“همه جا همینطور است” تحمیل شرایط ضد انسانی توسط رژیم بعنوان شرایط طبیعی

“همه جا همینطور است”  تحمیل شرایط ضد انسانی توسط رژیم بعنوان شرایط طبیعی

 “همه جا همینطور است”، جوابی بغایت انحرافی، موذیانه و در بهترین حالت شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت از طرف کارگزاران طبقه حاکم. وقتی شرایط غیر انسانی با اعتراضات بر حق کارگران، زنان و ملتهای تحت ستم ملی به چالش کشیده می شود، عوامل کارگزار و مزدوران سرکوبگر رژیم چون حرفی برای گفتن ندارند برای جا انداختن روابط و مناسبات بغایت ظالمانه و غیر انسانی و عادی کردن آن، شانه های خود را بالا انداخته و با بی اعتنایی این جمله انحرافی را بکار می برند که بله “همه جا همینطور است” ، البته برای اینکه کارگران و زحمتکشان تهیدست را فریب بدهند، با دکان چند دهنه ای که باز کرده اند، و در آن ظاهرن از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را می توان یافت، از پزیسیون تا اوپوزیسیون، از مدافعین کارگران تا لیبرالهای دو آتشه!. و با این سیاست به توده ها القاء می کنند که هر چه را می جویند در دکان گند گرفته رژیم می توان یافت و بهتر است به جای دیگر مراجه نکنند! البته بعضی اوقات بخاطر حفظ قدرت و ارتزاق از ارزش افزوده کارگران، پته  همدیگر را در مناظره های کذائی “انتخابات” روی آب می ریزند و مجبور به افشای یکدیگرمی شوند. گاهن مثل علی لاریجانی که روز سه شنبه ۳۰ مای در مجلس رژیم عربستان سعودی را مثال می آورد که در آن نظام، زنان حتی حق رانندگی هم ندارند و مردم آن از داشتن قانون اساسی و مجلس محروم هستند.        http://www.andisheh.tv/iran-news

ترکیه را مثال می زنند که کوردها توسط رژیم فاشیستی اردوغان سرکوب می شود و یا در عراق و پاکستان و افغانستان و دیگر کشورهای خاور میانه حقوق بشر به هیچ وجه رعایت نمی شود. البته باید اعتراف کرد که بمب گذاریهای هر روزه در عراق و سوریه و پاکستان و افغانستان و حضور داعش و بریدن سر انسانها در مقابل چشم جهانیان، آنچنان کارگران و دیگر اقشار خلق را در ایران وحشت زده کرد که برای ویران نشدن جامعه، بجای شورش و قیام، سکوت خاصی را اختیار کرده اند که آن چیزی نیست جز رضایت به حفظ نظم و ثبات موجود توسط  ماشین سرکوب رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران، سیاستی که همیشه کارگزاران رژیمهای ضد کارگری با علم کردن احساسات میهن پرستانه، نژاد برتر، امت برتر…. همه را بخط کرده و با تبلیغات شبانه روزی بر آنان حکومت می کنند. طبق آمار سازمان دول، ایران بعد از چین رتبه سر بریدن ببخشید با طناب حلق آویز کردن را بعد از چین دارد. خود آخوندهای رژیم نظیر مصباح یزدی که به تمساح  یزدی  معروف شده است، تجاوز به زندانیان را قانونی می دانند. بیکاری، فقر و گرانی سرسام آور، اعتیاد به مواد مخدر، تن فروشی و فروش بیش از ۱۴ هزار کلیه در سال ! بی آیندگی و ترس از جنگ و بحران روحی در جامعه بیداد می کند. ملتهای تحت ستم از داشتن حتی مسجد سنی محروم هستند چه رسد به آموزش به زبان مادری و خود مدیریتی. قوانین ضد انسانی قصاص و قوانین ضد زن اسلامی روز بروز زندگی را بر زنان ظالمانه تر کرده است. تمام تلاش رژیم آسیمیله کردن کارگران، ملتهای تحت ستم و زنان درسیاستهای فاشیستی و قرون وسطایی خود می باشد، با این حال طرفداران این رژیم جنایتکار با کمال وقاحت یا وضعیت ایجاد کرده را بهتر از کشورهای دیگر می دانند و یا زمانی که با واقعیت تلخ روبرو می شوند، وقیحانه می گویند، ” همه جا همینطور است”

طبقه حاکم در پاسخ گویی به در خواست بر حق توده ها همچنان درمانده است و بنا به ماهیت ارتجاعی  و درجه بسیاربالای سازمانیابی خود از یک سو و بی سازمانی توده ها از سوی دیگر تا آنجا که تیغشان می برد، شدت استثمار را افزایش می دهند. اما براستی هدف از این نوع مقایسه توسط مدافعین نظم موجود چیست و چرا با وقاحت تمام جمله “همه جا همینطور است” را تحویل توده ها می دهند؟ پاسخ خیلی کوتاه است، طبیعی جلوه دادن هر آنچه غیر انسانی و ضد بشری است و این زنگ خطر بسیار جدی برای کارگران می باشد. راه دور نرویم،

.آنچه که در ۲۷ مای ۲۰۱۷ در سایت http://www.tabnak.ir/fa/news

تابناک آمده، بسیاری را شوکه کرد، حسینعلی شهریاری ” نماینده” مجلس رژیم از استان زاهدان با وقاحت تمام اعلام کرده ” چه اشکالی دارد وقتی فرد در فقر است کلیه خود را بفروشد؟ زمانی که ما در مورد اقتصاد مقاومتی  صحبت می کنیم، بهترین کار همان پیوند کلیه است، چون هزینه ها نیز کاهش می یابد و دیالیز هزینه های بسیار بالایی دارد و تعداد زیادی دستگاه باید خریداری شود.” به این می گویند سر سپردگی به طبقه حاکم و دشمنی آشکار با کارگران.

 از این واضح تر نمی توان مقاصد این تبهکاران در قدرت را نشان داد. در یک نظام متعارف بورژوایی تبلیغ این دیدگاههای فاشیستی جرم است و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد. اما همانطور که در بالا اشاره شد، برتری توازن قوا بنفع طبقه حاکم این اجازه را به کارگزاران آن می دهد که این شیوه از  بقاء را بعنوان امری طبیعی و عادی در بین کارگران تبلیغ کرده و جا بیندازند. و یا هنوز یک هفته از مضحکه باصطلاح انتخاباتی رژیم نگذشته که دولت روحانی طرحی برای باصطلاح افزایش اشتغال به مجلس رژیم می دهد، که چیزی جز به بیگاری گرفتن کارگران و وقاحت آشکار این کارگزاران طبقه حاکم را بنمایش نمی گذارد. قرار است در این طرح کارفرمایان با استخدام فارغ التصیلان جوان دانشگاهی، با پرداخت ماهانه ۳۱۰ هزار تومان! آنهارا به استخدام خود در آورند. در سایت  دنیای اقتصاد می خوانیم ” کارورزان جای کارگران را خواهند گرفت ؟”  و یا در جایی در این مقاله می خوانیم ” گرچه این روند در ایران مطلوب دولت‌ها واقع شد، اما عملا نرخ بیکاری هیچگاه به نقطه مطلوب نرسید. هرچند در کشورهایی مانند آفریقای جنوبی، اندونزی، کلمبیا هم پیگیری اینگونه نسخه‌های جهانی به نتیجه نرسید. سرانجام این راه نه بهبود نرخ بیکاری بلکه افزایش بیکاری و فشار معیشتی بر جامعه شد” . این طرحها در واقع همان اقتصاد مقاومتی سران رژیم است که از دهان گشاد رهبرشان علی خامنه ای قاتل بیرون می آید.

http://donya-e-eqtesad.com/SiteKhan/1212431

  رژیمیان و مدافعین نظم ضد کارگری موجود در هر فرصتی برای ملتهای کورد، تورک، عرب، بلوچ، رژیم اردوغان در  ترکیه را مثال می زنند، که چگونه نیروهای سرکوبگر تحت فرمان آن، شهرهای کورد نشین را بمباران می کنند، و با این حساب به این ملتهای تحت ستم ملی القاء می کنند، این وضیعت که دارند بسیار خوب است و باید راضی هم باشند. در آمریکا هم بسیاری از توده ها گرسنه اند و زندانهای آمریکا پر است از شهروندان آن مملکت و……

باید گفت این جوابها بسیار ابلهانه و انحرافی وغیر علمی است چرا که اگر قرار بود مقایسه ای اینچنینی صورت بگیرد، ما آدمیان هنوز باید در بالای درختان از این شاخه به آن شاخه می پریدیم و خیلی هم راضی بودیم که هم برگ و هم میوه براحتی در اختیارمان بود و از آن بالا حرکت دیگر حیوانات وحشی بر روی زمین را رصد می کردیم! به این حیله گران باید گفت، کارگران آگاه و پیشرو دست شما را خوانده اند، شما هدفتان استثمار هر چه بیشتر دسترنج کارگران است و با آیه آوردن از قرآن و حدیث و  بکارگیری مبلغین مداح خود در داخل وخارج، تلاش می کنید، شرایط ظالمانه و ضد انسانی را بعنوان شرایط طبیعی، عادی جا بیاندازید. براستی در هیچ دوره تاریخی قرار نبوده که از مدافعین نظم استثمار گرانه، انتظار چیزی جز توجیه وضع موجود را داشت. در توصیه های دینی و در قرآنشان نیز به استثمار شوندگان و البته نه خودشان حکم می کنند که دست از نعمات این جهان مادی بشویند، و برای آخرت خود با داشتن صبر و قناعت  و قانع بودن و راضی بودن به رضای خدایشان توشه ای برای آخرت خود فراهم کنند! تا پاداش خود را با رفتن به بهشت موهوم و دروغین دریافت کنند.

 اگر طبقه حاکم تا آنجا پیش می رود که کارگزارانش با وقاحت تمام فروش کلیه  و دیگر اعضای بدن را به کارگران پیشنهاد می دهند،علت را باید در وضعیت غیر قابل قبول عدم سازمانیابی کارگران یافت. این شرایط باید با اراده آگاهانه پیشروان کارگری تغییر کند. پراگماتیستهای مدافع نظم سرمایه داری، امروز دیگر جرئت پیشنهاد اصلاحات را  در سیستم نمی دهند، چرا که بخوبی می دانند، اصلاحاتی در کار نیست، هر چه هست بیکاری میلیونی کارگران و فلج شدن طبقه حاکم در پاسخ گویی به معضلات و در بهترین حالت به خدمت گرفتن نیروی ارزان و حتی به بیگاری گرفتن کارگران است. بنابر این وادیه  اصلاحات سراب است  و تنها حقه بازان و شارلاتانها هستند که کارگران را فریب داده و در باغ سبز در این نظم ضد کارگری را به آنها نشان می دهند. البته خوش باوران و ساده اندیشانی نیز هنوز متوهم هستند که می توان در این نظم به آمال و آرزوها با کرامت یک زندگی انسانی دست یافت. اما واقعیت، انقلاب سرخ کارگران است، که باید در دستور کار قرار گیرد. ما کارگران تجربیات، پیروزیها و شکستهای گرانبهای تاریخی را در کول بار خود داریم. اشتباهات و شکست در مبارزه طبقاتی توسط گذشتگان پرولتری خود را می شناسیم، با سازماندهی خود بشکلی انقلابی همچون بلشویکها و با عزم و اراده پولادین آنها با رهبری ولادیمیر لنین رهبر پرولتاریای انقلاب پیروزمند ۱۹۱۷ روسیه آشنا هستیم. این رسالتی است که در این دوران تاریخی، طبقه کارگر در ایران نیز باید به سر انجام پیروزی برساند. یا پرولتاریا  در حزب کمونیست و انقلابی خود متشکل می شود، رهبری و پیشبرد مبارزات با دیگر اقشار خلق را بدست گرفته و سرنگونی رژیم سرمایه داری وجنایتکار جمهوری اسلامی ایران را تا بر پایی انقلاب سوسیالیستی و اعلام دولت دیکتاتوری پرولتاریا  به پیش می برد و یا باید به بیگاری و بربریت تن دهد، شق سومی متصور نیست.

تو میگویی: مدت دراز امیدوار بودم.دیگر نمی توانم
امیدوار باشم
به چه دل بسته ای؟
به اینکه جنگ،آسان است؟
این سخن مقبول نیست
روزگار ما از آنچه می انگاشتی بدتر است
روزگار ما چنین است
اگر ما کاری را مردانه انجام ندهیم معدومیم (به باور نگارنده خستگی ناپذیر)
اگر نتوانیم کاری کنیم که هیچ کس از ما انتظار ندارد
از دست رفته ایم
دشمنان منتظرند
تا خسته شویم
هنگامی که نبرد در شدیدترین مرحله است
و جنگجویان در خسته ترین حال
جنگجویانی که خسته ترند
شکست خوردگان صحنه ی نبردند

برتولت برشت