زمستانی سرد

زمستانی سرد
در آن صبحدم سرد زمستانی
پرواز کردی تو
بدون من
من تو
همیشه همسفر بودیم
سال های زیادی
در غربت
تو همیشه در کنارم بودی
ومن در کنار بستر تو
به آرامش می خوابیدم
وخاطرات کودکی ام را
بارها بارها
در خواب دیده بودم
همراه تو وپدر
گردش می کردیم
در باغ
وتو می خندی
هم چون گل های باغ
وپدر
عاشقانه نگاه می کرد
ما را
اینک سفر کردی
تا ببینی پدر را
ومن
تنها در کنار بسترت
به خواب می روم
به امید اینکه
فردا بیدار شوم
وترا ببینم
وفراموش کنم
این کابوس وحشتناک را
دوباره بهار می اید
وگل ها بیدار می شوند
از خواب زمستانی
وپرندگان بر می گردند
از سفر
اما امسال بهار من
بدون تو بیدار می شود
ومن گل های سرخ را
به یاد تو
به باد می سپارم
تا در کنار خانه
ابدیت
برای همیشه
برویند
ومن ترا
در قلب وجانم
برای همیشه
خواهم داشت
ای مادرم
ای گوهر
کمیاب جهان.
اکبر یگانه ۲۰۱۷٫۰۱٫۲۲