حکومت توتالیتاریستی ترکیه و هم پیمانان ناسیونالیست کُرد ونژاد پرست تُرک آن!

 حکومت  توتالیتاریستی ترکیه و هم پیمانان ناسیونالیست کُرد ونژاد پرست تُرک آن!

کودتای نافرجام و خود ساخته ١۵ ژوئیه ٢٠١۶ که خود اردوغان آنرا “هدیه خدا لقب ” داد، خیلی زود دست اردوغان و سیاست های راستگرا و فاشیستی حزب عدالت و توسعه را بر ملا ساخت.

تماشاگران ، تحلیل گران سیاسی و خیلی از دولت و روزنامه نگاران غرب و جهان از همان ساعت اول پخش کودتا درشیوه و عملکرد این کودتا و خیمه شب بازی آن  مشکوک بودند.گرچه حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان و نخست وزیر دست نشانده ترکیه همگی در بوق و زورنا دمیدند و فتح الله گولن را مسئول کودتا معرفی و قلمداد کردند،اما معلوم بود که واقعیات چیزی است و دسیسه و دغدغه سلطان و نعمت و هدیه خدا چیز دیگری.

روزنامه محافظه کار آلمانی “دی ولت” نوشت: اکنون سوالات بسیاری بی پاسخ مانده اند، از قرار معلوم ، تنها سود برنده این کودتا که به شکل ناشیانه ای به وقوع پیوست ، شخص اردوغان است.

بزرگترین “روزنامه زرد” اروپا بنام بیلدتسایتونگ در همان موقع درمقاله ای در باره بازتاب یک تاک شو معروف در تلویزیون کانال یک آلمان (ARD) تاکید بر غیره واقعی بودن کودتای ترکیه کرد و همچنین خیلی از تحلیل گران سیاسی و دولت های جهان در آنمورد اظهار شک و تردید کردند.

اما اجرای این خیمه شب بازی و اهداف پشت پرده و ارتجاعی ای که اردوغان و حزب حاکم را ناچار کرد به نام کودتا و دیوانه وار دست به این همه فجایع و ترور و کشتار و به اسارت در آوردن صدها هزار انسان بی اطلاع از “کودتا” و اخراج ده ها هزار کارمند اداری بزند چه بود، خود ‌هدف این مطلب است. دولت ترکیه فقط تا تاریخ ٢٩ ژوئیه ٢٠١۶ گذرنامه پنجاه هزار نفر را باطل اعلام کرد و در ظرف چند روز ٢٧۴۵ قاضی و دادستان را از کار بر کنار و ده ها هزار نفر ارتش و کارمند اداری را یکباره از کار و شغل اخراج و آنها را دستگیر و با بی حرمت ترین شیوه روانه زندان کرد.

مثل اینکه لیست و نام تمام این اشخاص خیلی از قبل آماده شده بود و فقط منتظر پائین آمدن فرجه وفرصت «هدیه خدا» از آسمان هفت طبقه مرتجعین زمان بود. همنطور هم شد و این هدیه گران بها در شب ١۵ ژوئیه بلاخره نور خود را بر روی کاخ و دروازه های جرم و جنایات سلطان اردوغان تاباند و جان هزاران انسان را در ظرف چند ساعت گرفته و صدها هزار انسان متفکر دانشگاهی، معلم، محصل و کارمند بی گناه را بنا به هدیه و فرمان خدا قربانی روز آشوب و توطئه نمود.

حزب عدالت و توسعه (  (AKP که از سال ٢٠٠٢ حزب حاکم ترکیه است، از اوایل مطرح شدنش به نام حزبی اسلام گرای میانه رو پا به عرصه و حیات سیاسی و دولت داری گذاشت، که توانست از این مجرا نظر خیلی از دولت های بورژوا / دموکراتیک غربی و آمریکا را به خود شیفته کند و آنرا همچو سمبل یک نوع اسلام معتدل و دموکراتیک به خورد مردم و دولت های اسلامی دهند و در یک جمله ، می خواستند بگویند اسلام همه اش بد نیست و می تواند مثل حزب عدالت و توسعه، اسلام باشد و دموکراتیک هم باشد.

خارج از اینکه دولت های سرمایه داری چه نوع تفسیر و تعبیری از کلمه “دموکراسی” دارند بگذریم، اما گره گاه و تنگنای این مفاهیم در این است که در طول دوران تاریخ، تمام «ادیان» و مذاهب مختلف از اسلام، مسیحی، یهودی ، بودایی و غیره کلا در خدمت حاکمان و اقتدارگرایان زمان همچو برده داران، مالکان دوران فئودالی و سرمایه داران و حاکمان امروزی بوده و هستند، نباید هیچ شک و تردیدی داشت. تاریخ بشریت پیوند اقتصادی و عقیده تی و ناگسستنی این دو قشر و طبقه و ضدیت آن ها با مردم ستمدیده و رنج کشیده را کاملا و با وضوح هر چه بیشترو به روشنی به ثبوت رسانده است.

از این دریچه و منظر دولت مرتجع و اسلامی ترکیه برای سرمایه داری جهان قابل ستایش و تحسین است و باید مورد لطف و عنایت آنها هم قرار گیرد و علاوه بر آن از همه خفقان و استبداد و وحشیگری چنین دولتی تا تصفیه قومی و نژادی و جنیوساید کردن اقوام دیگر توسط همین دارودسته چشم پوشی کنند. برای اثبات این مساله احتیاجی به تجسس و فاکت نیست، بلکه همین امروز و جلو چشم آحاد مردم جهان این وقایع دارد اتفاق می افتد، و تمام کسانی که بوی از انسانیت به مشامش رسیده و همچو ناسیونالیست کُرد و نازیست ترک فکر نمی کند و آب به آسیاب دولت توتالیتاریستی ترکیه نمی ریزد آنرا به روشنی می بیند.

زمان زیادی از امید سرمایه داری غرب و آمریکا نگذشت که دولت میانه رو و اسلام گرای مورد پسند، خط تش را از روی ریل “دموکراسی” کذایی آنها خارج نمود. رهبران و حاکمان اسلام سیاسی (AKP) از روز اول بدست گرفتن قدرت سیاسی در ترکیه با بحران اقتصادی و سیاسی عمیقی روبرو شد. از طرفی اقتصاد ترکیه در نازلترین سطح و بهای لیر ترکی نسبت به دولار و ارز خارجی در بی ارزشی کامل به سر می برد و بیکاری و بی رونقی اقتصادی بیداد می کرد. از زاویه سیاسی هم اکثریت مردم آزادیخواه و سکولار و لائیک همراه با بیشتر احزاب سیاسی موجود در ترکیه نگران اسلامی شدن جامعه و از بین رفتن سکولاریسم در ترکیه بودند. نگرانی های مردم بلحاظ سیاسی همراه با عملکرد نظامی کُردهای ترکیه که در اثر تغییر فعل و انفعالات سیاسی در منطقه به اوج خود رسیده بود، به لحاظ سیاسی یکی از بزرگترین بحران و چالش های داخلی ترکیه بوده و هست.

حزب عدالت و توسعه گرچه در سالهای اول توانست ذره ای از این بحران اقتصادی بکاهد و آن را مهار کند، اما به لحاظ سیاسی نه تنها نتوانست کوچکترین پیروزی بدست آورد، بلکه سال به سال به علت ماهیت اسلامی و اتوریتانیسم و دست بردن و تغییر وعوض کردن ماده های از دستور ترکیه به نفع جبهه اسلامی و افزایش قدرت فردی از جمله (رفع موانع حجاب در دانشگاه و مدارس، افزایش قدرت فردی رئیس جمهور، تصفیه و پاکسازی ارتش و دستگاه های امنیتی و بازداشت و زندانی کردن آنها) ، مانور و تاکتیک های بی پایه و فریبکارانه حزب حاکم مثلا (گشودن باب مذاکره با کُرد ها) و ما بعد آن شکست این مذاکرات و سرکوب شدید اپوزیسیون و دستگیری ده ها هزار از اعضای احزاب مخالف و رهبران آن و همکاری لجستیکی،آماد نظامی، مالی و انسانی گروه فوق فاشیست اسلامی “داعش” ، هم پیمانی با راست ترین احزاب و گروهای نژاد پرست همچو حزب دولت باغچه لی، اختلافات شدید با اتحادیه اروپا بر سر مسائل پناهنده و عضویت در این اتحادیه، کلا مسایلی است که ترکیه را با بزرگترین چالش و بحران سیاسی روبرو کرده است.

کل این ناهنجاری های سیاسی در ترکیه مانع سیر تحول حزب حاکم بود و مانعی بود برای اسلامی کردن تمام عیار ترکیه آنطوریکه جناب اردوغان را در کاخ هزار اطاقی اش به سلطان سلیمان دیگری تبدیل کند. حال باید گفت، که دلیل پی ریزی و نقشه عمل کودتا توسط اردوغان و حزبش از این کانال وجویبار نا آرام سیاسی سرچشمه می گرفت.

برای قطع این جویبار که خلاف جریان سیاست های حزب “عدالت و توسعه” بود و برای رسیدن به اهداف شوم و قتل و عام و دستگیری صدها هزار نفری و سرکوب صدا و سیمای آزادیخواهی و سکولاریسم در ترکیه می بایست دلیل بزرگی تراشید تا بتوان در زیر چتر آن هر صدای مترقی ای را در گلو خفه کرد. آنچه اردوغان آنرا “هدیه خدا” قلمداد می کند همین است که از ١۵ ژوئیه تا به امروز از قتل و عام مردم بی گناه کُرد و تُرک و از ویران کردن شهرو دهات مناطق کُرد نشین و دستگیری و اخراج صدها هزار معلم، استاد دانشگاه، قاضی و وکلای دادگستری، کارمندان اداری و امنیتی و اعضا و هوداران احزاب گوناگون نه تنها دریغ نکرده، بلکه تا به امروز هم با وحشیانه ترین و سبعانه ترین شیوه که شیوه یک  حکومت سوپر فاشیستی می باشد ادامه داده و می دهد.

حکومت ترکیه پان تُرکیسم است!

حکومت توتالیتاریسم ترکیه علاوه بر ماهیت اسلامی و دیکتاتوری عریانش، پان تُرکیسم هم هست و برای پیشبرد این هدف هر جا عده ای تُرکمن زبان یافت شود دولت ترکیه و سرویس های اطلاعاتی و نظامی آن به دفاع از آنها بر می خیزد و آنها را مسلح و مطرح می کنند. و برای رسیدن به این هدف از ناسیونالیسم کُرد تو بخوان (حزب دموکرات کردستان عراق) پارتی و احزاب راست و نژاد پرست و نئوفاشیست گرگ های خاکستری ترکیه استفاده می کند.

نقش حزب دموکرات کردستان عراق «پارتی» در رابطه با دولت اسلامی- فاشیستی ترکیه!

حزب دموکرات کردستان عراق “پارتی” برای ترکیه چند اهمیت سیاسی و استراتژیک دارد: یکم، روابط اقتصادی کلان همچو”قرارداد نفتی و غاز” پنجاه ساله “بدون اطلاع مردم کردستان و احزاب سیاسی موجود در آنجا، صادرات سالانه میلیاردها دولار کالاهای سمی و بی کیفیت به کردستان و عراق از این راه. اشتغال صدها هزار کارگر و صاحب کار تُرک در پروژه های بزرگ ساختمان سازی، رستوران و هُتل های کردستان عراق.

دوم، از نظر سیاسی هم ترکیه توانسته به همکاری بیدریغ “پارتی” نهایت هژمونی خود را بر کلیه کردستان عراق و بخشی از عراق و سوریه تثبیت کند و توازن تجارتی، سیاسی و نظامی خود را در رابطه با نفوذ ایران در عراق نگه دارد. تُرکمن های عراق که اقلیتی کوچک هستند توانسته اند هم اکنون در سایه شوم روابط (پارتی و دولت ترکیه) به وزنه ای سیاسی بزرگی در کردستان و عراق تبدیل شوند و در پارلمان کردستان و عراق هم نماینده داشته باشند و سیاست های ترکیه را تماما در عراق به پیش برند.

 مساله دیگر، رقابت احزاب ناسیونالیست کُرد «پارتی» و «پ ک ک» بر سر هژمونی و اقتدار سیاسی در چارچوب کردستان باعث گشته که پارتی در جنگ مسلحانه دولت ترکیه با کُرد های “باکور” طرف دولت ترکیه را بگیرد و در این زمینه “پارتی” مخلصانه و تمام و عیار و خیلی بیشرمانه در خدمت کردن به استراتژیک دولت فاشیست ترکیه بر علیه مردم باکور و “پ ک ک” به اشکال گوناگون دست میزند. از جمله جاسوسی کردن بر سر پایگاه های “پ ک ک” در نوار مرزی ترکیه و عراق، تاسیس ده ها پایگاه نظامی و مخابراتی و جاسوسی ترکیه در خاک کردستان ،  فشار آوردن برای  بیرون کردن “پ ک ک”  از شنگال و بقیه نقاط کردستان عراق مساله ای است که خواست اساسی اردوغان و دولت ترکیه می باشد ولی توسط حزب دموکرات کردستان عراق به اجرا در می آید.

سوم، مساله ای که برای ترکیه اساس به حساب می آید موقعیت و دست آوردهای مهم کُردهاٰی سوریه و کانتون های عفرین، کۆبانی و جزیره است. در اینجا هم ترکیه به همکاری مسعود بارزانی چند سال است که کوشش در تفرق انداختن میان کُردهای سوریه می دهند که سرانجام موفقیت های را هم حاصل نموده اند. که می توان به شاخه “الپارتی” که شاخه ای از حزب دموکرات کردستان عراق می باشد و سه حزب کوچک دیگر هم که همگی از سوی مسعود بارزانی و دولت ترکیه تغذیه و پشتیبانی می شوند اشاره کرد. این ها می خواهند که در آینده نزدیک با هم حزب بزرگتری را به نام (حزب دموکرات کردستان ) تاسیس کنند و به مقابله با  حزب اتحاد دموکراتیک ” (PYD) که از دید مسعود بارزانی و اردوغان تروریست و زیر ساخت “پ ک ک” هستند مقابله کنند. حزب دموکرات کردستان عراق “پارتی” حتی در رابط‌ه با کمک و آموزش و ارسال اسلحه از ترکیه به گروه جنایتکار “داعش” و بلعکس صادرات نفت عراق و سوریه توسط این گروه به ترکیه، بسان یک گروه کاملا مافیایی و دلال های بازرگانی عمل کرده و می کند.

این دیگر فاجعه ای است که دارد توسط اردوغان و بارزانی اتفاق می افتد. البته روابط نزدیک دولت ترکیه با عشیره بارزانی و خیانت تاریخی این عشیره به ملت کُرد در عراق، ایران و سوریه به این چند سال خلاصه نمی شود. بعد از شکست شورش ١٩٧۵ کُردهای عراق «عهدنامه الجزیره» و تسلیم شدن مصطفی بارزانی که به “آش بتال ٧۵” مشهور است این حزب تا کنون در ایران و عراق و اخیرا در سوریه مثل مزدوری در خدمت جمهوری اسلامی و دولت ترکیه و حتی دولت بعث عراق عمل کرده و می کند. هیچ کس جریان “حکاری، آوردن ارتش عراق به اربیل و شعله ور کردن جنگ داخلی ناسیونالیستی میان اتحاد میهنی و پارتی ” را فراموش نکرده است. می خواهم بگویم که حزب عشیرت بارزانی در کمک به اهداف نژادپرستانه و پان تُرکیسم دولت فاشیستی ترکیه از هیچ کمکی دریغ نکرده و تُرکمن های عراق را به جریانی مطرح در عراق تبدیل کرده است.

از طرف دیگر دولت ترکیه از نئوفاشیسم “گرگ های خاکستری” که کلا مجری سر سخت پان تورانی در ترکیه و جهان است برای مقاصد ترور شخصیت های سیاسی کُرد و تُرک مخالف در داخل و خارج ترکیه و آموزش نظامی اقلیت تُرکمن های سوریه و عراق سود می جوید و از حزب راست گرای افراطی “حرکت ملی ترکیه”  (MHP) به رهبری دولت باغچه لی هم اکنون برای سرکوب آزادیخواهان و احزاب اپوزسیون و تغییر قانون اساسی و باز گرداندن حکم اعدام و افزایش اختیارات رئیس جمهوری به نفع خود اتحاد عملی تشکیل داده است.

کلا باید گفت که سیاست های توتالیتاریستی و اقتدار گرایانه حکومت ترکیه در داخل و پان تُرکیسم آن در خارج مرزها, این کشور را با بحران های داخلی و خارجی شدیدی روبرو کرده است. این حکومت که با نام اسلام معتدل سر کار آمد و برای مدتی سُمبل و الگوی خیلی از دولت ها و احزاب ناسیونالیستی و اسلام”معتدل”  و نئولیبرالیسم غربی شده بود، امروزه ماهیت فاشیستی و اقتدارگرایانه خود را کاملا به نمایش گذاشته و سوپر دیکتاتورانه به سرکوب اپوزیسیون در داخل و خارج همت گمارده است.

چرا دولت ترکیه این چنین افسار گسیخته عمل می کند؟

دلایل زیادند، اما بد نیست که به چند فاکت مهم آن اشاره کرد: ١- خارج از ماهیت و ایدئولوژی اسلامی و پان تُرکیسم اردوغان و حزبش، عواملی که دست ترکیه را برای این عمل های جنون آمیز باز کرده جنگی است که در  منطقه خاورمیانه از پنج سال پیش شروع شده است.این جنگ و هرج و مرج و بلوک بندی که بر سرهژمونی سیاسی و اقتصادی وسرمایه شکل گرفته نه تنها دست ترکیه را در سرکوب وحشیانه اپوزیسیون داخلی و خارجی باز نگه داشته ، بلکه ترکیه در صدد است که در تغییرات ژئوپلیتیک و تغییر شاخص های دموگرافیک که قرار است در آینده در این منطقه روی دهد بیشترین سهم را از آن خود کند.

همچنین می خواهد از ده یان احزاب و گروه فوق ارتجاعی و اسلامی که در نتیجه این جنگ مثل قارچ سربلند کرده اند عده ای را به سوی خود جلب کند و آنها را در معادلات سیاسی به نفع خود بکار گیرد و آن احزابی هم که از دید ایشان برای (امنیت ملی ترکیه) خطر محسوب می شوند سرکوب و تضعیف نماید. نمونه این همطرازی و همفکری هم عیان است و می توان ازطرفی به حزب دموکرات کردستان “پارتی” و حزب ترکمن های عراق و حزب “الپارتی”، جبهه النصره و هم پیمانی ترکمن های سوریه همچو دوست ترکیه اشاره کرد.

و از طرف دیگر حزبی همچو حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) که در میان احزاب کرد سوریه از بزرگترین و با نفوذترین آنهاست و دارای  شاخه نظامی فعال «YPG» و «ِYPJ» میباشد از نظر ترکیه و مسعود بارزانی دشمن قلمداد می شوند و به همین خاطر برای سرکوب و تضعیف آنها از هیچ امکانات نظامی و فشار سیاسی دریغ نکرده و نخواهند کرد.

٢- پیامد این جنگ ارتجاعی، موجب آواره شدن میلیون ها انسان بی دفاع از سوریه و عراق گردیده که اکثریت این ها چاره ای جز رفتن به ترکیه نداشته اند. طرز برخورد دولت ترکیه با این آواره گان، نه در چارچوب  یک وظیفه انسانی و آواره جنگی، بلکه مثل «گروگان های جنگی» برای پیشبرد اهداف و مقاصد کثیف سیاسی و اقتصادی با جهان اروپا عمل می کند. برای اسکان آنها چندین شرط از جمله: برداشتن ویزا برای اتباع ترکیه هنگام سفر به اروپا، در خواست قبول عضویت در اتحادیه اروپا و نهایتا در خواست مبلغی بالغ بر هشت میلیارد دولار و در غیر اینصورت تهدید به باز کردن مرزها بر روی پناهندگان به سوی اروپا را بارها سران ترکیه گوشزد کرده اند، که می توان آنرا قلدری و باج خواهی ترکیه زیر پوشش پناهنده از اروپا نام نهاد.

مساله هجوم میلیونی پناهنده به سوی اروپا، دردسرهای زیادی برای دولت های اروپایی بوجود آورده است. از طرفی خیلی از دولت های اروپایی خود با بحران سیاسی و اقتصادی روبرو هستند و رفتن این همه پناهنده این بحران را عمیق تر می کند. از طرف دیگر این دولت ها زیر فشار سیاسی تند احزاب و گروهای نژادپرست، راست، نئوفاشیست و راسیست های خودی قرار دارند که هر روزه اینجا و آنجا به کمپ و افراد پناهنده حمله می کنند. از این لحاظ دولت های اروپایی برای آرام کردن و رضایت خاطر دولت ترکیه حاضر به دادن باج و سکوت بی شرمانه در مقابل جنایات سیستماتیک این رژیم هستند. گاه و بی گاه سخنی از دهانشان بیرون می جهد، ولی هیچگاه موضع تندی از طرف آمریکا و اتحادیه اروپا اعمال نمی شود. یعنی در واقع دست دولت ترکیه را برای جنایات ضد بشری در ترکیه، عراق و سوریه باز گذاشته اند.

٣- ترکیه یکی از اعضای بزرگ و مهم پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است. در این اوضاع و احوال و در این کشمکش و هرج و مرج منطقه ای و بلوکی ، آمریکا و اروپا به ترکیه که از موقعیت استراتژیکی مهمی هم بر خوردار است احتیاج دارند و مجبورند که دل ترکیه را با هر وسیله ای که شده راضی نگه دارند تا از نزدیکی ترکیه به بلوک مخالف (روسیه، ایران، چین و سوریه) جلوگیری کنند، که حاصل آن سکوتشان در مقابل آن همه فجایعی است که دولت ترکیه همه روزه در داخل و خارج مرتکب می شود.یعنی تنها طرف ضررمند و و قربانیان این باتلاق سیاسی فقط کارگران، مردم زحمتکش و طبقه پائین جامعه، منطقه درگیر در جنگ است و بس.

چه باید کرد؟

امروز تنها دولت ترکیه نیست که پا به عرصه سرکوب وپایمال کردن همه حقوق انسانی شهروندان و اپوزیسیون در داخل و خارج نموده است، بلکه اوضاع اقتصادی و سیاسی جهان در اثر بحران های دورانی سیستم سرمایه داری و گندیدگی سرمایه و شیوه حکومت کردن این سیستم و نظام  در چارچوب «بازار آزاد» مطلوب آنها، آنقدر آشفته و ناهمگون می باشد که حمله به دست آوردهای انسانی شهروندان و پایمال کردن آن تا حد یک سوپر فاشیست را می توان در خیلی از کشورهای جهان مشاهده کرد. سرکوب، بی عدالتی و نابرابری، بیکاری، معتاد، فحشا، بی خانمانی و گرسنگی، و رشد و گسترش احزاب و گروه های بنیادگرای اسلامی و راسیست وفاشیست همه جا بیداد می کند.

تنها راه جلوگیری از این بحران عمیق اقتصادی، سیاسی و جنگ و خونریزی، به میدان آمدن احزاب و گروه های سوسیالیست، مردم آزادیخواه، سکولار و برابری طلب و طبقه کارگر جهانی و منطقه ای می باشد که می تواند توازن قوا را به نفع اکثریت جامعه بشری تغییر داده و بنیاد یک جامعه عاری از جنگ، برابر و آزاد سوسیالیستی را پی ریزی کنند.

البته به حرکت در آوردن این غول خفته کار سهل و آسانی نیست و احتیاج به سخت کوشی فراوان دارد. اما دو یا چند حزب و گروه پیشرو و سوسیالیست می تواند دیناموی این حرکت باشند و نقش تاریخی خود را ایفا و به جا آورند.

عزت دارابی   ٢٠ دیسمبر ٢٠١۶