تعرض علیه بشریت، از موصل تا ادلب*

تعرض علیه بشریت، از موصل تا ادلب*

خطوط یک نقد سوسیالیستی

امیرحسین محمدی فرد

ماه ها است که جنگی به نام مبارزه با داعش، گریبان مردم موصل را فشار می دهد. عملیاتی به نام “آزاد سازی موصل” آغاز شده است. ائتلافی از نظامیان آمریکا، ناسیونالیست های کرد، سنی های مورد حمایت ترکیه، دولت عراق و میلیشیای طرف دار ایران، نبردی را در این جغرافیا علیه داعش آغاز کردند. موصل را از هر جهت بمب باران کرده و محله به محله جنگ را به زور به مردمِ شهر موصل تحمیل می کنند. جنگ موصل در این جبهه، به داعش شکست سنگینی وارد کرده، اما به اعتراف رسانه های غربی، اختلاف های قومی و تعصب های ارتجاعی، پس از عقب رفتن داعش شدید تر می شوند.(۱) جنگی که از قبل چنین نتایج شومی در پی خواهد داشت را آغاز کردند، و هزاران انسانِ محاصره شده در این شهر هر روز کشته می شوند. به گفته عبادی و گزارش رسانه های غربی، داعش از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده می کند.(۲) در مقابل، دولت عراق با متحدین غربی و نظامیان حامی ایران، مردم محاصره شده موصل را قربانی می کنند. قطب های امپریالیستی، دولت های مرتجع منطقه و متحدهایشان، هر یک به نوعی در تولد و پرورش داعش و تروریسم سهیم اند. آنچه ائتلاف ضد داعش را شکل داده، سهم خواهی نیروها و محورهای حاضر در جدالِ توازن قوا در خاورمیانه است. عملیات موصل نه برای “آزادی” مردم عراق، که ادامه پروژه های قدیمیِ توازن قوایِ قدرت های بورژوایی است. دراین برهه کمپ های امپریالیستی جدی تر از قبل جدال ها را پیگیری خواهند کرد. چنانچه کشتار مردم موصل ادامه دارد، و در جبهه ای دیگر مردم را شیمیایی می کنند. حملات انتحاری داعش در سوریه شدید تر شده و مردم بیشتری در جدال های بورژوازی جان شان را از دست می دهند. از طرفی موج بازگشتِ گسترش تفرقه های قومی و مذهبی، بیش از پیش کل منطقه را تهدید می کند.

“آزادی موصل”،  پروژه ای قدیمی!

سال ۲۰۰۳، آمریکا وغرب به بهانه از بین بردن سلاح های کشتار جمعیِ صدام، و زیر سایه هجومِ همه جانبه تبلیغاتِ رسانه هایشان مبنی بر “رهایی” مردم عراق از دیکتاتوری از راه “دخالت بشر دوستانه”، جنگ خونینی را در این جغرافیا سامان دادند. در سوریه نیز سناریویی تقریبا مشابه با نام مبارزه علیه استبداد بشار اسد و تنگ تر کردن دایره نفوذ ایرانِ پیشا برجام به مثابه “محور شرارت” در منطقه، اجرا شد. آمریکا و غرب برای اعتراض های مردمی تازه شکل گرفته در سوریه، “رهبر” و سازمان عَلَم کردند تا اعتراض ها را به زیر مجموعه سیاست های پروژه ” رژیم چنج” ناتویی تبدیل کنند. طرحی که حاصل اش پرورش یافتن ده ها گروه و فرقه تروریست، جنگ و ویرانیِ جامعه و کشتار مردم بی گناه سوریه بود. باز اگر کمی از حال به گذشته برگردیم، بیش از دو سال پیش، موصل که اکنون محل مناقشه قطب های امپریالیستی و سهم خواهی دول منطقه و متحدین مرتجع شان است، جلوی چشمان نیروهای نظامی آمریکا و دولت عراق به داعش تحویل داده شد. اکنون با گذشت بیش از دو سال از سیطره جانیان داعش و محاصره نیروهای نظامی آمریکا، کردهای ناسیونالیست، حکومت شیعه عراق و میلیشیای متحدِ حکومت بورژوازی ایران بر این شهر، با برنامه ای تکراری، تحت پوشش مبارزه با “تروریسم” ،جهنم را به مردم مصیبت زده موصل تحمیل کردند. بیش از شش ماه از این عملیات که طبق گفته همان رسانه های وابسته در “مراحل پایانی” است، می گذرد و مردم هر روز به فجیع ترین شکل آزار می بینند. کودکانِ کشته شده در خیابان ها و کوچه ها رها شدند. ترس و گرسنگی بر این شهر چیره شد. مردم سپر انسانیِ جنگ تروریست ها شدند و جنگ تروریست ها ادامه دارد.

در پی “مبارزه با تروریسم” ،ائتلافی برای عقب راندن داعش از موصل شکل گرفت. بیش از شش ماه پیش، ارتش دولت عبادی، احزاب ناسیونالیست، دولت اقلیم کردستان، شبه نظامیان شیعه و تانک های ترکیه علیه داعش متحد شدند. این اتحاد علیه سرطانی که نتیجه طرحِ “دخالت بشر دوستانه” است، موقت شکل گرفت. هر یک از نیروها و قطب ها به بهانه مبارزه با داعش، در این جنگ ویران گر دخالت دارند. هر کدام به دنبال سهم خواهی بیشتر در جدال های آتی بورژوازیِ چند قطبیِ جهان در خاورمیانه هستند. حاصلِ عقب رفتن داعش از موصل نیز تراژدی غم انگیزتری از سقوط صدام حسین خواهد آفرید. به بهانه “آزادی موصل” ویرانی و کشتار مردم را رقم زدند و مطمئنا باردیگر، بربریت و تعرض علیه بشریت در نقطه ای دیگر از عراق و خاورمیانه فوران می کند. چنانچه دوازده سال پیش نیز با تلفیقِ میلیتاریسم و تبلیغاتِ مسموم، به جای “آزادی” نکبت را برای مردم عراق ارمغان آوردند. چرا که نزدیک به پنج سال پیش نیز آوارگی را به مردم سوریه تحمیل کردند و به تفرقه و تعصب های کور دامن زدند.

با توجه به توازن قوا در جوامع مختلفِ منطقه، میان سوسیالیست ها، طبقه کارگر، مردم آزادی خواه، سکولار و نظام سرمایه داری، می توان جریان های اجتماعی را در برابر یورش بورژوازی متحد کرد. دفاع از ارزش های انسانی، جدا از قوم و ملیت و… ، نیازمند مقابله همه جانبه علیه جریان ها و حاکمیت هایی است، که تفرقه های واهی را پرورش می دهند. تا کنون بر همه ثابت شده که بهبود شرایط با راه حل های نظام سرمایه داری محال است. اما در مقابل، مبارزه جنبش های اجتماعی و جریان های سوسیالیستی در سراسر منطقه می توانند شرایط را به نفع انسان ها عوض کنند. دفاع از مدنیت، آزادی های سیاسی و اجتماعی، پیش برد مطالبه رسیدن به رفاه اجتماعی، عرصه نبردِ امروز با توحش سرمایه داری است.

آمریکا و غرب در اجرای پروژه های شان درعراق و سوریه شکست های متعددی خوردند. در ادامه این شکست ها، تقویت و حمایت مستقیم داعش توسط دولت های مرتجع منطقه مانند عربستان و ترکیه، که هم پیمانان بلوک غرب محسوب می شوند، شرایط را برای گسترش جغرافیای تحت نفوذ حاکمیت سیاسی بورژوازی ایران مساعد کرد. روسیه نیز در پی ناکامی های آمریکا و غرب، با قدرت بیشتری در عرصه جنگ خاورمیانه وارد شد. به این ترتیب موصل محلی مناسب و “مبارزه با داعش” توجیه سیاسی برای بلوک غرب، به منظور راهی برای بازگشت دوباره و تمام قد به این جدال خونین محسوب می شد. در نتیجه جنگ ارتجاعی و خانمان سوزی بر سر برقراری توازن قوا میان قطب های امپریالیستی و سهم خواهی بیشترِ متحدهای محلی شان آغاز شد، و در جریان است.

هدف آمریکا در عملیات “آزاد سازی موصل” ، چیزی جز تلاش برای تثبیتِ فراقدرت نظامی اش در منطقه و جهان، و محدود کردنِ دایره نفوذ رقبا و دولت های مخالف اش نیست. نیروهای نظامیِ دولت اقلیم کردستان نیز قصد دارند تا با دخالت در این پروژه، مناطق بیشتری را به ضمیمه اقلیم کردستان اضافه کنند. دولت عبادی و نظامیانِ مورد حمایت حاکمیت سیاسی ایران نیز در جنگ موصل، به دنبال تثبیت حکومت عبادی در عراق اند. در پی این جدال های تازه بر سر توازن قوا در موصل، قطب مقابلِ غرب به رهبری روسیه و شراکت ایران وارتش اسد، پیگیرانه تر ومصم تر از قبل در جنگ سوریه دخالت می کنند. اما در حقیقت به دنبال برقراری حکومت اسد و بدست گرفتن اوضاع سوریه به نفع کمپ خودی اند. در سوریه هم قطب های بورژوازی و جریان های مختلفِ مرتجع، تحت نام “مبارزه با تروریسم” ،غوغایی از تعرض علیه بشرِ امروز بر پا کردند. بدین ترتیب به دنبال حمله به موصل، جنگ در سوریه نیز وارد فاز شدید تر و پیچیده تری شده است. مردم بی گناهِ بیشتری در سوریه کشته می شوند. دامنه شعله های جنگ و تفرقه در منطقه گسترده تر می شوند، و جهان چند قطبیِ سرمایه داری سرگردان تر از قبل، برای بقا به تعرض علیه انسان های خاورمیانه ادامه می دهد.

به  مساله موصل باز گردیم، زیر سایه سنگین سانسورِ رسانه های وابسته، دور تازه ای از رنج، گرسنگی و مرگ را به مردم موصل اجبار کردند. امکانات زیرساختیِ حمل و نقل، پل ها وجاده ها، مراکز صنعتی و پزشکی و هرگونه آثاری از وجود و تاثیر بشر در این شهر را با بمباران و جنگِ کوچه به کوچه نابود کردند. داعش در حال حاضر در موصل شکست خورد و از مواضع اش عقب خواهد رفت، اما نابود نخواهد شد! چرا که ائتلاف شکل گرفته نه می خواهد و نه قدرت آن را دارد که داعش را از بین ببرد. نابودی ماشین آدم کشی داعش به عنوان جریانی مخرب و فوق مرتجع، که مهندسی شده آمریکا و دول عقب مانده محلی است، دروغی به بزرگی جنایت در خاورمیانه است. منافع مشترک محورها و نیروهای سیاسی و نظامی در این ائتلاف، با خاورمیانه قومی و مذهبی شده تامین می شود. خاورمیانه ای که تقسیم شده به شیعه و سنی و مسلمان و یهودی و ایزدی و مسیحی و کرد و عرب و .. ، بستر مناسبی برای پرورش انواع باند های سیاه چون داعش و جببه النصر و امثال آنها است. هر یک از حاضرین در جنگ موصل، آمال و انگیزه های متفاوت و متناقضی دارند. عملیات “آزاد سازی موصل” ،جنگی برای تعادل یافتن قطب های بورژوازی برای سلطه بر جهان است. کشمکشی است برای محدود کردن یکدیگر و گسترش نفوذ خود. مطمئنا سهم مردم این شهر از جنگِ ترورسیت های رسمی و غیر قانونی، آزادی و رفاه و برابری نیست، و کماکان تهدید و ناامنی بالای سرشان سایه افکنده است. بهایی که خارج از اراده مردم این شهر پرداخت می شود! عملیات “آزاد سازی موصل”، به جهت آزادی مردم شهر نبود، و پروژه عقب راندن داعش از موصل، فصل جدید از جدال های قطب های سرمایه داری جهان و دول مرتجع محلی باز کرده است. چرا که در ادامه ی سیاست های دولت های منطقه، قطب های اصلی و متحدهای محلی، برای پایدار کردنِ جایگاه شان در خاورمیانه و جهان است. خاورمیانه اکنون عرصه ای است که مردم اش، قربانیان بی گناه جنگ هستند.

موصل، سر فصلِ جنگ های خونینِ جدید

داعش از موصل عقب خواهد رفت و در شکل کنونی اش ضعیف خواهد شد. اما وجود این ماشین کشتار، بهانه مناسبی برای دخالتِ انواع دولت های مرتجعِ منطقه و قطب های امپریالیستی در جنگ خاورمیانه است. آنچه روشن است، آینده موصل بهتر از عراق پس از سقوط صدام نخواهد بود. چه بسا که داعشِ امروزی این قابلیت را دارد و برایش امکانات فراهم است که در قالب ها وفرقه های دیگر باز تولید شود. بدون شک داعش دست از گریبان مردم عراق وخاورمیانه بر نخواهد داشت. ائتلاف ضد داعش هنوز در موصل با آن کلنجار می رود و مردم این شهر با مرگِ هر روزه دست و پنجه نرم می کنند، که در سوریه ده ها تن از مردم بی گناهِ ادلب بر اثر شیمیایی شدن به قتل رسیدند و صدها نفر مسموم شدند. این فاجعه انسانی در کنار سناریوی خونین موصل، گواه جدال میلیتاریستی ائتلاف غرب زیر نقاب “مبارزه با تروریسم” و رقابت با جناح روسیه و حاکمیت سیاسی ایران است، که افق زندگی امن و آزاد را در خاورمیانه تاریک کرده است.

دولت های اروپایی و رسانه های رسمی، حمله شیمیایی به ادلب را از سوی اسد معرفی کردند. از طرفی روسیه و دولت بشار اسد نیز اپوزیسیون را متهم به عامل کشتار مردمِ مستاصل و محاصره شده می داند. فارغ از هرگونه “تحقیق” وقضاوت برای تشخیص امپریالیسمِ خوب از بد، تمیزِ شیاطین از “فرشته های مقاومت” ، این جنایت در ادامه ی آغازِ فصل جدیدِ جدال های ارتجاعی معنی دارد. آنچه مسلم است، قابل دسترس بودنِ سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی برای تروریست های قانونی، هم پیمانانِ محلی وفرقه های قومی ومذهبی است. تکلیف جنگ موصل نامعلوم است و دولت های بورژوایی توسط لشکر پیاده نظامِ تئورسین ها و رسانه های شان در حال پاک کردن ردپای خود در کشتار مردم سوریه اند، که کشته شدگانِ ادلب دست مایه تعرضِ میلیتاریستی چندباره آمریکا می شوند. سوریه از سوی آمریکا موشک باران می شود. ترامپ برای تثبیت موقعیتِ برتر نظامی نسبت به کمپ رقیب، پاسخ به سرگشتگی در اجرای پروژه های سیاهِ سلطه طلبانه در خاورمیانه و به مثابه تنها راه خروج بورژوازی آمریکا از بن بست سیاسی و اقتصادی، قتل و ارعاب را در گوشه دیگری از سوریه رقم زد. به رخ کشیدن قدرت وحشیگریِ نظامی از سوی آمریکا، میراث جهان دو قطبی است، اما امروز کارکرد دست و پا زدن در باتلاق را دارد! موشک باران سوریه علیرغم محدودیت های بین المللی، و از سر ناچاری آمریکا انجام شد.

آمریکا تلاش می کند تا در پی تشدید کشمکش های خاورمیانه، توازن قوا را به ضرر کمپ مخالف و در جهت محور ترکیه – اسراییل – عربستان بر هم بزند. این سیاست به قیمت قتل عام مردم بی گناه در خاورمیانه اجرا می شود. در ظاهر کشتار مردم ادلب بهانه ای برای حمله نظامی آمریکا به سوریه محسوب می شد. اینکه عامل مستقیمِ کشتار مردم ادلب، “فرشته های مقاومت”، جنگده های روسی یا اپوزیسیون جنایت کارِ اسد بودند، روزی مشخص خواهد شد. اما بدون تردید آمریکا بی رقیب در بکارگیریِ سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی است. قلدری نظامی آمریکا، شیمیایی شدن مردم ادلب و موج جدید حملات انتحاری در سوریه، همگی در ادامه سیاست های امپریالیستی و دخالت های دول منطقه است. موصل، آغاز دور تازه ای از جنگ های خونین در خاورمیانه بود. این سناریو مطمئنا آزادی و رفاه نخواهد آورد. آنچه روشن است موج تازه تعرضِ وسیع علیه مردم خاورمیانه، نتیجه سیاست هایِ قدرت های بورژوایی است.

جنگ موصل، موشک باران و شیمیایی کردن سوریه و شدت یافتن عملیات های انتحاری در اردوگاه آوارگان سوری را باید در کنار افغانستانِ پس از طالبان، عراقِ سال۲۰۰۳ و لیبیِ امروز بررسی کرد. در اکثر نقاط خاورمیانه، ناتو و ارتجاع منطقه شیرازه های آن جوامع را شخم زدند. هیچ کدام جز تباهی و آوارگی مردم پاسخی دریافت نکردند. سرنوشتی که برای سوریه، عراق، افغانستان و لیبی رقم زدند، یک انقلاب اجتماعی علیه دیکتاتورهای منطقه، یا صف بندی مردم مترقی برای پاک کردن تروریسم قرار نبود باشد! یک جنگ ارتجاعی است که حتی با جنگ های کلاسیک تاکنونیِ بورژوازی نیز تفاوت های عظیمی دارد. زیر بمب و موشک و تعرض علیه ابتدایی ترین دست آوردهای انسانی، هیچ انقلابی به نفع مردم رُخ نخواهد داد. این سناریویی است که مردم در آن محکوم به نابودی اند. تحولی در جهت عقب راندن دست آوردها و سنگرهای فتح شده پرولتاریا و جامعه آزادی خواه است.

درمقابل، صف بندی علیه جریان های قوم پرست و مرتجع، و مقابله با دولت های بورژوایی، به منظور بسط دادنِ جنبش های اجتماعی و جریان های مترقی در جوامع خاورمیانه، می تواند توازن قوا را به نفع انسانیت و برابری طلبی تغییر دهد. مساله همواره بر سر تغییر اوضاع بوده، پس اتحاد سوسیالیست ها، مردمِ سکولار، انسان های متمدن و جنبش طبقه کارگر در خاورمیانه، سدی محکم در برابر این هجوم خواهد بود.

امپریالیسمِ “سیاه و سفید” وجود ندارد!

نبردهای فرقه های عقب مانده قومی و مذهبی، دولت های جنگ جوی منطقه و قدرت های امپریالیستی دنیا، خطر تروریسم را از بین نمی برند. خاورمیانه به میدان قدرت نماییِ نیروهای ارتجاعی تبدیل شده، و بورژوازی در حالِ تحمیلِ خودش به عنوان تنها ناجی است. سرنوشتی که برای خاورمیانه تاکنون در نظر داشتند، فقط جنگ و خون ریزی بوده است. توجیه دخالتگری نظامی وسیاسیِ کمپ های بورژوایی و دولت های مرتجع در منطقه، کور کردنِ افق بهبود اوضاع ،توسط پایین جامعه است. انتظار برای بهبود یافتنِ اوضاع خاورمیانه به دست مسببان و حامیان تروریسم، خوش خیالی است. حلب، موصل و دیگر شهرهای خاورمیانه با دخالت های نظامیِ قدرت های امپریالیستی و بورژوایی، ویرانه می شوند و مبارزه با داعش ادامه دارد. چرا که “مبارزه با داعش”، ریاکاری سازندگانِ آن است. داعش را باید نابود کرد، اما جدال تروریست ها با باند جنایت کار داعش، تناقض بزرگی با وجود همیشگیِ “خطر تروریسم” در خاورمیانه و جهان دارد. حیات داعش و در کل تروریسم در اشکال گوناگون، محمل دخالت های سیاسی و نظامی قطب های سرمایه داری و متحد های شان محسوب می شود. همان طور که طالبان و القاعده از بین نرفتند، داعش نیز در انواع دیگرباز تولید خواهد شد. جنایت های ناتو در سوریه و حمایت های دولت های ترکیه و عربستان از فرقه های تعصب زده تروریست، سرمنشا حیات داعش ها هستند. محور عربستان – ترکیه با پشتیبانی نظامی و رسانه ای ناتو، آشوبی علیه اسد سازمان دادند تا دخالت گری حاکمیت سیاسی ایران و روسیه را عقب برانند. داعش گسترش یافت و حالا کل نیروهای درگیر، شدید تر از گذشته جنگ را دنبال می کنند. هیچ جریان سیاسیِ مترقی و غیر حاشیه ای از این فاجعه انسانی، “انقلاب” یا “مقاومت” نمی سازد.

برخی از جریان های چپ و راست بورژوایی ایران، هم گام با راست ترینِ رسانه های غربی، جنایت های آمریکا در موصل را توجیه کردند. جریان های مختلفِ پرو ناتو از چپ بورژوایی تا سیاه ترین فرقه های ناسیونالیست، تئوری های مندرسی را تکرار کردند. گویا با جنگ افروزی ها و “دخالت های بشر دوستانه” ناتو، “حکومت سیاسی ایران تضعیف می شود” و تروریسم مذهبیِ داعش پایان می گیرد. از طرفی کمپ روسیه و دخالت گری حاکمیت سیاسی ایران، با شرمنده ترین ادبیات و پاسیو ترین خطوطِ سیاسی، از جانب چپ های ناسیونالیستِ خارج از لیست اعتمادِ حاکمیتِ بورژازی ایران تا روشنفکران همیشه غرب گریزِ وطن دوست، به عنوان نیروهایِ “خوش خیم” تایید می شود.

با توجه به اینکه عملیات موصل و موشک باران های سوریه در راستای توازن قوای محورهای متخاصم در جنگ خاورمیانه است، پس هیچگاه آزادی و رفاه نمی آورند. حمایت از جنگ های خونین امپریالیست ها و شُرکای شان، به بهانه تضعیف جناح مقابل، سیاستی خارج از سوخت و ساز جامعه است. دل بستن به ناتو، به امید “تضعیف” حکومت سیاسی بورژوازی ایران، کارکردش توجیه جنایت علیه بشریت و بی قیدی به خطر عراقیزه شدنِ دیگر جوامع منطقه از جمله ایران است. بی مسئولیتی هر جریان سیاسی نسبت به آینده جوامع درگیرِ جنگ خاورمیانه و حمایت از جناح های امپریالیستی، برگرفته از سیاست های منحط خطوطی است که فروپاشی های اجتماعی را جای تحول های توده ای جا می زنند. لازم به ذکر است که در گذشته های نه چندان دور، در لیبی و سوریه نیز تفرقه های قومی و خرافه پرستی های قرون وسطایی را “انقلاب” نامیدند. دیدیم که حاصل اش استیصال و آوراگی و کشتار مردم آن جوامع شد. امپریالیسم “خطر ناک و کم خطر” وجود ندارد و تمامی این بلواها بر سر منافعِ به خطر افتاده بورژوازی است. آمریکا و روسیه، تروریسم داعش، ترکیه و میلیشیای طرف دار دولت عبادی، همگی سهام داران جنگ های خونینِ چندین ساله خاورمیانه هستند. مردم منطقه محکوم به انتخاب میان جنایت کاران، دیکتاتورها و امپریالیست ها نیستند. مفهوم “مقاومت” نیز در برابر تروریست ها زمانی معنی دارد، که جنبش مردمی در برابر اوضاع کنونی صف ببندد. حضور متشکل بشرِ آزادی خواهِ امروز و پرولتاریای میدان دیده این قرن، می تواند آرایش صحنه را به نفع مردم تغییر دهد. آرامش طلبی پاسیفیست ها یا خط منکسرِ دل بستگان ناتو، مهجورتر و شیداتر از آن هستند که افقی خارج از محاسبات بورژوازی متصور شوند.

حاکمیت سیاسی بورژوازی ایران، یکی از بازیگران جدالِ توازن قوای امپریالیست ها در منطقه است. داغ کردن تنور ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی به مثابه نیاز بورژوازی ایران برای دخالت در جنگ منطقه، سایه خطر قوم پرستی و راسیسم را در کلِ منطقه و ایران سنگین تر می کند. در این بین فضا برای ماجراجویی های سیاهِ جریان های قوم پرست و فرقه های قومی و مذهبی مساعدتر می شود. داعش را باید نابود کرد و تروریسم در هر شکل را باید عقب نشاند. مهار کردن تروریست های رسمی و قانونی، قطع کردن روابط اقتصادی و نظامی با داعش، نیازی به ویران کردن شهرهای خاورمیانه ندارد. رابطه در هم تنیده حضورِ محورهای بورژوایی و مرتجع در منطقه، با ادامه یافتن حیات داعش، دلیل تعرض به ارزش های انسانی در خاورمیانه است. دامنه گسترشِ جنایت های حاصل از این رابطه را، باید از پس سم پاشی های رسانه های دست راستی، گرد و خاک های جریان های راست و چپ بورژوازی نشان داد. برآمدن علیه انواع تروریسم، تفرقه افکنی های ملی و قومی، دفاع از هم سرنوشتی پرولتاریای خاورمیانه، کار سوسیالیست ها و مردم آزادی خواه ایران و دیگر کشورهای جهان است. ایجاد صف مستقل علیه ناسیونالیسم، جنگ طلبی امپریالیست ها و سهم خواهی دولت های منطقه، سیاست های دخالت گریِ سوسیالیسم پرولتری و اجتماعی است. کوچک ترین توهم به قطب های مرتجع بورژوایی، به مثابه عوامل اصلی و غیر مستقیم جنگِ خاورمیانه، مسیر بهبود شرایط را باریک تر از قبل می کند.

جنگ موصل ضربه شدیدی به جبه داعش در آن جغرافیا وارد کرد. موصل یک دستِ دیگر میان امپریالیست ها و داعش جا به جا می شود و فاش شدن گوشه ای از فاجعه جاریِ انسانی در این شهر، وجدان هر انسان آزادی خواهی را دگرگون می کند. موج جدید ترورهای اپوزیسیونِ جنایت کار اسد در میان آوارگانِ بی دفاع سوری، قتل عام مردم بی خبرِ ادلب و گردن کشی نظامی آمریکا، یادآور آینده مخدوش افغانستان و لیبی است. خطر تفرقه های قومی و مذهبی بر کل منطقه سایه افکنده است. در غیاب سوسیالیسم دخالتگر، بدون مقابله صف متحدِ مردم متمدن و تاکید بر هم سرنوشتی محرومان، امنیت و رفاه در کل خاورمیانه، سنگرهای فتح شده ی پرولتاریا و جنبش های مترقی در طول تاریخ، در برابر عقب مانده ترین نیروها و جریان های بورژوایی و امپریالیستی از دست خواهند رفت.

فروردین۱۳۹۶

*توضیح : این مقاله اولین بار در شماره هشتم نشریه گام منتشر شده است.

۱- “اما در صورت شکست داعش، بیم آن می رود که این گروه ها بر سر سهم خود از قدرت و یا به دلیل بروز مجدد اختلافات قدیمی با هم درگیر شوند.”- ۰۵/۰۱/۱۳۹۶ http://www.bbc.com/persian/world-39393301

۲- خبرنگاران جوان- ۳۱/۰۱/۱۳۹۶

۳- فارس- ۲۷/۰۱/۱۳۹۶http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13960127001744