین در کل منطقه تمام خواهد شد.

تلاش برای آینده ای متفاوت تر از دوره کنونی اساس سیاستی است که از همین امروز لازم است کە آنرا به امر و انتظارات جامعه تبدیل کنیم.  کشور ونظامی که دیگر به بیمارى مذهبى و ملى‌گرایى مبتلا نیست. دولتى که جاى انسانیت و ارزش والاى انسان را با ثروت اندوزى اقلیت مفتخور سرمایه دار و چپاول و باند بازی “مسئولین” عوض نمى‌کند. نظامی که فوری و با اردنکی همه بساط نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی و ترکیه را از کردستان مستقل شده بیرون می راند. دولتى که نه تنها قوم‌پرست و مذهبى نیست بلکه این خرافات را به تاریخ خواهد سپرد. مذهب را به امر خصوصی انسانها تبدیل میکند. ثروت جامعه را به خیل آخوند مفتخور و غزعبلات تبلیغاتی در مساجد اختصاص نمیدهد. حکومتى که امکانات موجود جامعه را  بطور یکسان در اختیار همه قرار مى‌دهد و با تضمین وسیعترین آزادیها در تمام عرصه‌ها زمینه‌ رشد و خلاقیت همگانی را ممکن و فراهم مى‌کند. دولتى که قانونا برغیر قومى و غیر مذهبى بودنش اذعان ‌دارد و هر نوع تبعیضى را بر حسب هویت تراشى ملى و مذهبى و غیره  ممنوع اعلام میکند.

بنظر من دفاع  و هدف از طرح  رفراندوم و استقلال کردستان عراق باید مصادف باشد با آن  حداقل  مطالبه و اصول فوق. استقلالی که به حداقلی از آزادی و برابری و رفاه و خوشبختی کلیه شهروندان و پایان دادن به کشمکش نهای ملی منجر نگردد پشیزی ارزش ندارد! نظام آتی کشور اگر متکی بر یک نظام غیر قومی و غیر دینی نباشد بنظر من فرقی با دوره حاضر نخواهد داشت! تامین  این حداقلها مستلزم به میدان آمدن جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و فراهم کردن همکاری و هم سرنوشتی کلیه نیروهای چپ و مترقی و کارگری و طرح خواستها و افق ڕوشنی است که تحت لوای شعار “استقلال و رفراندوم” باید بر افراشته گردد! این تنها راه ممانعت از بهره گیره وممانعت از بازی کردن به کارت ستم ملی و “رفراندم” و استقلال”کردها” از جانب احزاب ظالم و ستمگر کنونی ناسیونالیسم کرد، از جمله در کردستان عراق و همینطور مناسبترین شکل بسیج جامعه به منظور مسدود کردن نقش مخرب دولتهای چون ایران ترکیه و بقیه  است.

به علاوه، در این راستا وجود یک مجموعه شروط و مطالبه مشخص  و مشترک توده ای، که به مطالبه و پرچم همگانی تبدیل گردد گام موثری در جهت هدایت موفقیت آمیز این پروسه و تاثیر گذاری مثبت تر و مطمئن کننده تری در جهت منافع  جامعه و مردم زحمتکش و مترقی  خواهد بود و همزمان راه معامله و بازی کردن با این پروسه از سوی  “حکومت اقلیم و دولتهای جنایتکار منطقه را خواهد بست، از جمله: ١- این پروسه با تضمین آزادی  فعالیت تبلیغاتی و دادن امکانات برابر برای کلیه احزاب و نهادها و نیروها در جهت معرفی و تبلیغ سیاستهای خود، ٢-عدم دخالت و حضور و زورگوئی احزاب حاکم و نیروهای مسلح آنها،٣- ضرورت حضور و نظارت نهادهای مستقل و بین المللی در پروسه رای گیری و اعلام استقلال، ۴-حضور نیروهای بین المللی بی طرف جهت دفاع از امنیت شهروندان و مناطق کرد نشین در مقابل دست درازی احتمالی دولتهای مانند ترکیه و ایران وعراق و غیره،۵- بیرون رفتن کلیه نیروها و ارگانهای آن دولتها از مناطق کرد نشین کردستان عراق از جمله نیروهای نظامی و امنیتی، ۶-مراجعه بدون تبعیض آمیز به آرا مستقیم شهروندان غیر کرد زبان در شهرها و مناطق مورد مناقشه، ٧-اعلام  رسمی و تضمین و تامین حقوق و امنیت کامل شهروندی کلیه شهروندان غیر کرد زبان در نظام حاکمیتی آتی کردستان، ٨-ممنوع اعلام کردن هر شکلی از تبلیغات و نفرت پراکنی ناسیونالیستی و مذهبی علیه شهروندان و مخالفین،٩-اعلام برابری کامل زن و مرد ١٠- یک شرط موفقیت و متمدنانه موفقیت این پروژه جلب حمایت طبقه کارگر مناطق عرب نشین وکلیه شهروندان دیگر مقیم عراق میباشد که این روند را نه علیه خود که در جهت پایان دادن به سرکوبگری و ستم و جنایتی بدانند که همواه هم فاشیسم وناسیونالیسم حاکم بر عراق و هم ناسیونالیسم کرد به کلیه شهروندان تحمیل کرده اند. ١١- و بلاخره ضروری است ازهم اکنون بر این مهم پای فشرد که  بعداز پایان رفاندوم و کسب استقلال، “حکومت اقلیم” و احزاب کنونی حاکم نیز از قدرت برکنار شده و باید ملزومات برگزاری یک انتخابات کاملا آزاد  برای تعیین دولت و نظام آتی کردستان زیر نظارت نهادهای بین المللی بی طرف  برگزار گردد.