زندگینامه محمد غریب بسیم معروف به “گه رده لول”

زندگینامه محمد غریب بسیم معروف به “گه رده لول”

محمد غریب بسیم که در میان رفقایش در صفوف کومه له با نام “حه مه غه ریب وه سنه” شناخته می شد، در اول مهر ماه سال ۱۳۴۳ در روستای “وه سنه” از توابع مریوان متولد شد. در همان اوایل کودکی پدرش را از دست داد و با کار و زحمت آشنا شد. جوانی اش با قیام مردم ایران علیه رژیم شاه همراه بود. در این دوران در مبارزات مردم مریوان برای گرفتن پادگان این شهر شرکت داشت و پس از قیام نیز در تشکیل نهادهای مردمی و مسلح توده­ای شرکت داشت. با علنی شدن فعالیت کومه له مبارزات خود را به این تشکیلات گره زد و در سال ۵۸ به صفوف کومه له پیوست. در نبردهای مسلحانه علیه نیروهای ضد انقلاب شرکت و جست و با تشکیل “اتحادیه دهقانان” به عضویت آن درآمد. در این مقطع در مبارزه زحمتکشان علیه فئودال­ها فعالانه شرکت جست و با شرکت خود در مبارزه طبقاتی جوتیاران علیه فئودالهای مریوان و سقز و دیواندره مهر خود را در مبارزه طبقاتی آن دوره کوبید . از جمله عرصه های دیگر مبارزه وی می توان به شرکت وی در جنگ ۲۴ روزه سنندج، عملیات در آلان سردشت، منطقه خرخره سقز، کوماسی و سرشیو مریوان، نبرد با ستون جمهوری اسلامی در منطقه “ناوتاق” مریوان و … اشاره نمود. (۱۲ سال پیش گوشه هایی از آن را برایم تعریف کرد) تا سال ۱۳۶۴ در صفوف تشکیلات علنی کومه له فعالیت داشت. در این سال و پس از فروکش کردن آتش جنگ انقلابی تصمیم به ادامه زندگی در دل جامعه گرفت و به آغوش جامعه باز گشت.

وی هیچگاه تسلیم دژخیمان رژیم اسلامی نشد و بعد از چندین ماه زندان و شکنجه از زندان آزاد شد. علیرغم پستی و بلندی های زندگی،  هرگز به ظالمان و استثمارگران تمکین نکرد و سرافرازانه زیست. همیشه این جمله راهنمای عمل­اش بود “چۆن شەرتە بژی نەوەک چەندە بژی!” همیشه آرزوی قیام و انقلاب را در دلل داشت و برایش مبارزه می کرد. وصیت ایش این بود که پس از مرگ در کنار رفیق “فواد مصطفی” سلطانی و یارانش به خاک بسپارند.

۱۶ مرداد سال ۱۳۸۴ از جمله عرصه های مبارزه وی بود که پس از برگشتن به شهرها در آن شرکت داشت. در پخش تراکت های کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بمناسبت ۲۶ بهمن، اول ماه مه و هشت مارس فعالانه شرکت می جست. اگرچه سواد کمی داشت، اما با عشق و علاقی نشریه پیشرو، جهان امروز، پیشه نگ و … را از مرز به داخل شهر وارد می کرد و در میان علاقمندان­اش پخش می کرد. تا زمانی که این مشکل برایش پیش آمد هر کار تشکیلاتی ای را که بهش می سپاردند، به پیش می برد. در هنگامی که با این مشکیل روبرو بود و به مدت ۴ سال مسلحانه و مخفیانه زیست همیشه و در میان همگان به تبلیغ سیاست های کومه له می پرداخت و امیدها و آرزوهای خود را در این تشکیلات می دید. در آخرین روز ۲۶ بهمن زندگانی اش در روبروی روستای زادگاهش وسنه آتش بزرگی روشن کرد و به شلیک گلوله پرداخت و بدین گونه تخم وحشت را در دل دشمنانش میپاشاند و به نوبه خود تلاش می کرد جو خفقان و وحشت حاکم را بشکند.  اگرچه راه مستقلی را در پیش گرفته بود، اما همواره امید داشت که روزی برسد بتواند دوباره مبارزه خود را در صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران در پیش بگیرد.

وی با مرگ اش دو درس مهم به یادگار گذاشت:

هرگز مرگ برایش ارزش نبود، تا آخرین لحظات زندگی اش برای زندگی مبارزه کرد و آرزوی آن را در دل داشت که روزی با خیالی آسوده در کنار خانواده­اش به زندگی ادامه دهد. اما برای دفاع از حق خود و برای رسیدن به هدف­اش از مرگ نیز نهراسید.

روحیه مبارزه جویی اش یکی از خصوصیات بارزش بود که تا آخرین لحظات زندگی اش آن را حفظ کرد. با وجود تمام مشکلات اش، اما هرگز به ظالمان تمکین نکرد و سرانجام در راه احقاق حقوقش سرافرازانه جان باخت.

در روز دوشنبه چهارم آبان ماه سال ۱۳۹۴ در جریان توطئه اداره اطلاعات و مختار نسیم ترور شد. نیروهای رژیم دراینباره سناریویی را چیدند. دشمن ابتدا شایعه خودکشی وی را پخش نمود. اما هر کس که از نزدیک اندکی به شخصیت وی آشنا باشد، خوب می داند که کسی که در تمام زندگانیش هرگز به ظالمان تمکین نکرده است، کسی که با چنین روحیه مبارزه جویانه ای همیشه با رژیم جمهوری اسلامی و مرتجعان در نبرد بوده است،  هرگز دست به چنین کاری نخواهد زد و دروغ محض بود. سپس اعلام کردند در درگیری کشته شده است. اما شاهدان عینی این دروغ را نیز آشکار کردند.

هدف از نوشتن این کوتاه سخن گرامیداشت پدرم است که به عنوان قهرمانی کوچک و سمبل مقاومت در راه هدفش جان باخت. در اینباره رفیق مجید حسینی مقاله با ارزشی نوشته است که بیشتر به خصوصیات وی در هنگام پیشمرگایه تی پرداخته است. بعد از وی کسان دیگری نیز دست به قلم شدن تا گوشه ای از زندگی یک انقلابی و کمونیست را به تصویر بکشند. پدرم از آن کسانی است که دایره محبوبیتش تشکیلات و مرز نمی شناسد. هر کس در هر حزب و تشکیلاتی و در هر نهادی با احترام به وی می نگرد. بطوری که بعد از مرگش علیرغم تهدید و ارعاب سپاه پاسداران و اداره اطلاعات صدها با حضور صدها نفر خاکسپاری شد. من از این بابت خوشحالم و از تمام این دوستان به خاطر زحماتشون متشکرم.

آکام بسیم

۲۷-۲-۲۰۱۷