جدال بر سر تاریخ کمونیستى کومەله پایان نیافته است! (پیرامون مواضع رهبرى حزب حکمتیست)

عبدالله شریفى 

پرتو، نشریه حزب حکمتیست در  شماره ۵٢ مطلبى تحت عنوان:  "کومه له رادیکال وکمونیست به گذشته متعلق است" (باز هم دیپلماسی یا انتخاب سیاسی )، به قلم رحمان حسین زاده، منتشر کرده است۔  اگر چه این مطلب به ظاهر و حتى با عاریت گرفتن عنوان (دیپلماسى یا انتخاب سیاسى) از مطلب منصور حکمت در رابطه با تحولات دهه ٩٠ و سازمان کومه له، تزیین شده است، اما انتشار این مطلب از نظر سیاسى بطرز روشن و غیرقابل تردیدى گویاى تقابل با متد و روش منصور حکمت است۔ هرچند در سراسر مطلب اسم منصور حکمت و نقل به معنى از او موج میزند اما محتوا و مضمون مطلب بطرز "دردناکى"منتج از متد غیر مارکسیستى، و امروز باید گفت معرفه ای است که کورش مدرسى بطور شاخص چنین روشی را نمایندگی میکند۔

میگویم دردناک چون این مطلب از قلم رحمان حسین زاده جارى شده است و رابطه عاطفى و سیاسى من و رحمان طى سالها مبارزات مشترک و توقع "بیجاى" من از او در رابطه با تقابل با خط و متد کورش مدرسى و تعرض دو ساله نظرى و سیاسى به کمونیسم منصور حکمت، پذیرش این ذوب شدن و تسلیم و رضایت او و جمعى از کادرها، در دگردیسى و عبور از منصور حکمت، ماجرا را برایم دردناک کرده است۔

 

 اما حقایق جدال گرایشات اجتماعى و منافع زمینى و طبقاتى در قلمرو سیاست، بارها مرزهاى علقه ها را در نوردیده و تصاویر و ایمیچ هاى شخصیت ها و احزاب را بشدت دگرگون کرده است۔

 

دیپلماسى و رابطه احزاب!

 

مطلب نشریه پرتو، به رابطه کومه له و حزب دمکرات کردستان ایران میپردازد و دیدار ابراهیم علیزاده و مصطفى هجرى را به عنوان نمودى بر آغاز یک روند ترسیم میکند۔

 تا آنجایى که انتقاد به راست روى و تمکین رهبرى کومه له به ناسیونالیسم کرد مربوط است، عموما پلمیکى در روند پروبلماتیک عقب راندن گرایش راست و ناسیونالیستى درون کومه له و مانع شدن راسترویى کومه له، بحثى معتبر است و ما از زمان منصور حکمت مداوما این مسیر را پى گرفته ایم، اما بحث مطلب رحمان حسین زاده از این جنس نیست، چرا؟

 

١۔ از نظر متدولوژى، مطلب مذکور از شخصیت ها و احزاب شروع میکند، عکس ابراهیم علیزاده و مصطفى هجرى را و نشست این دو حزب را تا سطح آغاز یک فاز و یک نقطه چرخش برگشت ناپذیر و محتوم ارتقا میدهد۔ براى ما مارکسیستها، بر عکس، روش و شیوه برخورد به احزاب بورژوایى و خرده بورژوایى را در جدال گرایشات اجتماعی و در روند مبارزه طبقاتى و در مسیر پروسه و روندهاى عمومی تر میبینیم۔

 

بحث منصور حکمت در رابطه با دیپلماسى یا انتخاب سیاسى، در ابتداى دهه ٩٠ بر بستر تحولات جهانى بعد از جنگ سرد و بر متن جنگ خلیج و تجدید آرایش سیاسى احزاب منطقه، نوشته شده است۔ کسى که از جلسه و نشست دو حزب، استنتاج سیاسى خود را میگیرد، از نظر اصولى و اساسى با متد مارکس بیگانه است۔

 

 معلوم است که انگیزه اصلی نگارش مطالب از این دست در حزب حکمتیست یک اعلام "موضع" در میدان "فعالیت سیاسی" است که پس از تکه پاره شدن حزب کمونیست کارگری، به عنوان میدان "فعالیت" و "اکتیو" ظاهر شدن در آن، بازتعریف شده است.

 

برداشت غیر مارکسى از تاریخ در متد کورش مدرسى سابقه دار است۔ براى کسانى که تاریخ را مبارزات طبقات بدانند و رابطه سه بعدى گذشته و حال و آینده را از این زاویه درک کنند، قدرى عجیب است که روایت عارفانه اشو* در مورد آینده که در "نواورى" کورش مدرسى رنگ میدهد که میگوید تاریخ صفحه "نوشته نشده" ایست که آیندگان بر روى آن مینویسند، اکنون دارد به دیفالت جمعى از رهبرى حزب حکمتیست تبدیل میشود۔

 

شورى مساله در این رابطه، کش دادن جلسه دو حزب به استنتاجاتی نظیر اینکه "چون حزب دمکرات با تشکیل اتحادیه روحانیون کرد(البته حزب حکمتیست آنها را علماى اسلامى مینامد!) اسلامى شده پس  کومه له هم به این اسلامگریى تمکین کرده است" و غیره، دیگر مرز سطحى بودن و غیر جدى بودن نقد به بهانه گیری و ملانقطی گری سقوط میکند.

 

٢۔ تا آنجا به دیپلماسى و رابطه با احزاب و دولتها بر میگردد، منصور حکمت تلاش کرد تا سیاست کمونیستی و دخالتگری سیاسی یک حزب کمونیست کارگری را صاحب سنت معینى کند۔ قرار هاى مصوب پلنوم دهم حزب کمونیست کارگرى ایران، نوشته منصور حکمت نمونه شفافیت اصولى در این رابطه میباشد۔

 

 آنجا در بند ٣(این قرار از ٣ بند دیگر و چند تبصره تشکیل شده است) به دو اصل استقلال حزب و علنیت اشاره میکند، بدین معنا روابط با دول و احزاب باید بر این دو اصل استوار باشد۔

 

 حزبى که خود را کمونیست میداند نمیتواند افق و استراتژى خود را بخاطر روابط دیپلماتیک رقیق و تعدیل کند و چنان "دیپلوماسی" هائی نباید با استراتژی یک حزب کمونیستی در تناقض قرار بگیرند. همزمان، این روابط نباید از چشم جامعه و مردم پنهان بماند۔ حتی وقتی بحث از "سازش" در تاکتیک است، این را باید صراحتا به جامعه اعلام کرد. مخالفت کمونیسم کارگری با دیپلوماسی مخفی و سری یک پرنسیپ برنامه ای است.

 

 من با مفروض و محرز قرار دادن پذیرش این اصول براى هر جریانى که خود را کمونیست بخواند، به مطلب نشریه پرتو بر میگردم۔

رحمان حسین زاده از رابطه و جلسه اخیر کومه له و حزب دمکرات کردستان انتقاد میکند و آن