سفر ترامپ و احزاب راست پرو آمریکایی / مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

سفر ترامپ و احزاب راست پرو آمریکایی

مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

ایسکرا: ترامپ سفری به عربستان و اسرائیل داشت. بنظر شما با توجه به تحولات و وقایع هر روزه در اوضاع منطقه خاورمیانه و پایان کار داعش در موصل، اهداف سفر ترامپ چی بوده و شما این اهداف را چگونه ارزیابی میکنید؟

محمد آسنگران: تا جایی که رسانه های عمومی از اهداف این سفر ترامپ و سیاست آمریکا نوشته اند، از قراردادی ۳۸۰ میلیارد دلاری و قرار دادی ۱۱۰ میلیارد دلای با عربستان و آغاز شکل دادن به بلوکی از کشورهای منطقه برای مقابله با جمهوری اسلامی اسم برده اند. اما هدف مهمتر از اینها که رسانه ای نشد و یا کمترکسی از آن حرف زد این بود که ترامپ تلاش میکند از این راه موقعیت تضعیف شده آمریکا را بهبود ببخشد. بنابر این سفر ترامپ و سیاستی که نمایندگی کرد سه فاکتور مهم را در خود برجسته کرد. ۱ـ قرار دادهای بی سابقه تسلیحاتی و نظامی با عربستان ۲ـ  تلاش برای تشکیل بلوکی از کشورهای عربی ـ اسلامی به رهبری عربستان و علیه جمهوری اسلامی۳ ـ بهبود موقعیت تضعیف شده آمریکا، این سیاست و نقشه راه قرار است نفوذ جمهوری اسلامی را در کشورهای منطقه محدود و یا قطع کند.

این سیاستها با مدیریت و هدایت دولت آمریکا بحران خاور میانه را وارد فاز جدید و خطرناکی میکند.

ایسکرا: در خبرها آمده که نیروهای “حشد الشعبی” در جنگ با داعش با تصرف مناطقی از شنگال رو به مرز سوریه خود را به مرز رسانده اند. با توجه به تنشهای جمهوری اسلامی و حکومت آل صعود، آیا پیشرویهای حشد الشعبی که بنوعی تحت فرماندهی فرماندهان سپاه پاسداران هستند چه پیامدهایی میتواند به دنبال داشته باشد؟

محمد آسنگران: با این اقدام حشد الشعبی مباحث زیادی حول آن بوجود آمده است. مهمترین بحث این است که با وصل شدن این نیرو به مرز سوریه اکنون جمهوری اسلامی از طریق زمین میتواند نیرو و اسلحه به حکومت اسد در سوریه و حزب الله در لبنان برساند و تا مرز اسرائیل مانعی برایش وجود ندارد. این نگرانی بویژه برای اسرائیل معنی دارد چون حزب الله و جمهوری اسلامی رابطه ای پدر و فرزندی دارند و تقویت آنها اسرائیل را نگران خواهد کرد. از طرف دیگر گسترش دامنه منطقه نفوذ حشد الشعبی برای عربستان و ترکیه هم حساسیت برانگیز است. زیرا این مناطق تحت تسلط حشد الشعبی عمدتا سنی نشین هستند و عربستان سعودی و نیروهای متحدش وجود حشد الشعبی را خطری بالفعل برای خود محسوب میکنند.

 یکی از پیامدهای این تحول میتواند این باشد که بعد از داعش جنگ نیابتی فرقه ای شیعه و سنی شکل بگیرد. معلوم است جمهوری اسلامی بعد از توافق آمریکا و عربستان و کشورهای عربی با همدیگر، در تصرف این مناطق بین سوریه و عراق تعجیل کرد و تلاش خواهد کرد با تثبیت این موقعیت به نفع خود، حلال شیعی را به امری عملی و تحمیل شده به رقبای منطقه ای خود تحمیل کند. باتثبیت این مناطق در دست حشد الشعبی عملا جمهوری اسلامی بدون دغدغه میتواند مرزهای زمینی ایران و عراق و سوریه را تا لبنان طی کند و تحت تسلط داشته باشد.

ایسکرا: بربستر اوضاع کنونی ما شاهد تحرک احزاب و سازمانهای اپوزیسیون کرد جمهوری اسلامی مستقر در کردستان عراق هستیم. در ماههای اخیر نوعی نزدیکی، ائتلاف و همکاری بین آنان شروع شده است. نزدیکی این جریانات چه ربطی به این تحولات دارد؟

محمد آسنگران: ما قبلا هم در این مورد حرف زده ایم. نزدیکی این جریانات ربط مستقیمی به بحران خاورمیانه و سیاست آمریکا و متحدین منطقه ای او علیه جمهوری اسلامی دارد. قبلا هم ناسیونالیستهای ایرانی به رهبری رضا پهلوی و سازمان مجاهدین خلق وحزب دمکرات کردستان ایران پیام تبریک به ترامپ فرستاده بودند. آنها بارها اعلام آمدگی کرده اند که منتظر کمک هستند و اقدامات عملی ترامپ علیه جمهوری اسلامی میتواند دروازه نزدیکی و بکار گیری این نیروها در خدمت به سیاست آمریکا باشد. آنها حاضرهستند تا سر حد مزدوری برای آمریکا هر سیاستی را تقبل کنند.

بارزانی در کردستان عراق بعد از عربستان سعودی در این راه بیشترین تلاش را انجام داده است. هدف همه این جریانات و احزاب ناسیونالیست کرد ایرانی مستقر در کردستان عراق این است که تلاش کنند با لابیگری بارزانی، آمریکا و عربستان آنها را به عنوان احزاب آماده به خدمت بپذیرند. کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران هم خود را در این کمپ قرار داده است. هدف احزاب ناسیونالیست کرد از تحلیل و ارزیابی آنها از بحران خاورمیانه ناشی میشود. زیرا این احزاب معتقد هستند تقابل عربستان و جمهوری اسلامی و حمایت آمریکا از عربستان بحران جمهوری اسلامی را تشدید میکند و اینها میتوانند در چنین بحرانی تجربه کردستان عراق را تکرار کنند. کومه له هم این ارزیابی را باور کرده است و از نظر خودش با “واقع بینی” نمیخواهد سرش بی کلاه بماند.

ایسکرا: بعضی محافل گفته اند و مدعی این هستند که کومه له به نیرویی برای اجرای راه حل آمریکایی مسئله کرد تبدیل شده است و برگشت ناپذیر است؟ بنظر شما کومه له در این ائتلاف حل خواهد شد و باید قید آنرا زد؟

محمد آسنگران: ابتدا بگویم این ادعا که گویا آمریکا راه حل خود را برای رفع ستم ملی و مسئله کرد دارد و احزاب کرد دنبال آن رفته اند و کومه له هم آن راه حل را پذیرفته است و…. زیادی دلبخواهی و بی معنی است. تا به امروز آمریکا هیچ راه حلی برای مسئله کرد نداشته است. این ادعا زیادی ناشینانه و غیر واقعی است. حتی کمک آمریکا به احزاب حاکم کردستان عراق و سوریه هم به هدف اجرای “راه حل آمریکایی” مسئله کرد نبوده و نیست. زیرا کمک به احزاب  کردستان عراق و سوریه از نظر آمریکا بکار گرفتن آن احزاب در جهت اهداف استراتژیک خود آمریکا بود نه حل مسئله کرد.

احزاب ناسیونالیست کرد اشکالشان این نیست که دنبال “راه حل آمریکایی مسئله کرد” افتاده اند. چون چنین راه حلی وجود خارجی ندارد. بلکه نقش ارتجاعی آنها بسیار فراتر و ارتجاعیتر از این است. تلاش آنها در جهت اجرای سیاستهای عربستان و متحدینش در منطقه به منظور بحران سازی و راه انداختن جنگ قومی مذهبی است.عربستان و کشورهای متحد آمریکا در منطقه با این سیاست میخواهند به هدف خود که تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی است برسند.

اما اینکه کومه له این سیاست را تا آخر پی میگیرد یا نه حکم قطعی برای آن وجود ندارد. زیرا کومه له یک دست نیست. بستگی به این دارد که فشار چپ از درون و بیرون کومه له چقدر قدرتمند و موثر و صراحت خواهد داشت. به این بستگی دارد که کدام افق در کومه له هژمونی پیدا میکند. افق چپ یا ناسیونالیسم. اما با این حال یک چیز قطعی بنظر میرسد، اگر چپها و کمونیستها در مقابل سیاست پراگماتیستی و راست ابراهیم علیزاده محکم و بدون ملاحظه نایستند، این خط و سیاست ناسیونالیستی فعلی قویتر و با اعتماد بنفس بیشتری پی گرفته میشود. او تصمیمش را گرفته است. هدفش از این سیاست در قدم اول این نیست که در کمپ آمریکا قرار بگیرد. بلکه برای اجرای چنین پروژه ای در آینده لازم است ابتدا در کمپ ناسیونالیستها خودی محسوب بشود. جا پای خود را محکم کند. و از این طریق به ناسیونالیستهای درون و حاشیه کومه له اطمینان بدهد که او “عاقل” شده است و از کمونیسم و چپ رادیکال حرف نمیزند.

 این هدف و انتظاری است که ناسیونالیستهای درون و بیرون کومه له دنبال آن بودند. مانع فعلی برای پیشبرد این سیاست این است، آیا چپ کومه له هم تماما با این سیاست همراه خواهد شد و به کمپ ناسیونالیستها خواهد پیوست یا این روند را به عکس خودش تبدیل میکند. اگر روند فعلی همچنان با تسلط گرایش ناسیونالیسم کرد پیش برود قدم بعدی برای همراه شدن با بارزانی و قطب کشورهای رقیب جمهوری اسلامی در منطقه به رهبری عربستان و آمریکا آسان خواهد بود. بنابر این همنوایی ناسیونالیستهای درون کومه له با تمایلات بارزانی و دیگر احزاب ناسیونالیست کرد قرار است هم کومه له “عاقل” شده را در آن صف اینتگره کند و هم پشتوانه ای بشود که چپ درون کومه له مرعوب و ساکت شود. با تقویت گرایش ناسیونالیستی همراهی کومه له “عاقل” شده با شاخه های سازمان زحمتکشان میتواند تا سر حد اتحاد دوباره آنها استارت زده شود.

 اما هیچکدام از این روندها و موفقیت آنها قطعی نیست. زیرا این جدال گرایشات سیاسی است که تعیین کننده است. ما تلاش خواهیم کرد جریان راست و ناسیونالیست درون کومه له هژمونی پیدا نکند. چپ کومه له میتواند کمونیستها را در کنار خود و حامی سیاسی خود بداند.

ایسکرا  ۸۸۶