مَضحکه انتخابات “شش کاندیدا، شش جنایتکار”

مَضحکه انتخابات “شش کاندیدا، شش جنایتکار”

قرار است چند روز دیگر یعنی روز جمعه ٢٩ اردیبهشت مردم ایران به پای صندوق های ر‌أی بروند و از این شش جنایتکار یکی را برای ریاست جمهوری ایران انتخاب کنند تا برای یک دورهٔ دیگر به اعمال سرکوب و اعدام و سنگسار و اختناق وحشیانه خود ادامه دهد.

طبق تمام موازین و اصول امروزی خود حاکمان ستمکار سرمایه داری و استاندارد جهانی انتخاباتی هر کس و حزب و سازمانی می تواند که  در هر نوع انتخاباتی که بخواهد شرکت کرده و کاندید خود را معرفی نماید و این حق طبیعی هر شخص و سازمانی است .

اما در جمهوری اسلامی اولا تمام احزاب و سازمان های اپوزسیون نه تنها حق انتخاب هیچ کاندید و فردی را ندارند بلکه به درازای طول عمر این رژیم این سازمان و احزاب مورد تعقیب، پیگرد و ترور باندهای مافیایی این رژیم بوده اند. آنچه در داخل ایران هم رنگ آبی و سبز اپوزسیون به تن کرده نه تنها به عقیده من در زمره اپوزسیون نیست و نمیتوان آن ها را اپوزسیون قلمداد کرد بلکه خود این ها شاخه ای از همان درخت جور و ستم سرمایه داری اسلامی است که برای فریب مردم و گرفتن سهم  بیشتر به میدانش فرستاده اند.

تازه تمام کسانی که خود را هم کاندید کرده اند باید از فیلتر ولایت فقه، شورای نگهبان و کُل دستگاه جنایتکار امنیتی ایران عبور کند. باید انسانی مذهبی و سیاسی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مؤمن و معتقد به مذهب رسمی ایران باشند. و دراصل ١٢ قانون اساسی جمهوری اسلامی،  دین رسمی “اسلام” و مذهب “جعفری اثنی عشری” می باشد و این اصل الی الابد یعنی غیره قابل تغییر است. پس میلیون ها انسان که اعتقادی به دین ندارند و یا مذهب آن ها غیر از “جعفری اثنی عشری” است اتوماتیک از خود کاندید کردن در این رژیم محرومند. این مسأله را با میلیون ها انسان از اقلیت و اقوام و  مذاهب گوناگون دیگر در ایران جمع کن و حاصل جمع را با “دمکراسی” جمهوری اسلامی منها کن، آنوقت خواهید دید که انتخابات یعنی چه!

زیرا در نظام توتالیتر اسلامی هیچ گروه و سازمان و حزبی که بطور واقع و ابژکتیو برنامه و عملکردش در خدمت کارگران، جوانان، زنان و کُل جامعه انسانی ایران باشد نه تنها جای در ایران ندارد بلکه از نظر این رژیم در هر جا هم باشد حکمش مرگ است.

این سناریو فقط از دیدگاه و نظر جمهوری اسلامی است که می توان نام “انتخابات” روشگذاشت، آنهم رژیم و “ولایت فقه” می خواهند درجه محبوبیت و کارائی جناتیکارانش را به محک بگذارد و توانایی نظری و عملی آن ها را در سرکوب و تعمیق و تخدیرو فریب مردم در داخل و جلب توجه ماسمیدیا جهانی در خارج  به آزمایش بگذارد. و گر نه کُل انتخابات مُتلون این رژیم قرون وسطائی از دیدگاه و منافع و افاده کارگران و زنان و جوانان ایران کاملا پوچ و مبتذل و بی معنی می باشد.

انتخابات در چنین رژیمی سناریوی سیاهی است که در تکاپوی تحمیل هر چه بیشتر استحکام حکومتی مطلق العنان و مخمصه و مَضار بر مردم می باشد. این انتخابات نیست، بلکه به عبودیت کشاندن مردم و دشنه و نیشتریاست که با هر فریب و نیرنگی می خواهند بر پیکر مردم فرود آورند.

سی وهشت سال اعدام، سنگسار، بیکاری، زندانی، قطع عضو کردن، اعتیاد و فحشا و به تارج و هدر دادن کُل سرمایه یک ملت هشتاد میلیونی باید درس و آموخته ای برای تک تک همه کسانی باشد که هننوز یک ذره به این حکومت، مردد و خوشبین هستند و هننوز در میان شعار بد و بدتر سرگردان و در جستجوی پیدا کردن جناحی معتدل تر دست و پا می زنند.

علی الاصول مترصد بودن و خود را در تضییق قرار دادن نامتناهی برای پیدا کردن شخص و جناحی انقلابی در درون این رژیم نه تنها کار بسیار عبثی می باشد، بلکه کاملا خود فریبی و جهالت و جزم اندیشی و تائید کل جنایات رژیمی است که به مدت سی و ‌هشت سال تمام ایران را به گور سترگی تبدیل کرده که هر روزه باید نظاره گر جنازه عده ای از انسان های شریف و انقلابی،بی بضاعت و بی مکان بود.

اختلافات جناح های ساخته و پرداخته درون رژیم هیچگونه ربطی به بهتر کردن امرار معاش مردم، بیکاری و زندگی مرفه و آزادی مردم ایران ندارد و کُل این اختلافات بر راستای سهم خواهی بیشتر و استحکام نظام اسلامی قرار دارد. کارنامه تقریباً چهار دههٔ تمام این کاندیداها و جناح های وابسته به آنها پڕ از جنایت، دزدی و فساد می باشد.

الگو، فرهنگ و متد و ایدئولوژی این رژیم نه تنها یک سر سوزنی به کارگران، زنان و جوانان ایران متعلق نیست بلکه کاملأ در راستای ضدیت و ناسازگاری و ناهمگونی با آن قرار دارد. این رژیم وصله ناجوری بر پیکر مردم ایران است و باید مردم این وصله اجباری را هر چه زودتر از خود بتکانند و آن را دور بیاندازند.

این ششکاندیدا نه تنها نامزد و نماینده راستین مردم نیستند، بلکه شش قصابی هستند که به فرمان و مدیریت آن ها  صدها هزار انسان شرافتمند و انقلابی از زن و مرد از کودک و جوان و از دختر و پسر اعدام، زندانی و شنکنجه شده و می شوند و این روند تا سرنگونی کل این رژیم جنایتکار ادامه خواهد داشت. معرفی کردن این ها به نام نماینده مردم در واقع توهین سترگ و آشکاری است که درحق به مردم ایران می کنند.

پس شعار و رأی ما باید سرنگونی این رژیم دسپوت، دماگوگ،  پوسیده و قرون وسطائی باشد و نباید به کمتر از آن رضایت داد. نباید دچار هیچگونه انگاره، وهم و گمانی شد و آوانگارد و پیشروان کارگران، زنان، معلمان، جوانان و فعالان ومبارزان مدنی و مردمی گوناگون باید هر یک به سهم و توانای خودبه این عوض کردن جانیان”نه” گویند  و به هر شیوه ممکن از آگاهی دادن به انسان های دیگر فعال باشند.

عــزت دارابی

 ۲۵  اردیبهشت ۱۳۹۶