ماه پنهان / هژیر نینا

ماه پنهان

هژیر نینا

کدامین سو خیره ات مانده در خیال ارزوهایت؟

پشت این شب سیاه

نفرین شدگان در کمین اند

پنجره های اندوه به ارامش خواب نمی روند

باد می کوبد بر صورت نگاه ماه

ببین،وزن شب چه حقیرانه

در روزنامه ی سبکی ورق می خورد

زلال چشمانش هنوز در ما موج می زند

زندگی چقدر ارزان جان می دهد.

زنی کولبر

تا فراز کوهها

پشت ویرانه های تاریخ

همچو بهمن می ریزد

کدامین دردها رابیان داریم…؟؟

کدامین شعله راخاموش نگهه داریم

قدمهایش به تندی

زیرسیاه چادری بند امده

چه هوای است دراین تنگ سلول!

کارگر زنی

در ایستگاه انتظار،اندیشه های اعتراض اش را مرورمی کند

فردا

اذان ماست

وقتی لبان اعتماد

بر بوسه ها سرودی می خواند

دهان رهایی پر شقایق می شود

وجویباران

روان به مقصد دریا می رسند

تمام روز

برای خود ارامش بسازیم

ورخ ماه به خانه ی امن دعوت کنیم

۲۶ فوریه ۲۰۱۷