آنهایی که نظر مخالقان را برنمی تابیدند، حالا چه می گویند؟!

آنهایی که نظر مخالقان را برنمی تابیدند، حالا چه می گویند؟!

در جریان بحث های حول نشست مشترک شش سازمان و حزب سیاسی کردستانی در رابطه با تحریم انتخابات، هم اظهارات اینجا و آنجای دبیر اول کومه له را شنیده ام، هم گفته ها و نوشته های دیگر رهبران و اعضای این حزب را از نظر گذرانده ام، هم به دفاعیاتغیرسیاسی و موضعگیری های هیستریک برخی از اعضاء برخورده ام، هم فاکتآوردنهای نامربوط و تشبیه گرایی های نابجای برخی دیگر از دوستان را دیده ام، هم مواضع سیاسی و متینانه موافقان و مخالفان را شاهد بوده ام و هم در این مدت حضور همیشه در صحنهگروه ویژه ناسزاگو را متوجه شده ام.

و بالاخره دیشب هم مصاحبه رادیو پیام را با کاک صلاح مازوجی دیدم که وادارم کرد روی این مصاحبه و تمایزاتش با گفته ها و نوشته های دیگرانی از همین حزب، مکثی کنم:

مصاحبه کاک صلاح، کلی متفاوت با مواضع دیگران و از جمله دبیر اول کومه له بود. ایشان بدرستی عملکرد سیاسی تاریخی و تا حدودی هم طبقاتی حزب دمکرات و خه بات را نقد کرد و زیر سوال برد. آلترناتیو سیاسی خه بات را برنامه عمل یک جمهوری اسلامی دیگر تعریف کرد و برخلاف دوستان دیگری از همین حزب، سابقه ۱۵ ساله دگردیسی سیاسیو متحول شدن و فاصله گرفتن این گروه از مواضع ارتجاعی قبلی و پاکیزگیکاملِ امروزش، برایش نتراشید و صراحتاً از تحمیل این جریان صحبت بمیان آورد و با تأکید فاصله گرفتن از آن را یادآور شد.

ایشان در جریان توضیح این همکاری مشترک با این پنج جریان، برخلاف دیگر رهبران این حزب، عنوان همگرایی به این اقدام نچسپاند و ابراز امیدواری هم به تداوم اینگونه همکاری ها نکرد و با اینکه بارها اشاره به دو جریان منشعب از کومه له کرد، اما یکبار هم هیچیک از این دو را کومه له ننامید.

ایشان، شعار پوپولیستیخواست وحدت طلبانه مردم را هم که کلیدواژه و ترجیع بند گفتارهای همیشگی دبیر اول کومه له است، برجسته نکرد و در همسویی با پنج جریان بورژوا ناسیونالیست و ارتجاعی، از آوردن توجیهات بسیار نازلی که دیگران به آنها متوسل می شوند، پرهیز کرد و بایکوت آرام را هم تبلیغ ننمود و به کسی هم توصیه نکرد که بجای رفتن پای صندوق های رأی، به دشت و صحرا بروند.

لبرای اولین بار بود که می شنیدم یکی از رهبران حزب کمونیست ایران انگشت روی اقدام سیاسی نادرست حزبش بگذارد و سیاست های تاکنونی شان را قابل بازبینی بداند. مهمترین نکته مثبت در این مصاحبه این بود که ایشان برای اقناع مخاطبانش متوسل به متدی مذهبی نشد و کسی را به بندهای مصوبات حزبش ارجاع نداد و برای اثبات نقطه نظراتش برخلاف دیگران (بطور مشخص برخلاف تلاش بیجای کاک هه لمه ت )، از هیچ مصوبِ سازمانی خودشان کُد نیاورد.

او، نه تنها برخلاف دیگران مصوبات حزبی را قدوسیت نبخشید، بلکه آنها را قابل بازبینی دانست و از ضرورت بازبینی شان گفت و بگونه ای به درس گیری از اشتباه خودشان اشاره کرد و یادآور شد که در آینده پای همکاری مشترک و امضاء بیانیه مشترک با جریانی چون خه بات نخواهند رفت.

شالبته در صحبت های کاک صلاح چند ابهام و تناقض و برداشت نادرست هم وجود داشت. برای نمونه به ناامیدی و سرخوردگیاین جریانات در رابطه با آمریکا و کشورهای منطقه اشاره کرد که در واقع چنین موردی تنها گوشه کوچکی از کل حقیقت است و علل پایه ای تر برگشت این جریانات از مواضع قبلی شان را، باید در ماهیت طبقاتی و مشی معامله گرانه و فرصت طلبانه بورژوایی همیشگی آنها استنتاج کرد.

در این مصاحبه کاک صلاح اعتنای چندانی هم به معاملات پشت پرده بین این جریانات و آمریکا و عربستان و غیرو نداشت و تلویحاً هم آنرا رد می کرد و صحت و سقم شان را به اثباتشان در آینده منوط می دانست که می تواند ناشی از کم اطلاعی و یا ناتوانی در ربط دادن شواهد موجود و اِشکال جدی در استنتاج تحلیلی باشد.

ایشان، بدرستی مواضع ضدیت جریانات پنجگانه با پ ک ک را، در همسویی آنها با ترکیه و هم پیمانانش در منطقه برای بهره مند شدن از توجهات آنها میدانست؛ اما فراتر نرفت و همین نکته را نشانه بارزی از تمایل این جریانات به وارد شدن در معاملات بزرگتر با کشورهای منطقه تبیین ننمود و باین حیطه وارد نشد که تبریک گفتن ها و سفر و حضرهایی که سران این جریانات با مقامات ترکیه و عربستان و رهبران اقلیم کردستان دارند، جملگی نشانه های قابل اتکایی در اثبات وابستگی همین امروزِ آنها و یا میل شدیدشان به گام نهادن در چنین پروسه ای است.

بی گمان تحلیل جایگاه این جریانات بورژوا ناسیونالیست و ارتجاعی، وقتی واقعی تر است که اولاً به عمق ماهیت طبقاتی آنها واقف بود و در ثانی روند و پروسه ای که از تشکیلکنگره ملی کردکه بابتکار بارزانی شروع شد و با راه اندازی ارگان تحقیقاتی مسائل خاورمیانهدست سازِ میت ترکیه بنام موسسه میریادامه یافت، غافل نبود و توجه داشت که چه حکمتی در کار است که تریبون های میدیای رنگارنگ وابسته به حزب دموکرات کردستان عراق نظیر کانال تلویزیونی رووداوهرجا و همه جا هست تا اشخاص مورد نظر بی هیچ محدودیتی در آنها بدمند!

نگرش ناظر بر مصاحبه کاک صلاح که با دیدی انتقادی به عملکرد سیاسی تاکنونی شان ظاهر می شود و از بازبینی سیاست های سازمانی شان می گوید، بخوبی و با برجستگی کامل وجود گرایش رادیکالتر درون حزب کمونیست ایران را علناً نمایش می داد.

نقطه نظرات کاک صلاح در تقابل آشکاری با دیگر گرایشِ موجود در حزب کمونیست ایران است که روز بروز به راست می چرخد و عیار ناسیونالیستی اش را بالاتر می برد و نمود مادی می یابد. گرایشی که پرچمدارش از صدای آمریکا بعنوان تریبونی آگاهی بخش، ستایش می کند و از مسعود بارزانی نیز می خواهد که پادرمیانی بکند و نگذارد جمهوری اسلامی مقرهای شان را هدف بگیرد!

این، همان گرایشی است که همواره شعار پوپولیستی خواست وحدت طلبانه مردمرا برجسته می کند و در رابطه با همین ماجرای انتخابات هم بایکوت آرام را تبلیغ می کند و به مردم توصیه می نماید که روز انتخابات به دشت و صحرا بروند.

این، همان گرایشی است که پرچمدارش طی تمامی مصاحبه های اخیرش، پوزشنی رادیکال تر از پوزشن پنج جریان دیگر نداشته و بیشترین کوشش وی صرف این شده است که نقشسخنگوی این جریانات را بازی کند و باین دلخوش باشد که کوشیده است تا هژمونی کومه له را بر این روند همگرایی و بر مواضع دیگر جریانات، اِعمال کند.

در یک کلام بگویم که: مواضع کاک صلاح با همه کم و کاستی هایش، در قیاس با مواضع دیگر رهبران و اعضاء این حزب که اینجا و آنجایی گفته اند و نوشته اند، طبقاتی تر، واقعبینانه تر و رادیکال تر بود!

شخصاً نمی دانم دوستانی از این حزب که در رابطه با بحث پیرامون همین موضوع مصاحبه کاک صلاح، تحمل شنیدن کوچکترین انتقادی را نداشتند، اکنون و با شنیدن این مصاحبه، تا چه اندازه متوجه درستی نظر مخالفان و نادرستی واکنش های خودشان خواهند شد و به چه میزان نگاه و نگرش خود را مرور و تصحیح خواهند کرد؟

به باور من آنهایی که در جریان بحث حول و حوش این نشست مشترک انتقادات مخالفان را برنتابیدند و واکنش های غیرسیاسی نشان دادند و حتی ناسزا گفتند، اکنون و بعداز این مصاحبه، یا باید در تقابل با مواضع وی علناً بحرف آیند و مواضعش را بچالش کشند، یا یک عذرخواهی بزرگ به مخالفانِ منتقد بدهکارند!

بی مناسبت نمی دانم که در پایان این نوشته به مورد جالبی هم اشاره کنم:

نوشته یکی از دوستان را دیدم و خوشم آمد، برایش کامنتی نوشتم و دست مریزاد گفتم. کامنت من نقد کوچکی را هم با خود داشت، دوست عزیزمان بلافاصله کامنتم را حذف کرد.جالب اینکه این دوست نازنین، همین مصاحبه را در صفحه خودش شَیر کرده است.

اینهم متن کامنت من برای این دوست:

عزیز نوشته خوبیه، دستت درد نکند. از آنهم میشد (تحریم فعال ) را استنباط کرد. فرق داشت با مواضع کسانی دیگر از همین جریان که بجای تحریم فعال عملاً شعار بایکوت آرامرا توصیه می کنند و مردم را تشویق به رفتن به دشت و صحرا می کنند!

عطا خلقی ۱۲ می ۲۰۱۷