چند کلمه بعد از انتخابات

گرچه مراسمی که جمهوری اسلامی آنرا انتخابات می نامد به پایان رسید، اما گفتمان ها و بررسی های گوناگون حول آن، کماکان ادامه دارد.

ما از چند ماه پیش بر اساس اوضاع سیاسی نشان داده بودیم که شرایط امروز خاورمیانه، نامشخص بودن نتایج رقابت های کمپ ها و قطب های سرمایه جهانی، بی پاسخی و بی اعتباری مدل های قابل اجرا در بُعد بین المللی، موقعیت بورژوازی ایران و دولت اسلامی اش (با وجود تمامی تقابل ها و نزاع های واقعی درونی و جناحی جمهوری اسلامی) آنچنان است که خواهان هیچ تغییر جدی در روبنای سیاسی در این برهه زمانی نیستند. به عبارتی دیگر، روحانی قرار بود که همچنان رئیس جمهور باقی بماند. جمهوری اسلامی راه چاره دیگری نداشت، و همین را هم خامنه ای در مورد کاندیداتوری رئیس جمهور سابق نظام، احمدی نژاد، رسما ابراز داشت. در یک چنین شرایطی، قرار نیست و نبود که برای نمونه، یکباره نام مثلا رئیسی از صندوق های رای بیرون آید!

البته از مدتی پیش تر، سوت و کور بودن این دور انتخاباتی زبانزد همه بود، و معرکه تعیین نامزدهای انتخاباتی و شوهای منظره های تلویزیونی، علم کردن شعارهای “دو قطبی” چون جنگ و تحریم یا مذاکره و برجام و غیره و غیره، تنها با هدف جلب و به پای صندوق های رای کشاندن هر چه بیشتر مردم بود. انتخاباتی، حتی با معیارهای مرسوم و شناخته شده در میان نبود. برخلاف تبلیغات ارگان های رسمی میدیایی نظیر بی بی سی، اینکه مردم تا چه حد و با چه دلایلی تصمیم به شرکت در این معرکه گرفتند، و یا اینکه حتی “درست و یا اشتباه” تصمیم گرفته اند، در کل این ماجرا تعیین کننده نیست؛ چه بسا که تصمیم مردم یک جامعه، تا زمانی که امکان تصمیم گرفتن آزادانه را نداشته باشند، دال بر هیچ ارده ای نیست. زندگی، معیشت و امنیت اکثریت این جامعه را به گروگان گرفته اند، و گویا قرار است که همین اکثریت “آزادانه” اراده کند و سرنوشت خویش را، آنهم از طریق صندوق های رای جمهوری اسلامی، انتخاب کند! در حقیقت، توسل به تعداد رای دهندگان، “مدرکی” است که “مفسران” ریز و درشت بورژوازی در دست گرفته اند تا هم این معرکه را انتخابات نام گذارند، و هم آنرا به مثابه “پیروزی دمکراسی” و مقابله با “ولی فقیه” به گردن مردمی که رای داده اند بیاندازند.

این بخشی از نیاز حکمفرمایان سرمایه در ایران است که همواره این چنین وانمود کند که گویی مردم ایران با دست خود، و با تصمیم خود، دولت خود را انتخاب کرده اند. این تطهیر جمهوری اسلامی و انتخاباتش، لابد قرار است که نشان دهد میلیون ها نفری که رای نداده و در این مضحکه شرکت نکرده اند لابد طرفدار رئیسی و جنگ و تحریم می باشند. بایستی از این گستاخی مفسران بورژوا به مردم و عقل و شعور میلیون هایی که در مقابل تمامی این تبلیغات ایستادگی کردند و باز هم حاضر نشدند به فشار و سرکوب به شرکت در این معرکه تن دهند، با نام تک تک شان عکس گرفت و همچون مدالی برای درج در تاریخ به گردن شان آویخت.

اما معضل جمهورى اسلامى عمیق تر و بنیادى تر از نفس مشروعیت دادن به خود نزد لایه هاى مدافع خویش است. این رژیم بر متن خونین ترین جنایات علیه بشریت و بر بستر فلاکت و فقرى که بر مردم ایران تحمیل کرده است به بقاى خود ادامه داده است. رژیم اسلامى حتى قادر به ارائه روزنه اى براى بحران عمیق اقتصادى سرمایه دارى در جامعه ایران نیست. خشم و نفرت مردم از اسلام، از حکومت ترور و خفقان اسلامى، از چپاول و تاراج اموال و دارائیهاى جامعه ایران توسط مشتى آخوند و نهادهاى انگل اسلامى حد و مرزى ندارد. این رژیم، رژیم گسترش کودکان خیابانى و کودکان کار است، رژیم بالا کشیدن دستمزد کارگران است، رژیم بیکارسازیهاى وسیع و عمومى کردن تن فروشى و فحشا و پائین آوردن سن تن فروشى و توسعه سرسام آور بازار پخش و فروش مواد مخدر و اعتیاد است، رژیم زندانها و هزاران اعدام و صدها هزار شکنجه و نسل کشى و مشوق جرائم اجتماعى است.

پرولتاریاى ایران، مردم آزاده و حزب حکمتیست باید رژیم اسلامى را بزیر بکشند، این رژیم با تعالى و رشد و شکوفائى جامعه ایران و با نفس زندگى و امنیت اجتماعى و حرمت و شان انسانى شهروندان جامعه ایران در تناقضى آشکار است. مردم ایران راه خود را میروند، راه ساقط کردن یک مشت جنایتکار اسلامى از حکومت و راه هموار کردن و بنیان نهادن یک جامعه مرفه و مدرن و پیشرو و شایسته انسان آزاد و برابر.