ضرورت همبستگی جنبش های ازادی خواهی در شرایط فعلی

بعد از کودتای انتخاباتی دوره دهم ،که توسط حزب سیاسی نظامی سپاه پاسدارن شکل گرفت و یک بار دیگر احمدی نژاد پست ریاست جمهوری را در یک سناریوی انتخاباتی متقلبانه از ان خود کرد، موجی از اعتراضات توده ای پایه های رژیم اسلامی را لرزاند و در تداوم ،آنرا در معرض ریزش قرار داده است .

این اعتراضات، متشکل از اقشار و طبقات مختلف و موجود در جامعه میباشد. از سوی دیگر جریاناتی در صف اپوزسیون داخلی و خارجی برای تحقق اهداف سودایی خود و با استفاده از مبارزات این توده معترض که سی سال است در پی بدست اوردن حقوق اقتصادی و سیاسی واجتماعی خود، از پرداخت سنگین ترین هزینه ها کوتاهی نکرده اند و با وجود گرانی و فقر و بیکاری و عدم ازادیهای اجتماعی و سیاسی،دیگر تحمل هیچگونه معامله و توهمی نسبت به هیچ جناح و جریان که ریشه در حفظ ساختار این رژیم را دارد،ندارند.این جریانات برای حفظ موقعیت سیاسی خود، همسویی خود را با اصلاحات اعلام کرده و زیر پرچم سبز در تریبونهای خود شعارهای توهم زا را انعکاس داده و تلاش آنان پوشش دادن این اعتراضات در مسیر حفظ منافع خود و ساختار رژیم بوده است .

اما دیگر این شعارهای عوامفریبانه و بی اساس هم نمیتواند مصلحت گروهها و جریاناتی را که به نام دمکراسی و حقوق بشر و غیره به میدان امده اند و قصد در کسب موقعیت سیاسی خود را دارند، حفظ کند و رژیم اسلامی را از این بحران سیاسی نجات دهد .

اعدام جوانان و مخالفین با نیت ایجاد رعب و وحشت ،زندانی کردن فعالین کارگری و دانشجویی و مادران جانباختگان و صدور احکام دراز مدت حبس، در این چند ماهه اخیر نتوانسته است که از رادیکال شدن اعتراضات توده ای جلوگیری کند و اینک با اتخاذ هیچ گونه تاکتیکی نمی توانند خود را از این بحران سیاسی برهانند.

دستور کنترل اس ام اس ها و ایمیل ها و برگزاری مراسم ثبت حجاب و چادر اقوام ایرانی در فهرست میراث معنوی با حضور احمدی نژاد که ان را یک ضرورت سیاسی نام برده است،از اخرین ترفندهای رژیم برای سرکوب جنبش اعتراضی توده ای موجود میباشد.

بحران اقتصادیی که جامعه سرمایه داری را فرا گرفته و از انجا که ایران به دور از تاثیرات این بحران نیست و از سوی دیگر عقب ماندن جمهوری اسلامی از گردونه تولید و انباشت سرمایه و عدم توان پاسخ به نیازهای اقتصادی با توجه به اینکه قریب به یک سوم مردم ایران کارگر میباشنداز دیگر بحران های رژیم است و با توجه به شکافها و فاصله هایی که محصول رشد و تکامل جامعه و ماحصل ان حضور اگاهانه کارگران و زنان و جوانان در تحقق خواست های خود در خصوص ازادی و برابری و رفاه ، میباشد را نمیتوان با کنترل خطهای ارتباطی محدود و سرکوب کند . در این میان ثبت حجاب و چادر و روسری،زنان را به یاد توسریهایی می اندازد که در  طول این سی سال برای از بین بردن آن مبارزه کرده و در این راه هزینه های کلانی را پرداخت کرده اند .

آلترناتیو ما برای برون رفت از وضع موجود؟

با یک جمعبندی مادی میتوان به این ضرورت پاسخ داد، ضرورتی که ابستن بودن جامعه در برقرای و استقرار یک نظام سوسیالیستی انرا عینی کرده است. پس در این میان فعالین سوسیالیست و ازادیخواه با استناد به چنین شرایطی نقش تعیین کننده ای را به دوش خواهند کشید، یعنی پیوست شدن جنبش های اجتماعی از جمله جنبش دانشجویان، زنان به جنبش کارگری و متشکل ساختن انان در راستای تحقق مطالبات اقتصادی و سیاسی خود،در گرو فعالیتی یک پارچه از جانب همین انسانهای ازادیخواه و برابری طلب میباشد،چه بصورت اجتماعی و چه در حالت متشکل ان .