وحشت حکمتیست ها از رشد و نفوذ کمونیسم

سیروان پرتونوری

رهبران حزب حکمتیست به روال همیشگی خود طی روز های اخیر از رسانه های خود، حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان این حزب کومه له را مورد هجوم ادبیات همیشگی خود قرار داده اند که هر رهگذری که به سایت یا تلویزیون های این حزب مراجعه کند این هجوم غیر سیاسی و به دور از شئان انسانی که خود را کمونیست می داند را ملاحظه می کند و برایش سوالهایی در ذهن جای می گیرد که دلیل این همه اتهام پراکنی و ادبیات غیر کمونیستی از کجا سرچشمه میگیرد و چه عواملی با عث شده است که رهبران این جریان به این سرعت به خود آمده و حزب کمونیست و کومه له را آماج حملات غیر واقعی خود قرار دهند.

کلماتی که در طول این مدت و از زبان کمیته رهبری این جریان بر علیه ما بیان شده است عبارتند از ناسیونالیست،نئوتوده ایست،همکار اطلاعات،بی شهامت،پست،داشتن فساد پلیسی،کار پلیسی،جاسوس،تروریست،خیمه زدن در همسایگی اطلاعات و …غیره بوده اند که از طرف کمونیستهای دو آتشه حکمتیست بر علیه ما بیان شده است .در اینجا باید گفت آیا واقعا برای کسی که خود را کمونیست می داند استفاده از همچنین واژه هایی علیه ما جایز است؟آیا اخلاق و ادبیات کمونیستی که در اصول مارکسیسم به آن اشاره شده است جایی در میان رهبران جریانی که خود را کمونیست می داند دارد ؟ مبارزه با بی فرهنگی مناسبات سرمایه داری و التر ناتیو کمونیستهای حکمتیست این نوع ادبیاتی است که بر علیه ما به روی کاغذ می آورند .

ترتسکی در مقاله ای تحت عنوان مبارزه با بی فرهنگی می گوید : استفاده از واژه های رکیک و ناسزا مانع رشد شخصیت و فرهنگ کارگران است؛حتی مانع عمده ای بر سر راه تحول مبارزات طبقاتی است.کلمات زشت و ناسزا دیواری نفوذ ناپذیر بین زنان و مردان ایجا می کند که مانع مهمی بر سر راه اتحاد پرولتاریا و تحول سیاسی و تشکیلاتی است. با اشاره به این نوشته ترتسکی با هر نقدی که از وی داشته باشیم رهبران حکمتیست که خود را کمونیست می دانند چه نقشی را در مبارزه با این نوع فرهنگ های غلط و ضد انسانی که خودیکی از رشد دهندگان این فرهنگ غیر کمونیستی هستند را دارند؟آیا رهبران این جریان هنوز خود را متعلق به مارکسیسم و ادبیات پیشرو می دانند؛ آیا ادبیات و عملکرد این جریان ربطی به کمونیسم دارد که هنوز پایه ای ترین اصول مارکسیسم یعنی اخلاق انقلابی را فرا نگرفته اند .آیا برای رهبران این جریان کمونیست بودن فقط در قالب شعار و گفتار است یا کمونیست بودن هر انسانی از پراتیک و عملکردش مشخص خواهد شد به قول لنین انسانها را نباید بر اساس آنچه که خود می گویند بلکه بر اساس آنچه که واقعا هستند باید قضاوت کرد.

توسل به ابزار فحاشی برای پوشش افتضاحات سیاسی در درون جنبش های اجتماعی!

متوسل شدن به ابزار فحاشی و اتهام زنی این مدت رهبران حکمتیست بر علیه ما هم جنبه سیاسی دارد و هم جنبه تشکیلاتی که در زیر به طور خلاصه به مواردی که رهبران حکمتیست را وا داشته است که برای پوشش افتضاحات سیاسی خود به ابزار اتهام زنی و پرخاشگری متوسل شوند اشاره خواهیم کرد.

شکست سیاست های اپورتونیستی در درون جنبش چپ دانشجویی!

همانطور که همه فعالین سیاسی چه در داخل و چه در خارج مطلع هستند حکمتیست ها در جریان ۱۳ آذر سال ۸۶ با تحلیل های لیبرالی خود که از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی داشتند و تهدیدهای حمله نظامی آمریکا به ایران را مشاهد میکردند،با تحلیل های راست گرایانه و پا در هوای خود حس میکردند که رژیم اسلامی در حال سقوط می باشد و حزب حکمتیست باید خود را آماده تصرف قدرت سیاسی کند. در آن مقطع بود که سازمان دادن و انتقال نیروهای گارد کاغذی از مناطق کردستان به دانشگاه تهران را از اولویت های سیاسی و تاکتیکی خود برای تصرف قدرت سیاسی قرار دادند و از بلند گوهای تبلیغاتی خود فراخوان سنگرها را در دانشگاه حفر کنید را به فعالین چپ جنبش دانشجویی ابلاغ میکردند  بر اساس همین تحلیل های راست گرایانه و لیبرالی حکمتیست ها بود که چند نفر از رهبران و چهر های اصلی تشکل دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب (داب)که زیر سیاستهای و خط و جهت های این حزب فعالیت میکردند با عملکردهای خود و ارتباط گیری های سهل انگارانه  با دیگر دانشجویان باعث شدند که قبل از برگزاری مراسم ۱۳ اذر تعداد زیادی از فعالین این جنبش دستگیر و روانه سیاه چالهای مخوف رژیم شوند. ضرباتی که در مقطع ۱۳ آذر و بعد از آن به بدنه جنبش چپ دانشجویی وارد آمد از عملکردهای غیر مسئولانه و آوانتوریستی سکتاریسم حکمتیست سرچشمه میگیرد حکمتیست ها از این جنبش به عنوان ابزاری استفاده میکردند  که شاید امکان داشته باشد همراه با قهرمانان گارد کاغذی قدرت سیاسی رژیم را تصرف کنند و پرچم حکمتیست را بر روی کاخ های ریاست جمهوری خامنه ای و احمد نژاد بر پا دارند ،اما دیدیم که تحلیل های نادرست و مالیخولیایی  این حزب از اوضاع جامعه و عملکردهای این حزب چگونه بهانه ای در دست رژیم قرار گرفت تا دستاوردهای این جنبش را که با مبارزات پیگیر خود به رژیم تحمیل کرده بودند را پس گیرد و به این جنبش ضربه وارد آورند. امروزه بعد از یک سال و چندی از این حوادث جنبش چپ دانشجویی به خوبی درک کرده است که حرکات اپورتونیستی و ضد جنبشی این حزب چه ضربه مهلکی به این جنبش و دستاوردهای ان وارد کرده است .امروزه همه این افتضاحات و گن کاریها جلوی چشم همه فعالین این جنبش و دیگر جنبش های اجتماعی قرار گرفته است و این جریان پا در هوا با عملکرد های خود باعث چند شقه شدن صفوف این جنبش رادیکال و کمونیست شد. ما در اوایل این ضربات که به بدنه جنبش چپ دانشجویی وارد امده بود و بانی اصلی این ضربات که حکمتیست ها بودند  را مورد نقد قرار دادیم و در مقابل راه کار  و استراتژی سوسیالیستی برای پیشبرد اهداف جنبش را به فعالین این جنبش پیشنهاد دادیم  و ماهیت واقعی این جریان انحرافی را برای همه بر ملا ساختیم اما در مقابل