مبارزه ی مسلحانه ی ما و مبارزه ی مسلحانه ی آنان!

بدون شک مبارزه مسلحانه یکی از اشکال مبارزه ی سیاسی است که یک حزب انقلابى از این طریق می تواند در شرایط ویژه فضای اختناق سیاسی را بشکند و راه را براى اگاه کردن جامعه و طبقه کارگر تحت حاکمیت نظام هایی که حتی دمکراسی سطحی بورژوایی را به رسمیت نمی شناسند، مهیا سازد. حزب کمونیستی و انقلابی می تواند از ابزار مبارزه ی مسلحانه در بستر تاریخى بهره بگیرد و جواب سرکوب ضد انقلابی را با مبارزه ی مسلحانه و انقلابی بدهد. بدون شک مبارزه ی مسلحانه یکی و تنها یکی از اشکال مبارزه ی کمونیست هاست، اما این مبارزه در دوران انقلاب سرنوشت ساز و تاریخی خواهد بود. مبارزه ی مسلحانه مثل هر شکل دیگر از مبارزه باید تحت شرایط اجتماعی ویژه باشد، به تعبیر دیگر باید اوانتوریسم و ولونتاریسم را در مبارزه ی مسلحانه کنار گذاشت. مبارزه مسلحانه را باید در بستر تاریخى و شرایط خاص و ابژکتیو خود تعریف کرد و به عنوان یک حربه بکار برد. در دوران انقلابى یا دوران شورش مسلحانه ی توده، شور و شوق انقلابى در بین طبقه کارگر و قشر زحمتکش جامعه برای دست بردن به اسلحه برای دفاع از خود و حفظ موجودیت فیزیکی خود در مقایسه با دوره هایی که مبارزات انقلابی در رکود به سر می برد، شدت و حدت بیشترى بخود میگیرد و تحولات سریعتر از انچه میتوان پیش بینى کرد، اتفاق خواهد افتاد. بنوعى میتوان گفت در دوران اعتلای انقلابی قهر انقلابی به اوج خود خواهد رسید و سرکوب سرکوبگرانی که حاضر نیستند به راحتی دست از قدرت سیاسی و مالیکت خصوصی بر ابزار تولید بکشند، را میتوان در حذف فیزیکی صاحبان ابزار تولید یعنی سرمایه داران و دست اندارکاران دستگاه دولت به عنوان ابزار سرکوب توده ی مردم، از جانب توده ی تحت ستم و خشمگین مشاهده نمود. بدون شک مبارزه ى مسلحانه نیازمند یک جنبش اعتراضى قدرتمند در بطن شرایط سیاسىی اجتماعى-اقتصادى ویژه در جامعه است که این دو فاکتور باید در راستاى همدیگر پراکتیزه شوند.

. سازمان زحمتکشان عبداله مهتدى و حزب دمکرات کردستان ایران البته به عنوان احزابی فوق راست و رفورمیست که مبارزه ی سیاسی را در چارچوب حاکمیت جمهوری اسلامی با تغییرات جزئی در این نظام دنبال می کنند، علیرغم در دست داشتن اسلحه هیچ ربطی به احزاب چپ و رادیکال در جامعه ندارند و می توان گفت که از نظر ماهوی برنامه ی متفاوتی از جمهوری اسلامی ندارند. این احزاب خواهان سهم خواهی از جمهوری اسلامی هستند و در تلاشند در سایه نظام تروریست جمهوری سرمایه داری اسلامی، به مطالبات رفورمیستی خود دست یابند و به عنوان شریک حاکمیت در کردستان با جمهوری اسلامی در قدرت سیاسی سیهم شوند. البته هر گاه از جمهوری اسلامی به خاطر یکه تازی این نظام دیکتاتور و جنایتکار که هیچ مخالفی را حتی در چارچوب نظام به رسمیت نمی شناسد، نا امید می شوند، و دست به دامن درجه دار های درجه بیستم امریکایی و دولت های جنایتکار و خونخواری مانند عربستان سعودی و ترکیه و غیره می شوند تا از طریق اهرم فشار بین المللی جمهوری اسلامی را وادار کنند، که به مطالبات ارتجاعی و رفورمیستی این احزاب تن در دهد!

چند روز قبل سازمان عبداله مهتدى سه تن از پیشمرگان خود را به بهانه اى تبلیغات سیاسى روانه اى کردستان ایران کرد که این افراد در طى یک عملیات نظامى جان خود را ازدست دادند. بدون شک انچه در این بین باید مورد توجه و انالیز قرار گیرد ،هدفى است که پشت این اقدام خوابیده است. انچه بدیهى و مسلم است جریانات ارتجاعى ناسیونالیست ” زحمتکشان، حزب دمکرات و غیره”مدتى است که در جهت تسخیر قله اى فاشیسم کوردایتی رقابت تنگاتنگى را شروع کرده اند ،که هر کدام سعى بر این دارند از دیگرى گوى سبقت را بگیرند. حزب دمکرات کردستان ایران تیمى از دارو دسته اش را به مکه اى “مکرمه” اعزام میکند، تا بدین روش وفادارى خود و دار و دسته اش را به ترامپ فاشیست و پادشاه سعودى و همچنین کمپانى مسعود بارزانى دیکتاتور نشان دهند. باید گفت که مصطفى هجرى و دار و دسته اش در این هدف تا حدودى گوى سبقت را از سازمان زحمتکشان گرفته اند و اشکارا دمشان را نسبت به بقیه ی احزاب کردستانی برای ال سعود و دولت تروریست امریکا تکان میدهند. سازمان زحمتکشان کردستان البته سال هاست که مشغول بند و بست، با دولت های غربی برای عراقیزه کردن ایران است. جالبت از همه این است که تلویزیون روداوو وابسته به ایل بارزانی که خط میت ترکیه را شدیدا نمایندگی می کند و هرازگاهی از زاویه منافع جمهوری اسلامی دست به انتشار اخبار می زند، کشته شدن این سه عضو سازمان زحمتکشان را از زبان سپاه پاسدارن ایران تکرار کرده و انان را تروریست خطاب کرده است. یکی دیگر از علایم همسویی حزب دمکرات کردستان ایران با ترکیه و جناح پرو غرب و خاندان ال سعود، این است که حزب دمکرات بعد از سال ها خاموش کردن شعله ی مبارزه ی مسلحانه، در دوران انتخابات در ترکیه برای خراب کردن “وجهه” ی پ ک ک این حزب ناسیونالیست کرد که در جبهه ی جمهوری اسلامی و علیه دولت ترکیه به شکل احزاب رفورمیست کردی مشغول مبارزه ی پارلمانی از طریق ه د پ بود، فیلش یاد هندوستان کرده و به فکر زنده کردن شعله ی مبارزه ی مسلحانه افتاده بود. درگیرى بین پیشمرگان حزب دمکرات و گروهک پ ک ک در سال اخیر و کشته شدن پیشمرگان حزب دمکرات به دست پ ک ک مهر تاییدی بر تحلیل های چپ از قطب بندی های منطقه یی است. لازم به ذکر است که نقشه ی از سر گیری مبارزه ی مسلحانه از جانب حزب دمکرات کردستان نقشه اى بود که کاملا زیرکانه توسط کمپانى بارزانى و دولت فاشیست ترکیه سازماندهى و برنامه ریزى شده بود. انچه در این بین روشن و واضح به چشم میخورد،چیزى جز این واقعیت نیست که شرایط و بستر کنونى جامعه اى سیاسى ایران و کردستان ،علیرغم حضور جنبش های اعتراضی مختلف که در جامعه حاکم وجود دارند و منافع متفاوت طبقاتی و متضادی را دنبال می کنند ،براى دست بردن به مبارزه ى مسلحانه مهیا و اماده نیست. انهم در شرایطى که جمهورى اسلامى ادعاى تسط بر کشورهاى منطقه را دارد و به بهانه ی “مبارزه با “تروریسم” داعش، بعد از ترور در اصطبل مجلس شورای اسلامی، در تلاش است هر گونه مبارزه ی ازادی خواهانه و برابری طلبانه را به وحشیانه ترین شکل ممکن در هم بکوبد، روانه کردن تیم پیشمرگ، در روز روشن و به شیوه اى کاملا علنى از جانب باند زحمتکشان اتفاقا خدمت به ملیتاریزه کردن کردستان از جانب جمهوری اسلامی به بهانه ی مبارزه با تروریسم خواهد بود. اینجاست که منافع سکت سازمانی بر منافع توده ی مردم در کردستان ایران پیشی می گیرد و عبداله ی مهتدی و باندش برای جلب توجه ی بیشتر دولت های تروریست منطقه و بین المللی از طریق به کشتن دادن اعضای حزبش می تواند به سبک مجاهدین فاشیست خلق مظلوم نمایی کند.

عبداله مهتدی، هجری و دار و دسته شان بخوبى به این امر واقف هستند که در چنین شرایطى این نوع اقدامات راه بجایى نخواهد برد و صرفا اب در هاون کوبیدن محض است. بقول خامنه اى دیکتاتور رهبر جنایتکار جمهورى اسلامى ایران این شیوه از مبارزه، بمنزله ” ترقه بازى” براى جمهورى جنایتکار اسلامى است. اما انچه در این بین براى این ریش سفیدها از پشیزى اهمیت برخوردار نیست ،جان انسانهاى شریفى است که نااگاهانه قربانى سیاستهاى پوپولیستى و عوامفریبانه ى این قماش شده و بازیچه ى دستشان میشوند. مبارزه ” بقول خودشان” تنها یک نتیجه و ثمره به بار خواهد داشت ،انهم چیزى نیست جز دلارهاى دست نخورده و تازه از بانک رسیده اى پادشاه سعودى، دولت فاشیست امریکا،اردوغان دیکتاور و کمپانى بارزانى نیست. و به همین دلیل جبهه ی غرب تاثیرات خود را بر احزاب ناسیونالیست ایرانی گذاشته و ان ها را به جبهه ی خود کشانده اند. سازمانها و احزاب مرتجع ناسیونالیستى در دهه هاى قبل نیز بر این طبل خالى کوبیده اند ،به امید اینکه جمهورى اسلامى تکه استخوانى جلویشان پرت کند و در یکى از شهرهاى کردستان قدرتى را به این حضرات ” عبداله مهتدى، مصطفى هجرى،خالد عزیزى،عمر ایلخانیزاده” پیشکش کند.ولى انگار جمهورى جنایتکار اسلامى به این مساله تن نداده که این حضرات فرماندار شهرهاى بوکان،نقده و غیره بشو ند. بدین دلیل امروز ریش سفیدان ،سرخورده تر از همیشه از جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری دست به دامن ال سعود می شوند. در شرایطى که در دهه شصت جمهورى جنایتکار اسلامى تمام احزاب اپوزسیون را سرکوب کرده بود و احزاب در خارج از کشور قرار داشتند و حتی در خارج کشور امنیت برای فعالین سیاسی وجود نداشت، این تنها کمونیست های انقلابی بودند که راسخانه و بدون هیچ گونه توهمی علیه جمهوری اسلامی در خارج کشور مبارزه می کردند، احزاب ناسیونالیست کورد مشغول بند و بست های مخفیانه با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بودند و سر همین مسائل حزب دمکرات چند تن از رهبرانش را قربانی کرد. نمونه اى بارزش را میتوان در ترور قاسملو ر شرفکندى مشاهده کرد. در شرایطى که صداى اعتراض و ازادیخواهى به تمام معنا سرکوب شده بود و رعب و وحشت بر جامعه حاکم بود،مذاکره و گفتگو بقول خودشان،انهم بدون اطلاع سران حزب ،چیزى جز حماقت و بازى سیاسى نبود و نیست. در واقع احزاب ناسیونالیست کرد و عبداله مهتدى در راستاى همین سیاستهای سابق حزب دمکرات کردستان ایران گام برداشته و بر می دارند. عبداله مهتدى در نهایت گستاخى سیاسى و اپورتونیسیم با ژست هیتلرى وعاظی میکنند و می گوید که، شیر مادرى که خورده اید حلالتان باشد. انگار لیدر سابق حزب کمونیست ایران وظیفه و دغدغه ى جز این ندارد که ،شیر مادر کى حلال است یا حرام. خب اگه عبداله “حه ولا خان” نگران حلالیت شیر مادر پیشمرگان قربانى شده هستند، باشد چرا بچه هاى خود را که در بهترین دانشگاه هاى اروپا تحصیل و در مجللترین ویلاها زندگى میکنند ،با دو سه تا تفنگچى و چهار کلاش زنگ زده و دو نارنجک روانه ى داخل نمیکنند، تا شیر مادر حلالشان شود!
بر ضرورت مبارزه مسلحانه به عنوان ابزارى جهت سرکوب طبقه بورژوازى و بزیر کشیدن این سیستم باید راسخانه تاکید کرد، اما مبارزه مسلحانه مستلزم و نیازمند شرایط خاصى است که بدون درک و برداشت واقعى از این تاکتیک و بستر تاریخى، پیامدهایش نه تنها مثبت نخواهد بود ،بلکه منجر به نابودى و فنایى یک گروه ،حزب یا جنبش انقلابى میشود. مبارزه مسلحانه در بستر خاص خودش میتواند شرایطى را خلق کند که مسیر انقلاب را اسانتر و باعث تسریع پروسه ی انقلاب شود. براى دست بردن به مبارزه ى مسلحانه ما کمونیستها بایستى قبل از همه به تبلیغ و ترویج بپردازیم و شرایط ذهنی و عینی جامعه را برای این مبارزه مهیا سازیم. این امری است که به سازماندهی انقلابی و زیرزمینی و کار مخفی و علنی گره خورده است و توازن قوای خاص خود را می طلبد، هر حرکت و اقدام غیر از این ماجراجویی خواهد بود و تنها به کشته شدن چند انسان بدبخت خواهد انجامید. مبارزه مسلحانه نیازمند یک ” چه باید کرد رئالیستى ” و آمادگی کامل ذهنی اکثریت توده ها برای این عمل است و گرنه از قالب نوعی مبارزه ی درویش مسلکی برای راحت کردن وجدان خود از هر گونه عذابی و ادای دین خود به “جنبش” فراتر نخواهد رفت. البته این را بگویم که احزاب رفورمیست و مرتجع مانند سازمان زحمتکشان و حزب دمکرات کردستان عراق، مبارزه ی مسلحانه را تنها برای گرفتن امتیاز از بالا خواسته و می خواهند و سیاستی که انان دنبال می کنند، اصلا نیازی به دست بردن به اسلحه و مبارزه ی مسلحانه ندارد، اما همانطور که گفته شد، این رژیم ملعون جمهوری اسلامی است که هر گونه فعالیت سیاسی را ممنوع کرده است وگرنه حتی در کشوری مثل ترکیه ده ها حزب مثل حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان مشغول فعالیت های پارلمانتاریستی در چارچوب دولت نئولیبرال اسلامی ترکیه هستند.

ژوبین خضرى
۲۵٫۰۶٫۲۰۱۷