هنگامیکه مبارزه ایدئولوژیک موضوع خودش می شود – قسمت پایانی

بینا داراب زند

در پراتیک

البته راه های دیگری نیز برای عوامفریبی وجود دارد که رفرمیست ها و رویزیونیست ها از آن برای جلوگیری از پیشرفت مبارزه ایئولوژیک تا حد مرزبندی و ایجاد شفافیت در تمایزات منافع، اهداف و دیدگاه های طبقاتی استفاده می کنند. یکی دیگر از این شگردها رجوع به خصلت عقب افتاده ی "رعیت منشی" در فرهنگ "پدرسالاری" است، که متاسفانه به علت سماجت فرهنگ "ارباب و رعیتی" در اذهان بسیاری از کارگران جهان، و به خصوص در کشوری چون ایران که تازه با نسل دوم مهاجرین روستایی مواجه هستیم، هنوز، کارایی خود را حفظ کرده است.

این شگرد در وحله اول نیاز به ساختن چهره های کاذب در نقش "مقام مقدس پدر سالار" دارد. چنین مقامی، البته نیاز به تکیه بر واقعیات دارد. مثلاً برای مدتی این مقام را به منصور اسالو دادند و سندیکای شرکت واحد اعطا کردند و نظرات راستگرایانه خود را در پشت ایشان مستتر کرده و هر انتقادی به ساحت این "مقام مقدس" را برابر با "کفر" و خیانت به "جنبش کارگری" قلمداد کردند. دیگر نیازی نبود که بخواهند به اتهاماتی که به ایشان زده می شد پاسخ دهند و با استفاده از مقام "پدرسالار" خط رفرمیستی تکیه به جناح های سرمایه داری بومی و جهانی و سه جانبه گرایی و … را در جنبش جا انداختند. رفیق آیت نیافر در مطلب خود بعنوان " گرایش چپ جنبش کارگری بدنبال گرایش راست" با یادآوری چگونگی طرح و جا افتادن گرایش رفرمیستی در فعالان کارگری، در این مورد می نویسد:

"اعلام هیئت موسس سندیکای شرکت واحد که در حمایت هیئت موسسان شکل گرفت حضور افراد در هیئت موسسان رو به افزایش نهاد و همزمان یک سری حرکت های کارگران شرکت واحد ( روشن کردن چراغها ) ، افراد شرکت کننده در هیئت موسسان با زهم بیشتر شد تا اینکه سندیکای شرکت واحد مجدداً احیا گردید . مجمع عمومی شرکت واحد نقطه عطف این حرکت بود .

از آن پس ، چهره هایی که هیئت موسسان را راست و دونبش و سه نبش و رفرمیست و دو خردادی قلمداد می کردند وقت و بی وقت در آنجا حضور داشتند ( حسینیه نانوایان واقع در میدان حسن آباد کوچه خیام ) . افراد فرصت طلب که حس شامه شان قوی بود ، با جعبه خرما در ماه رمضان و بعد از آن با جعبه شرینی ، آنهم بدون تاخیر و تعطیلی در آنجا حضور دائم داشتند . آنهایی که تا دیروز سندیکا ئیان را دو خردادی و راست های افراطی می خواندند ، در شرکت کردن و حضور در آنجا ، گوی سبقت را از هم طیفانشان که تا دیروز مورد انتقاد آنان بود را می ربودند . حالا دیگر در آنجا تشخیص گرایش های راست و چپ ، چپ رادیکال قابل تشخیص نبود .چرا ؟؟!! و همه در تلاش بودند که به نوعی ریسمانشان را به سندیکای شرکت واحد گیر دهند .

بزرگترین حرکت اعتراضی بعد از شرکت واحد اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه بود . در هفت تپه نیز فعالین کارگری به فعالیت پرداختند و بلاخره سندیکای هفت تپه نیز موجودیت یافت .چنانچه در مصاحبه با رادیو برابری یکی از اعضاء سندیکا اعلام کرد که اعضاء و فعالین کمیته هماهنگی و کانون مدافعان حقوق کارگران در مجمع عمومی و انتخابات آنان حضور داشتند . دوستانی که هیئت موسسان سندیکا را در شروع کارش لعن و نفرین می کردند . حال چه اتفاقی افتاده که اینان از استقبال کنندگان و پشتیبانان پر و پا قرص سندیکای هفت تپه شدند ؟؟اینها که در تمام آثار و مکتوباتشان خواهان شوراهای واقعی مستقل از دولت و احزاب بودند چگونه است که شوراهای واقعی را تا حد سندیکا تنزل دادند .چرا؟؟!!

آنچه در بالا ذکر شد فقط یاد آوری سالهایی بود که پشت سر نهادیم ، در جای مناسب به آن خواهم پرداخت .

پس از طرح و ایجاد سندیکا و حمایت همه جانبه از آن ، طرح اتحادیه کارگران اخراجی و بیکار نیز تیتر شد و طولی نکشید که به اتحادیه آزاد کارگری تغییر نام داد .تشکل هایی مانند سندیکا و اتحادیه ، حتما بعد از آن نیز نوبت تشکیل فدراسیون ، کنفدراسیون و سپس …………است . تشکل ها یی که قبل از احیای سندیکای شرکت واحد ، راست و تشکل های زرد و تشکل های بورژوایی قلمداد می شدند .

واقعا چه اتفاقی افتاد که این افراد ، دست به تشکیل و تبلیغ این نوع تشکل ها زدند ؟؟ ! و دیگر یاد و نامی از شوراهای واقعی ، مستقل از دولت و کارفرما ، فراموش شد و زمان آن را به بعد ها موکول کردند .؟!؟" [۱]

دلیل اینکه توهم ایجاد شده و مستتر در پشت عملکرد "سندیکای کارگران شرکت واحد…" توانست چنان خدمتی به رفرمیست ها بکند، این بود که شوق ظهور تشکلی مستقل از حکومت، پس از سالها رکود، همراه تاثیرات تهاجم ایدئولوژیک بورژوازی جهانی با اشاعه نظرات لیبرالی "پایان تاریخ" ، و شکست "ایدئولوژی" در مقابل "علم و تکنیک" و تهاجم ایدئولوژیک انواع جانوران "پست مدرنیستی"، دید بصیرت فعالان کارگری را کور ساخت و ایشان را مقهور تبلیغات وهم آمیز سرمایه داری کرد. البته تداوم چنین توهمی، تا زمانی کارایی دارد که مبارزات طبقه کارگر، بر خلاف شرایط کنونی، در حال اعتلا نباشد. چرا که، گسترش و رشد مبارزات طبقاتی کارگران اجازه ی تداوم توهم رفرمیستی را نداده و یک خط مشی و سیاست را در پراتیک به بوته آزمایش می کشاند و هنگام تصادم با واقعیات ، این توهم است که چون حبابی در هوا می ترکد و آنچه که باقی می ماند واقعیت تلخ و عرق شرم سازشکاران است. اینک می بینیم که در نتیجه ی عملکرد رفرمیستی، "سندیکای کارگران شرکت واحد …" اعتبار خود را در میان پایه های توده ای خود بطوری از دست داده که حتی نمی تواند بر مبنای اساسنامه ی خود "مجمع عمومی" اش را برگزار کند و نهایتا تبدیل به یک جریان سندیکالیستی ده بیست نفره گشته است. ده بیست نفری که اگر در همان زمان مورد آموزش صحیح طب