پرولتاریا: دلشاد از مرگ رفسنجانی همچنان برای کمونیسم می جنگد
رفقا ضمن درودهای سرخ و شادباش به خاصر مرگ رفسنجانی
لنین به ما آموخت: ” سازش و تبانی با ارتجاع حاکم نظام سرمایهداری تحت هر شرایطی هرگز”…
ملیحه محمدی از سازمان ضدانقلابی فدائیان اکثریت در وصف مرگ رفسنجانی گفته است:
«آنچه که به گمان من نیاز امروز ماست، بهویژه در نقش اپوزیسیون سیاسی نظام، که خواهان تغییر شرایط کنونی است، از هر نحلهی فکری و با هر مشی معینی، تعیین موضع خود در مقابل شخص هاشمی یا بررسی کارنامه سیاسی او طی سی و هشت سال گذشته نیست، بلکه بررسی برای کمک به تبیین و شناخت شرایطی است که در اثر فقدان شخصی مانند هاشمی میتواند پدید بیاید.»*
ملیحه محمدی میگوید مهم نیست که نقش رفسنجانی را تاریخا در نظر گیریم و دریابیم او چه جنایاتی نمود. یعنی نقش تاریخی رفسنجانی در نهادینه کردن حاکمیت جمهوری اسلامی و قتلعام زندانیان سیاسی دهه ۶۰ برای ادامه عمر ننگین آن را فراموش کنیم و تنها به این اکتفا کنیم که فقدان او پس از مرگش چه “اثراتی مضری” در وزنه هرم قدت سیاسی جمهوری اسلامی دارد!!!!
کارنامهی سیاه رویزیونیستهای اکثریتی و تودهای ها برای جنبش کمونیساتی ایران روشن هست چه اینان خود در محکم کردن پایههای نظام جمهوری اسلامی بطور همه جانبه شرکت داشتند و از متحدین و مشوقین جمهوری اسلامی در کشتار زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و تابستان ۶۷ بودند.
خطاب به ملیحه محمدیها، فدائیان اکثریت، تودهایها ،”چپ”های سبز و ضد انقلابیون متحد ج. ا. :
ما خواهان سرنگونی انقلابی این نظام ضد بشری ، ضد کارگری، ضد زن و مردسالار و ضد روشنفکران مترقی هستیم و نه خواهان ” تغییرش در چارچوب همین نظام”!!!
شک نکنید برخلاف شما مرتجعین رویزیونیست، کمونی سنتهای انقلابی ایران دقیقا خواهان “بررسی کارنامه سیاسی” هاشمی رفسن جانی ” طی سی و هشت سال گذشته” بر اساس ماتریالیسم تاریخی و ماتریالیسم دیالکتیک برای سرنگونی انقلابی این نظام هست!
هاشمی رفسنجانی نفر دوم نظام ضد بشری جمهوری اسلامی درگذشت. بیشک مرگ او جشن تودههای تحت ستم و استثمار است. پرولتاریای انقلابی و رنجبران تحت و ستم و استثمار ایران هرگز چهره و نقش او را فراموش نمیکند که در تمامی دوران تکیه به اریکه قدرت، در حفظ و استمرار عمر ننگین و ضد بشری نظام جمهوری اسلامی ذرهای تردید از خود نشان نداد، از هیچ جنایتی فرونگذارد و نقشی مهم و بیبدیل در بسیاری از تصمیمگیریها و مواضع و عملکرد این نظام ضد بشری بر عهده داشت؛ چه در دوران آغاز تحکیم پایههای این رژیم در اردیبهشت ۱۳۵۹ که با سخنرانی معروف خود در دانشگاه تبریز، “زنگ” آغاز تهاجم فرهنگی در دانشگاهها را برای بستن آن با کشتار دانشجویان چپ و تصفیه استادان به صدا درآورد؛ چه در دوران جنگ با عراق که از تصمیمگیرندگان اصلی ادامهی جنگ ارتجاعی که باعث در بدری و بیخانمانی میلیونها نفر از تودههای تحت ستم و استثمار غیرخوزستان شد و سپس پذیرش “جام زهر” بود و در کشتارجمعی هزاران نفر از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و کمونیستهای انقلابی از تصمیمگیرندگان آن قتلعام بود، چه در برکشیدن خامنهای به مقام “رهبر”، و چه در دورانی که در کارنامه کشوری که او زمانی رئیس مجلس و بعد رئیسجمهور آن بود سیاستهای دیکته شده توسط صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی این دو بازوی اقتصادی نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی را برای نفوذ شرکتهای امپریالیستی قدرتهای بزرگ در اقتصاد ایران و غارت منابع طبیعی بهپیش برد، بیشترین کشتار و سرکوب دگراندیشان و مخالفان حکومت – در داخل و خارج از کشور، همچون قتلهای زنجیرهای نقش بسته است.
مارکس در کتاب “هیجدهم برومر لوئی بناپارت” خاطرنشان ساخت:
انقلابهای اجتماعی و رادیکال پرولتری «چکامهی خویش را از متن آینده میتوانند برداشت کنند، نه از گذشته.»
مارکس سپس گفت:
«انقلاب پرولتری برای آنکه بتواند محتوی خود را برای خویش روشن سازد باید: مردگان را بگذارد تا مردگان بردارند. آنجا(در انقلابات بورژوازی قرن ۱۷ و ۱۸) گفتار بر محتوی برتری داشت، و اینجا(انقلابات اجتماعی پرولتری) محتوی بر گفتار.»
لنینیسم به ما آموخت که با دیدگاه رویزیونیسم مرزبندی قاطع داشته باشیم.
مرگ رفسنجانی را که جشن تودههای تحت ستم و استثمار هست را به “واقعهای تلخ” و یا اینکه گفته شود “بهدرستی میتوان از مرگ رفسنجانی خوشحال .. ولی”!!! یا تحت هر توجیهی برای حمله به کمونیسم انقلابی تقلیل ندهیم!!!
با پاس دادن آگاهانه یا “ناآگانه”(!) توپ به تیم ارتجاع جمهوری اسلامی تبدیل به وزنهای برای کوبیدن کمونیسم انقلابی نشویم!
برهان عظیمی
۲۱ دی ۱۳۹۵ مصادف با ۱۰ ژانویه ۲۰۱۷
*برای آشنایی با نظر ملیحه محمدی به لینک زیر مراجعه کنید:
http://zeitoons.com/24319