در گرامیداشت ٢۶ بهمن روز “کومەله”

روز سەشنبه ۲۶ بهمن ١٣٩۵ برابر با ١۴ فوریه ٢٠١٧ میلادی روز کومه له است. ٣٨ سال قبل در چنین روزی، کومه له بعد از ٩ سال فعالیت مخفی و به مناسبت جانباختن یکی از بنیانگذاران و رهبران محبوب و کمونیست خود، رفیق محمدحسین کریمی که در شهر سقز و در این روز جان باخت، اعلام موجودیت علنی نمود. اعلام موجودیت علنی کومه له، چیزی جز ابراز اراده آگاهانه و سازمانیافته کارگران و کمونیست ها، زنان برابری طلب و جوانان پرشور و مردم ستمدیده ، جهت مبارزه همه جانبه در شرایط نوین با نظام تازه به قدرت رسیده اسلامی حامی سرمایه و ارتجاع داخلی نبود. از آن روز تاکنون ٣٨ سال می گذرد. در طول این تاریخ، صدها و هزاران کمونیست و انسان مبارز و رزمنده در صفوف نیروی پیشمرگ کومه له، در سیاه چال های رژیم اسلامی، در نبرد و مبارزه توده ای و در دفاع از آزادی و حرمت انسان در برابر جمهوری اسلامی و ارتجاع داخلی، در راه تحقق آرمان والای سوسیالیسم جان باخته و هزاران خانواده، عزیزانشان را از دست دادند ، اما سرافرازانه زندە بودن یک حرکت و یک جریان تآثیرگذار را تداوم و تضمین نمودەاند.

از ٢۶بهمن ١٣۵٧ تا ٢۶بهمن ١٣٩۵ ، کمترین رویداد سیاسی و اجتماعی را در کردستان شاهدیم کە مهر و تآثیر کومەله و جریان سوسیالیست و انقلابی بر آن حک نشدە باشد. کومەله در میان دریای توهم تودەهای مردم و بخش وسیعی از احزاب و سازمانهای سیاسی به رژیم تازە به قدرت رسیدە اسلامی، جزو محدود سازمانهای بود کە هیچگونه توهم و خوشباوری نسبت به ماهیت رژیم جدید نداشت و آن را ضدانقلاب بورژوای و رسالتش را سرکوب قیام ناتمام مردم ایران می دانست. با اولین یورش مسلحانه رژیم به مردم قهرمان سنندج ، کومەله ، فعالانە به دفاع، سازماندهی و کمک به مردم مورد یورش قرار گرفتە این شهر پرداخت و در برابر هیئت بلند پایە جمهوری اسلامی کە آنزمان تنها “خمینی” را کم داشتند، خواست و مطالبات مردم این شهر را فرمولە نمود، از آن مبارزات حمایت بی دریغ کرد ، تودەهای آزادیخواە در کردستان و خارج از کردستان را به حمایت از مردم سنندج تشویق و ترغیب نمود.این رویداد اولین تجربە و زورآزمایی تودەای کومەلە در ابعاد وسیع بود کە ظرفیت ها و در همان حال فرصت های آیندە را پیشاروی این جریان قرار داد. کومەله کە کمترین توهمی به ماهیت رژیم جدید نداشت و تردید نکرد کە ماهیت مذهبی رژیم با خواست ومطالبات انسانی و دمکراتیک مردم کردستان و ایران از جملە حق تعیین سرنوشت مردم طبق تصمیم و ارادە آزادانه خودشان سازگار نیست ،بلافاصلە اقدام به سازماندهی تشکیلاتی نیروی مسلح خود در برابر رژیم ، اربابان ، خانها و دیگر مرتجعین محلی نمود و درصدد تحکیم و گسترش تشکیلات حزبی و مخفی در کردستان و داخل ایران برآمد. به موازات سازماندهی حزبی ، درصدد ایجاد تشکیلاتهای تودەای و دمکراتیک از جملە شورای شهرها به منظور اجرایی حاکمیت تودەای و مردمی، تشکیل “جمعیت ها دمکراتیک “در شهرهای مختلف کردستان، ایجاد تشکل صنفی کارگران، زنان، دهقانان فقیر در “اتحادیەهای دهقانی” ، معلمان و … برآمد کە تآثیر عظیمی در تودەای شدن سریع کومەله و گسترش نفوذ سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی آن داشت. بایکوت انتخابات “اری یا نه ” جمهوری اسلامی در ١٢فروردین ١٣۵٨ از دیگر اقدامات و سیاست ها اصولی و قاطع کومەله در برابر رژیم تازە به قدرت رسیدە اسلامی بود کە مردم کردستان و دیگر سازمانها و احزاب سیاسی نیز یکپارچه اولین نمایش انتخاباتی رژیم را بایکوت و به درست دست رد به سینه رژیم مذهبی زدند. کومەلە بعنوان سازمانی کمونیست و رزمندە کە از بدو تاسیس به هم سرنوشتی طبقە کارگر و مردم تحت ستم در ایران اعتقاد داشت، حامی هر نوع مبارزە انقلابی علیە نظام تازە تآسیس اسلامی بود. زمانیکه مردم ترکمن صحرا مورد یورش مسلحانه رژیم قرار گرفتند، کومەله جزو اولین سازمانهای بود کە به یاری آن مردم شتافت و جمعی از بهترین و فداکارترین یاران و رزمندگان صفوفش را در کمک رسانی به مردم آن منطقە اعزام و متآسفانه بر اثر حادثە دلخراش تصادف مینی بوس حامل این رفقا، ٩ تن از آنان جانباختند. حمایت از مبارزات کارگران بندرانزلی، حضور و حمایت از مبارزات کارگران شرکت نفت، شرکت و پشتیبانی از مبارزات دانشجویان در دانشگاەها کە رژیم در حال تعرض و فتح این سنگر مهم مبارزاتی بود، حضور و شرکت در مبارزات زنان تا سازماندهی مسلح آنان در ابعاد وسیع تودەای و اجتماعی و حمایت از دهقانان فقیردر برابر اربابان، تنها گوشەهای از تاریخ فعالیت علنی کومەلە در ماەهای اولیە اعلام موجودیتش است. اما قبل از این تاریخ و در ادامه دیگر فعالیت های انقلابی و تحول بخش کومەله ، نبرد با اربابان و مرتجعین محلی کە با تشکیل شورای عشایری در خواب و خیال بازگشت به نظام به گور سپردە شدە فئودالی بودند، تا افشای بی آمان جریان مرتجع مذهبی ،کە تحت رهبری “مکتب قرآن” و “احمد مفتی زادە” بود، تا خلع سلاح “سپاە رزگاری”، جریان وابستە به دولت بعث عراق کە به منظور به انحراف کشاندن جنبش انقلابی مردم کردستان ایجاد شدە بود(در زمستان ۵٨) ،بخشی دیگر از کارنامه مبارزاتی و انقلابی کومەله در کردستان آزاد و تحت حاکمیت مردم و احزاب سیاسی بود کە هنوز از گزند و یورش رژیم اسلامی محفوظ ماندە بود.
سازماندهی کوچ دستەجمعی مردم مریوان در اعتراض به فشار و زورگویی سپاه پاسداران، تحت رهبری داهیانه رفیق فواد مصطفی سلطانی، کمونیست برجستە و خستگی ناپذیر و سازماندهی راهپیمایی مردم شهرهای مختلف کردستان در حمایت از مبارزات مردم مریوان ، تا فعالیت روشنگرانه و قدم به قدم در صفوف تودەهای محروم و تحت ستم در شهر و روستاهای کردستان و بخشی از نقاط دیگر ایران ، صفحات زرین تاریخ کومەله را شکل دادەاند. سرآنجام تحمل ناپذیری جمهوری اسلامی بر ادامه روند قیام در کردستان و حاکمیت مردم در برابر قوانین و نهادهای سرکوبگر و مذهبی رژیم کە با زور سرکوب و سرنیزە موفق شدە بود فتیله انقلاب را در دیگر نقاط ایران پایین بکشد، جزیرە امن کردستان در فضای گورستانی مورد نظر رژیم غیرقابل تصور و تحمل بود. به همین دلیل و به دلیل سرکوب قدم به قدم مطالبات قیام ۵٧ در دیگر نقاط ایران و به تنها ماندن سنگر مقاوم این قیام و محروم شدن از دوستان و متحدین طبیعی و انقلابی خود ،سرکوب کردستان برای نظام اسلامی سهل تر ممکن شد و “خمینی” جنایتکار، فرمان جهاد علیە مردم کردستان را در ٢۶مرداد ١٣۵٨ صادر و لشکریان “الله” تفنگ در دست و کلید بهشت برگردن، دو روز بعدتر و در ٢٨ مرداد راهی کردستان شدند. کومەله طی اطلاعیەای “خلق کرد در بوتە آزمایش” ، مردم کردستان را به مقاومت متحدانه فراخواند و در این عرصە نیز سربلند بیرون آمد و رهبری رزمندە مقاومت علیە لشکریان جهل و خرافە را در برابر تردید ، دودلی و تسلیم طلبی جریان ناسیونالیت کرد را بر عهدە گرفت. یورش جمهوری اسلامی به کردستان کە با مقاومت مردم و نیروی پیشمرگ، صحنەهای باشکوهی از مبارزە و رودررویی تودەای خلق نمود ، زمینه ساز شکست بعدی جمهوری اسلامی در مدت کوتاهی گردید. کومەلە کە تجربه چندانی در عرصە نبرد مسلحانه و جنگ انقلابی نداشت ، اما مصمم و قاطع با اتکا به ارادە تودەهای مردم ستمکش کە به آنان متکی بود و نسل جدیدی از مبارزان و رزمندگان انقلابی کە از نخبگان و گل سرسبد جامعە کردستان بودند و همچنین با اتکا به تئوری انقلابی و مارکسیستی کە روز به روز بیشتر به ضرورت و پراتیک آن اگاه می شد ،در این عرصە نیز سربلند بیرون آمد. شکست نظامی جمهوری اسلامی در نبرد” ٣ماهه” کە با تلفیق درست مبارزە تودەای در داخل شهرها و ضربات نیروی پیشمرگ بر پیکر نیروهای سرکوبگر رژیم ممکن گردید ، سرکشیدن اولین “جام زهر” خمینی از مبارزە و مقاومت مردم کردستان و پناه بردن ریاکارانه آن به سیاست تفرقە و فریب تحت عنوان “مذاکرە” را فراهم نمود کە جریان ناسیونالیست کرد با “لبیک به فرمان رهبر کبیر انقلاب ایران” آنرا اجابت نمود. اگرچە کومەله به درست در “مذاکرە” شرکت نمود و عضو “هیئت نمایندگی خلق کرد” شد، اما این عرصە از زورآزمایی با رژیم را نیز بعنوان سنگری از نبرد و رودرویی با دشمن و طرح انقلابی خواست و مطالبات مردم کردستان می دید و به جای اتکا به “دیپلماسی پنهان” و به دور از اطلاع و اگاهی مردم در رابطە مخفی با حکومت، بر اساس شفافیت و اطلاع رسانی به تودەهای مردم از همه رویدادها و اتکا به قدرت و توازن نیروی آنان هدایت نمود و سنت نوینی در مذاکرە با دشمن را در پیش گرفت . سیاستی کە بعد از یورش مجدد رژیم به کردستان ، حقانیت آن برای تودەهای متوهم نیز بیشتر روشن شد. در دوران “آتش بس” دایرکردن مقرات و دفترهای رسمی با نام “سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران- کومەله” ، دخالت مستقیم و روزانه در امر حاکمیت و ادارە دمکراتیک و مردمی شهر و روستاهای کردستان، حمایت قاطع و بدون تزلزل از آزادی بی قید و شرط فعالیت سیاسی و سازمانی ،دفاع قاطع از برابری زن و مرد در همه عرصەها، مبارزە با خرافات مذهبی و خصوصی اعلام کردن مذهب و تاکید بر جدایی دین از دولت، سازمان دادن آموزش و پرورش انقلابی به دور از خرافات مذهبی و تاریخ جعلی و دروغین حاکمان و قدرتمداران، تدوین بخشی از قوانین دمکراتیک و انسانی در اجرای قضاوت و حل معضلات قضائی جامعە و سرآنجام سازماندهی “بنکەها” بویژه در شهر مقاوم سنندج و سپس سازماندهی “بنکەهای زحمتکشان” در روستاها و مسلح نمودن تودەهای کارگر و زحمتکش به منظور دفاع از دست آوردهای مبارزات خود ، ترویج و سازماندهی هنر و ادبیات کارگری و انقلابی کە ابعاد آن بسیار فراتر از محدود فعالیت کومەلە انعکاس یافت، بخشی دیگر از کارنامه آکندە از فداکاری این جریان بعنوان سازمان کارگران و زحمتکشان و محل تجمع کمونیست ها بود.
یورش مجدد جمهوری اسلامی به کردستان در بهار ١٣۵٩ بعد از بازسازی نیروهایش و برهم زدن صفوف متحد مردم کردستان در “هیئت نمایندگی خلق کرد”، در واقع یورش به دست آوردهای بیان شدە و جریان سازماندە و رهبری کنندە تودەهای کارگر و ستمدیدە بود. در این دورە نیز مقاومت و نبرد مسلحانه نیروی پیشمرگ و تودەهای مدافع جنبش حق طلبانه، بار دیگر کردستان را به گورستان اشغالگران تبدیل نمود و صحنەهای شورانگیزی از مقاومت، از جملە نبرد ٢۴روزە شهر سنندج تا دیگر شهر و مناطق آزاد را به نمایش گذاشت . اما به تدریج و به دلیل سرکوب نمودن آخرین بارقەهای قیام در سراسر ایران و تحکیم پایەهای استبداد مذهبی، بویژه بعد از ٣٠خرداد ۶٠ ، جنبش مقاومت کردستان هرچە بیشتر در تنگنا قرار گرفت و در این دورە، نبرد میان رژیم و این جنبش بیشتر در شکل و شمایل نبرد مسلحانه پیشمرگان به پیش بردە شد کە دارای محدودیت و کمبودهای خاص خود بود. آغاز جنگ ایران و عراق کە با هجوم ارتش عراق به ایران کلید خورد ، شرایط و تصمیم سیاسی مهمی را در برابر کل جریانات سیاسی و اقشار و طبقات اجتماعی قرار داد. بخشی از “چپ” و کل جریان لیبرال ایران به دفاع از “مام میهن” برخاست و در رفتن به جبهەها، “برادران پاسدار و ارتش” را صمیمانه کمک نمود. اما “کومەله” در این تندپیچ تاریخی نیز با اتخاذ سیاست درست و محکوم کردن دو جبهه ارتجاعی جنگ ، بر پایان آن تاکید و از گوشت دم توپ شدن کارگران و ستمکشان در جنگ برسر هژمونی طلبی ناسیونالیسم ایرانی و عرب با پشتوانه مذهب شیعە و سنی در حد توان و امکانات خود ممانعت ایجاد نمود. کومەله سرافرازانه جنگ تحمیلی “حزب دمکرات کردستان ایران” علیە خود را کە لطمات سنگینی به جنبش مردم کردستان وارد کرد، با مقاومت و فداکاری پشت سرنهاد و از آزادی فعالیت سیاسی و آزادی بیان و اندیشە در مقابل زورگویی این حزب، بعنوان حق غیرقابل چشم پوشی مردم کردستان و احزاب و سازمانهای موجود در آن، فعالانه دفاع نمود و آن را به یکی از مطالبات مردم کردستان تبدیل کرد و با حاشیەای کردن این جنگ تحمیلی، کل توان و نیروی خود و مردم کردستان را در مبارزە علیە رژیم متمرکز نمود.
آنچە کومەلە را از یک جریان کوچک و محدود به سازمانی عظیم و تودەای در متن یک جنبش انقلابی و تودەای تبدیل نمود ، در وهلە اول فراهم شدن امکان فعالیت علنی و عرضە کردن سیاست و برنامە به جامعە و در معرض قضاوت اجتماع قرار گرفتن بود و در مرحلە بعدی اتخاذ سیاست های درست ،انقلابی، طبقاتی و از زاویە طبقە کارگر و اقشار محروم و ستمدیدە جامعە، جواب روشن دادن به خواست ها و مطالبات آنان در آن مرحلە از مبارزات مردم بود. در این دوره کە جامعە در تب و تاب انقلابی و در حال جوش و خروش بود، هیچ رویداد مهم سیاسی ، اجتماعی و مردمی را نمی بینیم کە کومەله دخالت فعال سیاسی و عملی در آن نداشتە باشد و مهر طبقاتی کارگران و جریان سوسیالیست را بر آن حک نکردە باشد کە بطور اجمال به اهم آنها اشارە شد. اتخاذ آن سیاست ها در متن جامعە در حال تحول ایران، عامل اصلی تودەای و اجتماعی شدن گستردە کومەله بعنوان تنها جریان تآثیرگذارسوسیالیست در جامعە کردستان و بخشی از ایران بود.
تشکیل حزب کمونیست ایران در شهریور ١٣۶٢ با کار فشردە نظری و عملی در سطح جنبش ، حضور در مباحثات جریانات چپ و سپس اقدام جدی و فعالانه جهت تشکیل این حزب ، همراه با “اتحاد مبارزان کمونیست”، بخش رزمندە و انقلابی “سازمان پیکار در راە آزادی طبقە کارگر”، بخش منشعب از “سازمان چریک ها” کە تحت عنوان “ارتش آزادیبخش مردم ایران” فعالیت میکردند و دەها فعال منفرد و کمونیست دیگر، تحقق آرزوی دیرینه بنیانگذاران کومەلە در ایجاد حزب کمونیست ایران، بعنوان حزب سراسری طبقە کارگر در سال ١٣۶٢ بود . تشکیل حزب کمونیست برای کومەله در پروسە دخالتگری در مسائل جاری و روزانه جامعە از زاویە کارگر و زحمتکش، مبارزە با بی عدالتی و نابرابری، کوشش صادقانه برای سازماندهی طبقە کارگر در جهت آنجام انقلاب سوسیالیستی و کسب قدرت سیاسی توسط این طبقە، قابل بحث و ارزیابی است. با هر نقدی کە هرکس و جریان دلسوز و رزمندە به تاریخ تشکیل این حزب داشتە باشد، تشکیل حزب کمونیست نه اقدام فردی ، نه با شروع زندگی سیاسی هیچ شخصی ، نه بر اثر “ضعف تئوری رهبران کومەله” و آمدن چند “فارس” کە گویا کومەله را “تسخیر کردند” ، بلکە محصول شرایط اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی و جدال روزانه با اتکا به دهها سال تجربه جنبش کارگری و کمونیستی ایران و جهان و ضرورت سازمانیابی حزبی برای متشکل شدن کمونیست ها و کارگران در تقابل با بربریت رژیم داعش صفت جمهوری اسلامی بود. تشکیل حزب کمونیست بخشی از اهداف و استراتژی بنیانگذاران مارکسیست و رزمندە کومەلە بود کە نیاز و ضرورت آن را از دهه چهل ، از دل تحولات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی جامعە ایران و دنیای پیرامون خود و از پیروزی و شکست های آن استنتاج کردە بودند. تشکیل این حزب نه تنها کومەله را تضعیف و یا علت دو انشعاب بعدی در صفوف آن نشد، بلکە صفوف کومەله را تقویت، مناسبات درونی آن را از تفکرات غیرانقلابی و غیرکارگری پالایش نمود و شور و شوق و رزمندگی غیرقابل کتمانی را در میان نیروهای آن بوجود آورد. دلایل انشعابات بعدی و مسیری کە منشعبین ، چه “چپ لیبرال” و چه “راست ناسیونالیست” طی نمودند ، در اساس به تحولات مهم اجتماعی در هر دورە و در متن رویدادهای جامعە و مبارزە طبقاتی و نگرش های سیاسی نوینی کە طرفین پیدا کردند بودند کە در واقع تفاوت و فاصلە گرفتن آنان از اهداف بنیانگذاران کومەلە و سپس حزب کمونیست ایران و استراتژی این جریان بود، قابل بحث و ارزیابی است. بدون شک حتی اگر حزب کمونیست ایران هم تشکیل نمی شد، جریانات انشعابی به دلیل تقابل با برنامه، استراتژی، سیاست و پراتیک عملی و روزانه از کومله بعنوان یک تشکیلات کمونیستی وانقلابی و دخالتگر جدا می شدند. جمعی به دلیل کمونیست بودن آن و بعضی دیگر به دلیل خصوصیت انقلابی و دخالتگر بودن در رویدادهای مهم جامعە از این جریان جدا می شدند .
کومەله و حزب کمونیست ایران، بعد از لطمات حاصل از دو انشعاب یاد شدە ، به همت مبارزین صفوف آنان ، تودە کارگر و زحمتکش در جامعە کە همیشە ستون فقرات این حزب را شکل دادەاند و اتکا به سیاست ، برنامه و پراتیک کمونیستی، توانست کمر راست کند. این جریان در تند پیج های مهم تاریخی دیگر ، در عرصە جهانی و بین المللی در حالیکه نظام ظالمانه و ضدبشری سرمایەداری در پایان دهە ٨٠ و اوایل دهه ٩٠ میلادی قرن ٢٠ بزرگترین رویداد سیاسی و اقتصادی بعد از جنگ اول و دوم جهانی یعنی تفوق بازار آزاد و نئولیبرالیسم ، فروریختن دیوار برلین و از هم پاشیدگی بلوک شرق ، پایان ” سوسیالیسم موجود” و “پایان تاریخ” و جار زدن “مرگ کمونیسم” را سرمستانه جشن می گرفت ، برخلاف بسیاری از مدعیان دروغین کمونیسم نه تنها تابلویش را پائین نکشید، بلکە بر تحقق و حقانیت سرسختانەتر از کمونیسم و مارکسیسم بعنوان علم رهایی طبقە کارگر و نجات کل بشریت تاکید و بر اهداف و آرمانش وفادار و متعهد ماند کە یکی از دلایل اصلی رشد و گسترش مجدد آن شد. اکنون تاریخ قضاوت مثبتی از این گذشتە و مسیر طی شدە دارد و مایە سربلندی رزمندگان صفوف آن است. در عرصە داخلی نیز مقهور “اصلاحات حکومتی” ، “دیالوگ تمدنها”، “جامعە مدنی” اسلامی و بورژوای نشد و در برابر “اسلام رحمانی” زانو نزد و آنرا روی دیگر سکە “اسلام بنیادگرا” دانست و آنرا افشا نمود و سربلند بیرون آمد. از “جنبش سبز” و “رای من کو” انقلاب مردم را نتیجە نگرفت و به دنبالە رو سیاست های بخشی از بورژوای ایران تبدیل نشد و رسالت طبقە کارگر اگاه و متشکل در کسب قدرت سیاسی را به “حزب” چند هزار نفرە واگذار نکرد ، بلکە آنرا وظیفە طبقە کارگر با اتکا به تئوری و نظرات مارکس مورد تاکید مجدد قرار داد.
در جریان یورش اول و دوم آمریکا و متحدینش به عراق کە به “جنگ خلیج” موسوم شد و همچنین جنگ و یورش به افغانستان کە بسیاری آنرا “نقشە راه جدید ” به تبعیت از تبلیغات “بوش پسر” در بوق و کرنا دمیدند کە گویا قرار است نظام حکومتی خاورمیانه و شمال افریقا تا اسیای جنوب شرقی با اتکا به “دمکراسی وارداتی” توسط ارتش و نیروی مسلح آمریکا و متحدینش هدیە شود، جریان ما قاطعانه ایستاد و این هجوم امپریالیستی و کارناوال ریاکاری و تسلیم طلبی در برابر آنرا رد و افشا کرد . همچنین اهداف پشت پردە اینگونه دخالت نظامی و از جملە رشد و گسترش تروریسم ، بنیادگرایی اسلامی و جنگ و مصائب آنرا برای تودەهای مردم بیان نمود و بر صف مستقل کارگران و ستمدیدگان در تقابل با دوجبهە امپریالیست و بنیادگرایی اسلامی تآکید و پافشاری نمود. دفاع از مبارزات عادلانه و حق طلبانه مردم در منطقە مملو از جنگ و مصیبت زدە خاورمیانه، از جملە مقاومت و آزادسازی “کوبانی” و مبارزە مردم و نیروهای مسلح تودەای آنان علیە جریان ضدبشر “داعش” و حامیان داخلی و منطقەای آن در کردستان سوریە(رۆژآوا) کە سرآغاز شکست این جریان ضدانسانی بود ،حمایت از مبارزات برحق مردم کردستان ترکیە در ضدیت و تقابل با ارتش فاشیستی و حکومت و دولت اسلامی حزب “عدالت و توسعە “، دفاع از مبارزات برحق مردم عراق و بخش خودمختار کردستان آن در ضدیت با فساد و جریان مذهبی_ناسیونالیست حاکم بر آن، دفاع از مبارزات عادلانه مردم فلسطین و محکوم کردن جنایات ارتش نژادپرست اسرائیل در سرکوب درندانه و روزانه مردم آن مناطق و حمایت از هرگونه جنبش انقلابی و ضدسرمایەداری در گوشە و کنار جهان، بخشی از رسالت سیاسی ، مبارزاتی ، طبقاتی و انترناسیونالیستی جریان ما در طول ٣٨سال گذشتە تا کنون بودە و چراغ راهنمایی ما در دفاع از حرکت های مترقی و در ضدیت با جریانات و نیروهای ارتجاعی ، مذهبی، فاشیست و ضد انسان بودە و کماکان ادامه خواهد یافت.
برای جریان ما ، روز ٢۶ بهمن، روز علنی شدن فعالیت کومەلە و یادآوری تاریخ یادشدە، روز ستایش از گذشتە و آویزان کردن مدال افتخار بر سینه کسی نیست ، بلکە بیان این تاریخ همزمان با دیدن ضعف و کمبودهای آن، با نگرش انتقادی و انقلابی به گذشتە به منظور برطرف نمودن آنان و هموار کردن مسیر پیشروی و دیدن آیندە روشن با اتکا به درس و تجربیات مثبت و منفی ٩سال فعالیت مخفی کومەلە و ٣٨سال فعالیت علنی این جریان و سپس حزب کمونیست ایران است.
کارل مارکس ، این اندیشمند ، رزمندە و رهبر طبقە کارگر جهانی، در ارزیابی از حوادث تاریخی انقلاب فرانسە از سال ١٨۴٨ تا ١٨۵١ میلادی نوشت “انقلاب های پرولتاریایی، برعکس، مانند انقلاب های قرن نوزدهم، همواره در حال نقد از خویش اند، لحظه به لحظه از حرکت باز می ایستند تا به چیزی که به نظر می رسد آنجام گرفته است دوباره بپردازند و تلاش را از سر گیرند ، به نخستین دو دلی ها و ناتوانی ها و ناکامی ها در نخستین کوشش های خویش بی رحمانه می خندند، رقیب را به زمین نمی زنند مگر برای فرصت دادن به وی تا نیروی تازه از خاک برگیرد و به صورتی دهشتناک تر از پیش رویاروی شان قدم علم کند . در برابر عظمت و بی کرانی نا متعین هدفهای خویش بارها و بارها عقب می نشیند تا آن لحظه ای که کاربه جایی رسد که دیگر هر گونه عقب نشینی را ناممکن سازد.”(کارل مارکس . هجدهم برومر لوئی بناپارت)
کومەلە و سپس حزب کمونیست ایران کە با نقد جهان طبقاتی و همـچنین نقد بی رحمانه ضعف و کمبودهای خود پا به عرصە وجود گذاشتند، قوام یافتند و آبدیدە شدند ، اکنون از هرزمانی بیشتر در “لحظه به لحظه از حرکت باز ایستادن تا به چیزی که به نظر می رسد آنجام گرفته است دوباره بپردازند و تلاش را از سر گیرند” ، به این سنت نیاز دارند. این جریان با اتکا به نیروی اگاه و سازمانیافتە طبقە کارگر و مبارزین و رزمندگان اگاه با سلاح مارکسیسم در صفوف خود، با نقد بیرحمانه کمبود و کاستی های گذشتە و حال، در نبرد بی آمان با دودلی ، ناتوانی و ناکامی ها باید در افتد و بر آنان پیروز شود، یا قادر به ادامه پیشروی به سوی آیندە نوید بخش و ایجاد تغییر و تحول در متن جامعە نخواهد بود. جریان ما “ققنوس” آسا، چند بار از خاکستر خود برخواست و پر کشید. در شرایط پرتحول ایران، منطقە و جهان ، وجود جریانی کمونیستی، با برنامه و استراتژی روشن ، با سنت و سبک کار نوین ، با غلبە بر کمبودهای درونی و از جملە “محفلیسم” و خود خوری ، در تقابل جدی با حزب “تک بنی” کە هرگز با قامت اجتماعی “کومەلە” سازگاری و همخوانی نداشتە و ندارد ، با درگیر شدن در مسائل و معضلات جنبش جهانی و طبقاتی کارگری و کمونیستی به فراخور حال خود و جواب دادن به معضلات مکان فعالیت خود ، با روح انترناسیونالیستی و پراتیک محلی ، کە از ضروریات مرحلە کنونی است، باید و ضروری است گذر کردە و به شرایط مناسبتر برای قدم برداشتن رو به جلو ، آمادە و منسجم گردد. در این راستا و در جواب به فعالیت روزانه ، این اصل ” مانیفست حزب کمونیست” باید کماکان و همیشە چراغ راهنمای فعالیت “کومەلە” باشد. “فرق کمونیست ها با دیگر احزاب پرولتاری تنها در این است کە آنها از طرفی در مبارزات پرولتارهای ملل گوناکون، مصالح مشترک همه پرولتاریا را، صرف نظر از منافع ملی شان مد نظر قرار می دهند و از آن دفاع می کنند و از طرف دیگر در مراحل گوناگون کە مبارزە پرولتاریا و بورژوازی طی می کند ، آنان همیشە نمایندگان مصالح و منافع تمام جنبش هستند. ” (مانیفست حزب کمونیست) . کومەلە در طول تاریخ حیات خود ، علارغم هر کمبود و کاستی هم کە داشتە باشد، کوشش نمود کە این آموزە مبارزاتی و طبقاتی “مانیفست” را چراغ راهنمای پراتیک خود قرار دهد و با چنین دید و افقی به جنگ نابرابریها برود و برابری انسان در جامعە کمونیستی را سرلوحە فعالیت و رزم به آمان خود قرار دهد.
باز به گفتە مارکس ” انقلاب اجتماعی قرن نوزدهم چکامه ی خود را از گذشته نمی تواند بگیرد. این چکامه را فقط از آینده می توان گرفت. این انقلاب تا همه ی خرافات گذشته را نروبد و نابود نکند قادر نیست به کار خویش بپردازد. انقلاب های پیشین به یادآوری خاطره های تاریخی جهان از آن رو نیاز داشتند که محتوای واقعی خویش را برخود بپوشانند. انقلاب قرن نوزدهمی به این گونه یادآوری ها نیاز ندارد و باید بگذارد که مردگان سرگرم دفن مرده های خویش باشند تا خود به محتوای خویش بپردازند. در گذشته، مضمون به پای عبارت نمی رسید اکنون عبارتست که گنجایش مضمون را ندارد”. (کارل مارکس . هجدهم برومر لوئی بناپارت)
امروز از هر زمانی بیشتر عصر”مضمون ها” است . در عصر بن بست “نئولیبرالیسم” و بازار آزاد ، فاشیسم به وسعت جهان عربدە می کشد. بورژوازی جهانی و امپریالیسم هار، در بن بست اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، بی رحم ترین چهرەهای خود را برای ادامه حیات انگل وار خود به جهان عرضه کردە و می کند. عصر “ترامپ” در آمریکا ، رۆیای “ماری لوپن” در حاکم شدن بر فرانسە، امید “ترزا می” به “مارگارت تاچر” شدن در انگلستان و زندە کردن دوران توحش “ریگان و تاچر” در جهان کنونی، سربرآوردن مجدد ناسیونالیسم عظمت طلب روس در سیمای جنگ طلب بی رحمی همچون “پوتین” روزهای خونین “سلطان اردوغان” علیە مردم ترکیە و منطقە ، ادامه زمامداری فاشیسم اسلامی “ولایت مطلقە فقیە” در ایران، گردن زدن در عربستان سعودی توسط “خادمین حرمین شریفین” ، جنایات بی شمار بنیادگرایان اسلامی از عراق و سوریە، تا افغانستان، پاکستان، بنگلادش ، تا شمال افریقا و قلب اروپا، و وجود رژیم نژادپرست اسرائیل ، نمونەهای برجستە “مضمون” های فاشیسم در یک دهە و نیم قرن ٢١ است. اکنون جز لکەهای خون و عفونت بر چهرەهای کریە این زمامداران و همپالگی های آنان در جهان کنونی نمی بینیم. در برابر این توحش و بربریت ، جنبش کارگری و سوسیالیستی تنها “مضمون” امید به آیندە در جهان کنونی است تا راهی و جلوە دیگر، فرا راه بشر بگشاید و انسان را از قید خدایان زمین و “آسمان” برهاند. این جنبش اگرچه معترض و تنها راه نجات بشر در گرفتار نشدن بیشتر در دام فاشیسم و بربریت است ، اما پراکندە ، بدون رهبری و سازمان مستحکم و انقلابی با افق انترناسیونالیستی و بدون ابزار حزبی و تودەای است. امروز جهان از هر زمانی بیشتر در برابر “سوسیالیسم یا بربریت” قرار گرفتە است. سوسیالیسم ، محصول اگاهی ، سازمان ، نبرد مملو از فداکاری و جانبازی و ارادە راسخ و پولادین برای تغییر است. بربریت، حاصل تسلیم شدن به قضا و قدر و سرنوشت نامعلوم انسان بی ارادە یا بی ارادە شدە است، کە “کورەهای آدم سوزی” و برپایی دو جنگ اول و دوم جهانی ، نتیجە محتوم آن بود و خواهد بود ، می باشد. بعنوان گردانی از ارتش عظیم و جهانی طبقە کارگر، بعنوان تشکیلاتی رزمندە و کمونیستی کە سالگرد آنرا گرامی می داریم ، مسیر اول، اگرچه تاریخآ در آن بزرگ راە بودەایم ، اما با درک شرایط جدید ، مخاطرات نوین و وظایف سنگین تر، تنها راهی است کە باید پیمودە و به سرآنجام برسد، اگر حتا پیروزی سخت و دشوار باشد ، اما حقانیت آن قابل شک و تردید نیست.
در پایان و در سالگرد گرامیداشت ٢۶ بهمن روز کومەلە ، ضمن تاکید مجدد بر آرمان های والای کمونیستی این جریان کە از کوران مبارزە ٣٨سال اخیر سربلند بیرون آمدە، به همه عزیزانی که در صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران فداکاری نموده، جانباخته و یا عضوی از بدن خود را از دست داده اند، درود می فرستیم و ادای احترام می نماییم. یاد و خاطرە رفقای جانباختە را عزیز و گرامی می داریم و ضمن پاسداشت فداکاری و مقاومت خانوادەهای گرامی و سرافرازشان ،زحمات آنانرا ارج می نهیم. همراه شادباش روز کومەله، به همه مردم آزادیخواه، فعالین، پیشمرگان و دوستداران کومه له در هر کجا کە هستند، بر مبارزه همه جانبه و انقلابی تا سرنگونی جمهوری اسلامی و نظام سرکوبگرانه و ضد انسانی سرمایه داری و تحقق سوسیالیسم تاکید می نمائیم .
زنده باد سوسیالیسم
زندە باد کومەله
بهمن ١٣٩۵_ فوریە ٢٠١٧