به فرزاد کمانگر!

محمد امین کمانگر

فرزاد عزیز : نامه ات که سر شار از مهر و محبت به مردم و لب ریز از غرور انسانی بود خواندم، نامه ای از یک انسان سر کش  نامه ای از یک انسان که به نابرابریهای جامعۀ موجود نه می گوید و علیه آن به حکم آرمانهای انسانیش بی باکانه کیفر خواست  صادر می کند. نامه ای که در آن در اوج شکوه و در آخرین قلۀ انسانیت  اعضای بدن خود را به نیازمندان اهداء می کند. چنان قله ای که عقابهای بلند پرواز به این ارتفاع حسرت می برند. آری فلسفۀ وجودی تو همان شور و شهامت  و تشویق به زندگی کردن و برابر زیستن در بین انسانهاست. می خواهید که راهت ادامه یابد. قلبت را به کسی ، به کودکی ، اهداء می کنی که در برابر ناعدالتیهای جامعۀ بشری، طوفان زا رنگ و مرز نژاد را در هم  بکوبد وانسانیت و یکرنگی انسانها را با تمام شکوه طلب کند.

نامه ات در پر معناترین لحظه ها منتشر شد. لحظه هایی که رژیم سرمایه داران و رهبران فاشیسم اسلامی آن، برایت به وجود آورده اند.  سران رژیم و دست اندر کاران زندانها و قوۀ قضایه برای حفظ قدرت خود می خواهند روحیۀ سر کش تورا در هم بشکنند. اما عطش سیری ناپذیری این فاشیستها  را برای اعمال قدرت باید در هم شکست تا دیگر شاهد چنین احکام  ضد انسانی ای نه برای تو و نه برای هیچ انسان دیگری نباشیم. جامعۀ جهانی لحظه به لحظه از  حکم ضد انسانی اعدام فاصله می گیرد. اما رهبران جنایتکار اسلامی ایران آنچنان در هراس بسر می برند که حکم اعدام را مانند اصلی ترین حربۀ جنگ علیه انسانیت و اندیشه های آزاد انسانی بدست گرفته اند. به عناوین مختلف انسانهارا هر روزه قصابی می کنند. این جنایتکاران می خواهند که تو واقعیات جامعه ( فقر وفلاکت سیه روزی ای که در طول سی سال حاکمیت سیاه آنان رخ داده است ) را انکار کنید. 

فرزاد عزیز! تو که صاحب عمیق ترین احساس و عواطف انسانی و انسانیت هستید. توکه باصلابت ایستاده  و در اوج غرور از  شأن وحرمت انسانها دفاع می کنید. قابل تصور است که حاکمان جانی اینرا نپذیرند و برایت پرونده سازی کنند. آنها میخواهند صدای حق طلبانه ات را در گلو خفه کنند. اما این راه تجربه شده و پیموده شده به جایی نخواهند رسید. زیرا تاریخ ما انسانهای درد مند مملو از این تجربیات است و دیکتاتورها فقط با خونریزی توانسته اند جامعه را کوتاه  مدت  در چنگال خود بگیرند. اما آنها نه تنها تو بلکه دوستی و آگاهی و قلب حقیقت انسانیت را می کوبند.

عزیزم : تو درد دردمندان را، درد گرسنگان و پا برهنه ها را فریاد می کشید. تو با گوشت و پوست و استخوان بی نوایان را می شناسید و برای رهایی از این دنیای نابرابر به یاریشان شتافتید. تو زیبایی را، گرسنگی را ، تنگ دستی را انصاف را آینده و فهم و شعور را بتصویر می کشید. تو در قامت یک آموزگار، می آموزی که چگونه در برابر ستم واستثمار باید ایستاد  و چگونه در مقابل جهل و جهالت  و جنایت و پستی و رضالت طغیان کرد. تو درس زیستن را ، درس استقامت  و شهامت را، درس تعرض را تدریس می کنید. تو غروری در انسانهای سرکش هستید برای ماندن و بهتر زندگی کردن، عزیزم  تو نگفته ها را فریاد می کشید، تو باید زنده بمانید و زنده خواهید ماند  نه تنها برای مادرت نه تنها برای ما و تمام بستگانت، که برای همۀ انسانها. توهزاران خواهر هزاران برادر هزاران پدرو مادر دارید که برایت دل تنگند ، برایت نگرانند وبرای رهائیت صمیمانه در تلاشند.

تو فرزند مردمی هستید که طی سی سال از عمر ننگین این رژیم در عمق نابرابریها، نارسیها، آواره گیها و در عمق فقر و فلاکت  به سران رژیم نه می گویند و تعرض میکنند و سرود آزادی را می خوانند. تو آموزگاری ومیآموزی و موجودیت بشررافریاد می زنید . ای قهرمان سرکش من بتو افتخار می کنم  ودر آغوشت می کشم .

         محمدامین کمانگر .۱٫۱٫۲۰۰۹