جنایات غزه

کامران مزین، ایران

آنچه در غزه به وقوع میپیوندد جنایت دولت  اسرائیل است اما در عین حال حاصل سیاستهای دست راستی  و هجمه مذهب و ناسیونالیسم به سیاست  در خاورمیانه است که به خود اجازه میدهد که جنگ را به درون خانه های مردم ببرد. هردوجناح  تروریستی حاکم و هم چنین دیگر بازیگران صحنه فعلی خاورمیانه همچون جمهوری اسلامی و دولت امریکا  سالهاست با  جنایتهای خود و خرده بهانه هایی مردم فلسطین و  همچنین اسراییل را به خون کشیدند.

امروز اکثر مدیای جهانی از آن سخن میگیویند این است که چه کسی جنگ را شروع کرد و چه کسی  آغازگر آن است. مساله این نیست که چه کسی جنگ را اغاز کرد. بلکه چرا جنایت میکنید صورت مساله است.  اینکه حماس  موشک انداخت یا اسراییل بحران  سوخت را در غزه مسبب بود صورت مساله جنایت هردو طرف را پاک نمیکند. برای همه ازادیخواهان و وکمونیستها هیچ دلیلی سبب نمیشود که بخواهی با کشتن غیر نظامیان  برای خود امنیت بخرید. بگذارید جنایاتی که هردو طرف  انجام میدهند را بازگو کنم. در جامعه امروز سرمایه داری   بهانه هایی چون امنیت  اسم رمزی برای سرکوب جامعه خود  و کشتار غیر نظامیان است.
 اگر اسراییل  امنیت میخواهد خود هم میداند که به هیچ عنوان  خود نمیتواند حماس را نابود کند. جز اینکه همه مردم فلسطین را بکشد . حتی اگراسراییل   حماس را از غزه بیرون کند. آن وقت حماس دیگر از نیروی دولتی  و رسمی خارج میشود  و به فعالیتهای رسمی انتحاری در اتوبوسها اقدام میکند و چون القاعده و جهاد اسلامی وارد صحنه میشوند. اگر اسراییل امنیت میخواهد مشخص نیست که چرا هرچه سریعتر پیمان صلح را امضا نمیکند و از کرانه باختری و شرق اورشلیم خارج نمیشود؟ دولت فلسطین را برسمیت نمی شناسد؟ مشکل آوارگان را حل نمی کند.  مساله اینجاست که اسراییل بارها  در حین مذاکرات صلح معادله را برهم زده و ماشین جنگی خود را  به سمت مردم فلسطین نشانه گرفته است.  اسراییل همیشه یک طرف مذاکره صلح بوده اما هیچگاه در مذاکرات  قدم محکم برنداشته و دنبال بهانه  ای برای برهم خوردن  این مساله است. صد البته  دولتهای غربی نیز هیچگاه یک نیروی فشار قوی را برای  منگنه گذاشتن اسراییل  امتحان نکرده اند و برای همین است که کشتار غیر نظامیان در لبنان  و غزه و کرانه باختری  به وقوع میپیوندد و حمله به مدرسه  و کودکان  تحت حمایت سازمان ملل تحت عنوان امنیت کشور  لوث میشود. البته این را هم از نظر دور نداشته باشیم که  اسراییل هیچگاه نیز نتواسته به شعارهای ناسوینالیستی خود  جامه عمل بپوشاند. اسراییل در لبنان هم به همین بهانه و نابودی حزب الله  و  آزاد کردن اسرای خود  لبنان را اماج حملات خود قرار داد اما هیچ نتیجه ای از اقدامات خود نگرفت. سابقا  نیز حملات ارتش این کشو ر  به شهرهایی چون جنین و  کرانه باختری هم  حملات به غیر نظامیان را کاهش نداد. تنها نتیجه جنگ این بود که تعداد بیشتری از غیر نظامیان به هلاکت رسیدند و وقتی شدت کشته ها بیشتر شد اسراییل   تحت فشار مجبور شد از عملیات دست بردارد. اسراییل شریک خوبی برای صلح نبوده . تا وقتی نظامیان و ناسیونالیسم و مذهبیون  سیاستها را  رهنمود کنند نتیجه بهتری نخواهد داد. جز انکه جامعه جهانی  اسراییل را تحت فشار بگذارند.
اما از سوی دیگر حماس که من تعجب میکنم   بعضی که خود را کمونیست میدانند  انها را   یک نیروی مقاومت میدانند. نیروی مقاومتی که خودش با کودتا شهری را به تصرف در آ ورده است. حماس یک نیروی  ارتجاعی و نماینده قوی اسلام سیاسی در این منطقه است که از نتیجه فساد سیاسی و مالی گروه فتح  و همچینن  شدت حملات اسراییل و کمک های  مالی دول اسلامی  توانست در میان قشرهایی از مردم مقبولیتی به دست آورد . اما مسیر قدرت گیری حماس بعد از پایان اشغال غزه کاملا ارتجاعی است که کمتر کسی به ان میپردازد. انها که خود را دولت قانونی میدانند خود قانون در شهر غزه اجرا میکنند. شدت جنایات حماس بعد از پایان اشغال در غزه کم از جنایات ارتش غیر خودی اسراییل در زمان اشغال این شهر ندارد. از قوانین اسلامی و ارتجاعی و ضد زن بگیرید  تا تشکیل پلیس هایی که به مراسمات مردم حمله میکنند. و همین طور تلاش برای  شستشوی مغزی کودکان و نوجوانان و جالب اینجاست که در همه این حالتها حماس به بهانه اینکه مساله خودمان است اجازه دخالت به هیچ کس را نداده است. حملات پراکنده به غیر نظامیان هم جنایت دیگری است که هیچ ربطی به مقاومت و مبارزه ندارد . چگونه میشود گروهی خود را دولت قانونی بداند بعد  تمام توافقات بین المللی را برهم بزند و ان را حق قانونی خود بداند. اگر این طور است پس دولت را رها کنند و مردم غزه را از اقدامات خود دور کنند . ان رفقای چپی که حماس را مقاوم میدانند  و صورت مساله جنایت انها را پاک میکنند باید پاسخ دهند که اگر خودشان هم بودند به شهرها  و مردم عادی حمله میکردند. اگر جواب بلی است پس شما فرقی با انها ندارید و اگر جواب خیر است  پس به چه دلیلی ان را محکوم نمیکنید. دولت حماس  با حمایتهای جمهوری اسلامی  نه تنها سعی دارد جریان صلح را مختل نماید  بلکه میخواهد یک دولت ارتجاعی و عقب مانده را  در فلسطین  برپا دارد. ان وقت دوباره همان تکرار مکرراتی است که بارها تکرار شده است. خروج دزدان و قاتلان خارجی و بازگشت افتخار امیرانه دزدان و جنایتکاران  داخلی و  وطنی  به دولت.
 ارتش و دولت اسراییل و همیچنین حماس بر خلاف شعارهایی که میدهند هیچگاه نمیتوانند همدیگر را نابود کنند. آنچه هردو جناح را از معادلات خارج میکند مردم هر دو کشور هستند. مردم اسراییل باید کمک کنند که اسراییل   حاکمیت فلسطین را به رسمیت شناسد. در آن صورت جریانات راست به شدت حضور خود را در صحنه از دست میدهند و همین طور مردم فلسطین باید ضمن مقاومت  در برابر ارتش اسراییل  در برابر نیروهایی چون حماس بایستند و خواهان صلح  و دولت رسمی بدون حضور گروهایی چون حماس  باشند. مردم کشورهایی مثل ایران هم با تغییر حاکمان خود معادله ارامش