” جنگ” غزه و چهره جنایتکار ناسیونالیسم ایرانی

محمود قزوینی

در حالی که اسرائیل دست به محاصره  و کشتار مردم غزه زده است، ناسیونالیسم ایرانی با پراکندن نفرت قومی و ناسیونالیستی ضد عربی به توجیه کشتار مردم فلسطین میپردازد. حزب مشروطه ایران در اعلامیه اش این نفرت ضد عربی را در همان حال که مردم و کودکان فلسطینی در بمبارنها لت و پار میشوند و تمام  مردم جهان به این توحش اعتراض میکنند اینطور بیان میکند: " صدا های مستقلی که در ایران درباره جنگ در غزه بلند شده هشداری است که سران رژیم ناگزیر به شنیدن آن هستند…..اکنون در ایران هم گروه های بزرگی پیدا می شوند که نه از سرکوبگری جمهوری اسلامی می ترسند نه باکی از تکفیر سیاسی کسانی دارند که از ریختن اشگ تمساح برای فلسطین خسته نمی شوند، ولی کشتار دویست هزار مسیحی و آنیمیست دارفور و آوارگی دو میلیون تن آنها به دست عرب های مسلمان سودان ذره ای در دل های پاک و نازک آنها اثر نمی کند. "

چنین جنبشها و گروههایی که با نشان دادن جنایات رژیم جمهوری اسلامی و جریانات اسلامی، جنایات دولت اسرائیل در فلسطین را توجیه میکنند و نفرت قومی و ناسیونالیستی و ضد عربی میپراکنند، خود از شمار جنایتکارانی مانند جمهوری اسلامی و کشتار کنندگان مردم فلسطینند. سابقه تاریخی اینها و سرکوبگریهایشان در ایران در زمان رژیم سلطنتی برای مردم ایران شناخته شده است. این رگه از ناسیونالیسم ایرانی تاریخا خود را متحد اسرائیل بر علیه اعراب و مردم فلسطین میداند و همیشه مبلغ سرکوب و کشتار مردم فلسطین بوده است.

 

حمله دولت اسرائیل به غزه و کشتار مردم فلسطین توسط ارتش اسرائیل یکی از جنایات بی شمار دولت اسرائیل بر مردم فلسطین و یکی از جنایات بورژوازی عصر ما بر علیه بشریت است. پس از ١٩ ماه محاصره اقتصادی مردم غزه و جلوگیری از رسیدن دارو به بیماران و کودکان، در میان فقر و بیکاری و گرسنگی، از هوا و زمین بر این مردم بمب میریزند. بیمارستانها و بیماران زخمی، کودکان ٧، ٨ ساله که برادر و خواهر کوچکتر خود را بغل کرده اند تا از بمباران به جائی پناه ببرند، مدارس به همراه دانش آموزانشان، حتی مقر صلیب سرخ و سازمان ملل و آمبولانسها و کارکنان بیمارستانها همه " نظامیانی" هستند که ارتش اسرائیل دارد با آنها میجنگد. حمله اسرائیل به مردم غزه و بمباران آنها به هر چیزی میماند، به جز "جنگ". یک و نیم میلیون مردم  را در یک محیط کوچک سیصد کیلو متری گیر آورده اند، با تانک و توپ و از زمین و هوا و دریا بر آنها بمب میریزند و اعلام میکنند: ارتش اسرائیل در "جنگ" با نیروهای تروریستی حماس است. عملیات خونین دولت اشغالگر اسرائیل جزء شنیع ترین کشتارهای ارتش اسرائیل بر علیه فلسطینیان است. این " جنگهای" اسرائیل را مردم فلسطین و مردم دنیا خوب میشناسند. "جنگ" نسل کشی فلسطینیان، "جنگ" درصبرا و شتیلا،  "جنگ" جنین، جنگ  تیراندازی وقتل کودکان خردسالی که برای دفاع از خود و بیرون ریختن نفرت خود به جز سنگ ، چیزی ندارند، "جنگ" نفرت و کشتار قومی و…  

سردمداران ارتش و دولت اسرائیل برای این کشتار اخیرشان حتی نتوانسته اند بهانه نازلی جور کنند تا مدافعان خود در بورژوازی امپریالیستی غرب را با خود همراه کنند. بهانه اسرائیل مبنی بر خنثی کردن موشک پرانیهای حماس، بی پایه تر از آن بود که بتواند دولتهای غربی متحد اسرائیل را راضی کند. برخلاف بمباران بلگراد، برخلاف بمباران بغداد و لشکرکشی نظامی به عراق توسط امریکا، اینبار فقط دولت آمریکاست که پشت سر ارتش اسرائیل و به عنوان متحد آن در این " جنگ" ایستاده است. تقریبا اکثریت احزاب و دولتهای حاکم اروپائی که معمولا طرف اسرائیل را در هر دعوائی میگیرند زبان اعتراض به اسرائیل گشوده اند و حتی حمله اسرائیل را محکوم کرده اند. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل عملیات نیروهای نظامی در اسرائیل را جنایت جنگی نامید. دولت اسرائیل حتی ابائی ندارد تا اعلام کند که بیمارستانها و مدارس و کودکان هم هدف حمله بمبارانهاهستند.

 

 حمله اخیر اسرائیل به مردم فلسطین بهائی است که مردم فلسطین از جمله برای بروز قدرتنمائی و اشغالگری اسرائیل میپردازند. مردم فلسطین نه تنها مورد تبعیض و سرکوب دائمی دولت اسرائیل قرار دارند، بلکه باید بهای ضعیف شدن نیروی محافظه کارحامی اسرائیل در آمریکا، بهای رقابتهای داخلی احزاب اسرائیل بر سر قدرت، بهای رقابتهای منطقه ای اسرائیل و اعراب و جمهوری اسلامی، بهای، بهای سهم خواهی اسلام سیاسی در قدت منطقه ای و جهان و بهای رقابتهای امپریالیستی جهانی را نیز بپردازند.

 

ناسیونالیسم امپریالیستی غرب و ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی کشتار مردم فلسطین در غزه بدست ارتش اسرائیل را جنگ اسرائیل بر علیه حماس قلمداد میکنند، تا از سبعیت این کشتار بکاهند و واقعیت حمله اسرائیل به غزه را پرده پوشی کنند. میگویند این جنگ بر علیه حماس است، که ترکش خمپاره های  این جنگ مانند هر جنگی دیگر به مردم غیر نظامی هم اصابت میکند. اگر خود دولت اسرائیل در مقابل قتل عام کودکان در مدرسه توسط ارتش خود سکوت میکند، ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی مانند احزاب مذهبی و راسیست اولترا راست در اسرائیل به عنوان توجیه گر این جنایت ظاهر میشود. حزب مشروطه ایران برای توجیه این کشتار حماس و جمهوری اسلامی را به مردم نشان میدهد. مقالات کیهان لندن و اعلامیه حزب مشروطه ایران فقط از نمونه های خوب و ملایم این ناسیونالیسم کریه ایرانی است.

اما اگر معماران نظم سیاه در جهان کاملا موفق نشدند در بمباران بلگراد  میلاسویچ جنایتکار را به عنوان یک طرف جنگ به مردم دنیا معرفی کنند  و اگر در بمباران عراق و نابودی آن جامعه، دولتها و مطبوعات غرب موفق نشدند صدام حسین و رژیم جانی و فاشیستش را به عنوان یک طرف جنگ معرفی کنند و اهداف جنگی شان در حمله به عراق در همان زمان حمله شان از پرده بیرون افتاده  و مردم جهان آن را دیدند و شناختند و امروز دیگر حتی جرج بوش از آن به عنوان یک " اشتباه" یاد میکند، در سرکوب و کشتار مردم فلسطین بدست ارتش اشغالگر اسرائیل که تاریخی طول
انی دارد و در قتلگاه غزه، دیگر معرفی طرف مقابل جنگ مضحکه ای است که باور آن به سختی از دایره برپاکنندگان این حمله و کشتار فراتر میرود.

 

حماس و جهاد و دولتها و جریانات اسلامی مانند زالوهایی هستند که از بدن مردم ستمدیده فلسطین خون میمکند. اینها از زخمها و خونهای ایجاد شده توسط دولت و ارتش اسرائیل بر پیکر مردم فلسطین ارتزاق میکنند. محرومیت مردم فلسطین از داشتن یک کشور و تبعیض و سرکوبشان و همین کشتارهای غزه این زالوها را پروارتر و قدرتمند تر میکند. راه پایان دادن به عمر این زالوها و یک رکن مبارزه با این جریانات، صلح فوری و حل مسئله فلسطین و پایان دادن به ستم و کشتار این مردم است. حماس از این حمله اسرائیل و کشتار مردم فلسطین استقبال میکند، چون موجودیت او درهمین ستم و خونریزی و تداوم کینه و نفرت قومی و مذهبی وابسته است.

اسرائیل یک دولت است. میتواند همین فردا اعلام کند که تشکیل کشور و دولت مستقل فلسطین را به رسمیت میشناسد و به مسئله تاریخی فلسطین خاتمه دهد. در چنین صورتی عمر نیروهایی مانند حماس و جهاد اسلامی به شش ماه هم نمیرسد. دود میشوند و شرشان تمام میشود و جریانات اسلامی در منطقه به ذلت و خواری میافتند و به موزه تاریخ سپرده میشوند.

اما فعلا  دولت اسرائیل و معماران نظم سیاه جهانی بدنبال حل مسئله فلسطین نیستند. ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی و بخصوص رگه سلطنت طلبان آن که در سیاست در جناح راست  نئومحافظه کاران آمریکا مانند دیک چنی قرار دارند و  نفرت از اعراب یکی از مولفه های وجودیشان را تشکیل میدهد، از کشتار مردم اعراب فلسطینی به وجد آمده اند و با نشان دادن حماس و جمهوری اسلامی به عنوان یک طرف این "جنگ" برای این کشتار توجیه میترشاند.

همانطور که جمهوری اسلامی خواهان نابودی اسرائیل است و به نفرت ضد یهودی در منطقه دامن میزند و اگر دستش برسد جنایاتی صدها برابر جنایات ارتش اسرائیل در غزه را بر سر مردم اسرائیل و یهودیان اعمال میکند، ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی هم جنایت پیشه تر و بیرحم تر از ارتش اسرائیل، خواهان نسل کشی مردم عرب فلسطینی است.

 

کشتار دولت اسرائیل در غزه یکبار دیگر چهره جنایتکار و خونین ناسیونالیسم ایرانی را به مردم ایران نشان داد. کارگران و مردم ایران میخواهند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند تا به آزادی و برابری دست یابند. مردمی که برای آزادی در ایران تلاش میکنند، حتما باید خواهان پایان دادن به مصائب مردم فلسطین و تامین صلح و کشور مستقل فلسطینی شوند.

یکی از وظایف احزاب و جریانات سوسیالیستی در ایران، خنثی کردن تبلیغات کثیف ناسیونالیستی و تقویت روحیه انترناسیونالیستی کارگران و مردم ایران در همبستگی با کارگران و مردم دنیا، از جمله همبستگی با مردم فلسطین و مردم اسرائیل و پروراندن روحیه ای که خواهان پایان دادن به تفرقه و جنگ قومی و مذهبی است میباشد.

 

احزاب و جریانات چپ و کمونیستی ایران علارغم تحلیلهای مختلف درباره منشاء حمله اسرائیل به غزه که حتی برخی ها به غلط آن را جنگ اسرائیل و حماس خوانده اند،  در عمل موضع انساندونساتانه شان بر هر نوع تحلیلشان پیشی گرفت و حمله اسرائیل به غزه و بمباران مردم انجا را محکوم کرده اند و خواهان پایان دادن فوری به این حمله و حل مسئله فلسطین شده اند و سهمی در ایجاد و تقویت روحیه انترنالیستی طبقه کارگر و مردم ایران  ایفا کرده اند.

 

یک وظیفه احزاب و جریانات کمونیستی در رابطه با حمله اخیر اسرائیل و کلا مسئله فلسطین افشای چهره جنایتکار ناسیونالیسم ایرانی است. این وظیفه به همان اندازه افشای جمهوری اسلامی و احزاب اسلامی در این رابطه مهم است. همانطور که جمهوری اسلامی و احزاب اسلامی باید به عنوان جریاناتی که خواهان حفظ موقعیت کنونی مردم فلسطینند و در کنار راست افراطی در اسرائیل همه تلاششان مبنی بر به گل نشتن هر گونه امکان و بستن هر روزنه ای برای بوجود آمدن شرائط صلح و تشکیل دولت مستقل فلسطینی و سود بردن از مصائب مردم فلسطین  است، ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی هم باید به عنوان هواداران ماشین جنگی اسرائیل در کشتار مردم فلسطین افشاء شود.

جنایت اسرائیل در غزه را همه مردم دنیا و ایران میشناسند. کمونیسم در ایران باید چهره کریه و ضد انسانی ناسیونالیسم ایرانی را در رابطه با کشتار مردم فلسطین به مردم ایران بشناساند.

١۵ ژانویه ٢٠٠٩