جامعه کوبا و سوسیالیسم‬

جامعه کوبا و سوسیالیسم‬

به مناسبت درگذشت فیدل کاسترو ۶ آذر ۱۳۹۵، مطلب کوتاهی از تبادل نظر رفیق مازیار رازی (آذر ۱۳۹۳) در فیسبوک در مورد انقلاب کوبا که در جزوه مفهوم سوسیالیسم نیز انتشار یافت،  را باز انتشار می دهیم. میلیتانت

********

چندی پیش در یکی از بحث های در فیسبوک رفیقی بر این نکته تاکید کرد که حساب کوبا را باید از شوروی و چین جدا کرد. زیرا در کوبا سوسیالیزم وجود دارد. این نکته توسط بسیاری از جوانان در ایران نیز طرح می گردد. در ابتدا از طرح سوالی که برای میلیون های کارگر و جوان مبارز ضد سرمایه داری در سطح بین المللی و به ویژه کشورهای اروپایی طرح گشته این است، که آغاز می تواند کرد و آنهم این است که: «اگر آینده سوسیالیزم آنچیزی است که در شوروی و چین و کوبا وجود دارد، ما به همین نظام بورژوایی با تمام اشکالاتش تن می دهیم»! به ویژه جوانانی که به کوبا سفر کرده و از نزدیک عمق فقر و بدبختی و بیکاری را مشاهده کرده می توانند به این نظر کشیده شوند. این نظر بسیاری از جوانان رادیکال ضد سرمایه داری در این کشورهای اروپایی است. بدیهی است که از نقطه نظر مارکسیست های انقلابی، شوروی و چین با کوبا امروز متفاوت است. ما به عنوان مارکسیست های انقلابی در مقابل تمامی تهاجمات لفظی و یا نظامی امپریالیزم آمریکا و سرمایه داری بین المللی، در کنار مردم کوبا قرار خواهیم گرفت و از هر دستآوری که به هر شکل به دست آورده اند حمایت می کنیم. اما، در بحث های نظری درون خودمان، باید از این مسئله دفاع از حق مردم کوبا در مقابل تهاجم امپریالیستی، فراتر رویم. سوالی مرکزی که مطرح می شود این است که آیا کوبا سوسیالیستی است و دولت کارگری در آن حاکم است و مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیزم درحال پیشرفت است؟ پاسخ را نمی توان تنها با مقایسه تعداد کشتاری که در شوروی استالینیستی رخ داد و یا عدم کشتار در کوبا پیدا کرد. مسئله ما باید متکی بر شناختمان از مفهوم سوسیالیزم بنیاد نهاده شود. سوال این است، آیا باید کوبا را به عنوان یک آلترناتیو سوسیالیستی به یک کارگر جوان مثلا در بریتانیا یا کانادا معرفی کنیم؟ و از او انتظار داشته باشیم که زندگی خود را در راه سازماندهی یک انقلاب سوسیالیستی در راستای سرنگونی نظام سرمایه داری، برای استقرار جامعه ای مانند کوبا ، بگذارد؟ آیا این کارگرجوان رادیکال در مقابل این توصیه نخواهد گفت که مگر مغزش معیوب شده است که چنین کند؟ چرا او باید هم وضعیت اقتصادی خود را خرابتر کند و خود را فقیر تر کند و هم از لحاظ سیاسی خود را محدود به عضویت دریک نظام تک حزبی (حزب کمونیست کوبا) کند؟ آیا ما نباید به او بگوییم که نظام سرمایه داری بریتانیا در راستای تشکیل حکومت شورایی نظیر انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه، انجام دهد و نه کوبا؟ به عبارت دیگر الگوی ما به مثابه جامعه آتی باید جامعه شوروی پس از انقلاب روسیه در سالهای ۱۹۱۷– ۱۹۲۰ باشد و نه جامعه کوبا امروزی.‬

fidel-castro

‫از لحاظ تاریخی، جریان کاسترو، موسوم به جنبش ٢۶ ژوییه یک جریان بورژوا ناسیونالیست بود که با دیکتاتوری فاسد و خشن باتیستا که توسط آمریکا حمایت می شد به مبارزه برخاست. پایه های توده ای آن عمدتا نه در طبقه کارگر کوبا که در میان خرده بورژوازی شهری و دهقانان بود و در اوائل حتی توسط جناحی از هیات حاکمه آمریکا نیز مورد تایید قرار می گرفت. بعد از پیروزی انقلاب علیه باتیستا نیز بخشی از بورژوازی برای مدتی در بلوک قدرت شرکت داشت. تناقضات بین حکومت جدید و امپریالیزم آمریکا با رفرم ارضی در کوبا آغاز شد که منجر به ملی کردن اراضی بزرگ منجمله املاک متعلق به اتباع آمریکا شد . اقداماتی که به خودی خود نه ضد سرمایه داری بود و نه چندان رادیکال. فشارهای آمریکا، تحریم های اقتصادی و عاقبت مداخله مستقیم نظامی در خلیج خوک ها هر چه بیشتر رژیم جدید را در جهت اخراج جناح بورژوایی طرفدار آمریکا از حکومت، ملی کردن پالایشگاه های نفت و موسسات مالی کشانید. به تدریج ائتلاف با بورژوازی با ائتلاف با حزب کمونیست کوبا و اتحاد با شوروی جایگزین شد. به طوری که از اواخر دهه ١٩۶٠ به بعد کوبا عملا به یکی از اقمار شوروی تبدیل شده بود. “سوسیالیست” شدن کاسترو نیز از همین دوران شروع می شود. البته ناگفته نماند در خود جنبش ٢۶ ژوییه نیز نقدا تمایلات سوسیالیستی (از جمله چه گوارا) وجود داشت که در این چرخش موثر بودند.‬

fidel

در کوبا نه دولت کارگری است و نه جامعه در حال انتقال به سوسیالیزم. در کوبا نیز نظیر شوروی سابق، لایه‌ای‬ از
بوروکراسی تمام قدرت را در دست دارد و از همان طریق نظام تک حزبی سر سختانه از امتیازات خود دفاع می کند. البته، این لایه بوروکراتیک نه به اندازه شوروی فاسد است و نه منفور. اما ماهیت این دو یکسان است. تفاوت در کمیت است و نه در کفیت. در کوبا، در میان بورکراسی امتیازات مشابه ای مانند آنچه به بورکراسی شوروی بخود اعطا کرد وجود ندارد، و از طرف دیگر هنوز پیوند رژیم با انقلابی که منجر به قدرت فعلی شد از میان نرفته است (در چین و شوروی این گسست ایجاد شده است– از این لحاظ این‌ها با هم فرق دارند). اما کماکان واقعیت استبداد بوروکراتیک حزب کمونیست کوبا انکار پذیر نیست (این واقعیت هم هیچ ارتباطی به تبلیغات امپریالیستها ندارد). بر اساس قانون اساسی فعلی کوبا، “شورای وزرا” (یعنی هیات حاکم) به “مجلس ملی قدرت خلق” پاسخگوست که خود هر ۵ سال یک بار با رای عمومی انتخاب می شود. نمایندگان این مجلس هر چند که توسط تجمعات محلی و نهادهای توده ای نامزد می شوند، اما لیست نهایی باید توسط ” کمیسیون ملی تعیین کاندیدا ها” تایید شود (چیزی مشابه شورای نگهبان در ایران)، و جز اعضای حزب کمونیست کوبا کسی حق کاندیدا شدن یا انتخاب شدن ندارد . و لااقل از ١٩٧۶ که قانون اساسی فعلی تصویب شد تا کنون نه به مخالفتی در حزب کمونیست اجازه داده شده و نه در مجلس یا شورای وزرا. در سطح اقتصادی نیز اقدام‌ها اولیه برای بازگشست به مالکیت خصوصی اخیراً توسط جایگزین فیدل، برادرش (گویا جایگزین دیگری میان جوانان کمونیست در کوبا وجود نداشته است!)، برداشته شده است.‬

‫برای شناختن ماهیت دولت در کوبا باید به دو نکته توجه کرد. اول این که انقلاب کوبا نیز نظیر بسیاری از تحولات مشابه نشان داد، در عصر امپریالیزم دوران انقلابات بورژوا دموکراتیک به پایان رسیده است و حل تکالیف صرفا دموکراتیک هر انقلابی عاقبت به اقدامات ضد سرمایه داری منجر خواهد شد. اگر رهبری انقلاب در اهداف خود پیگیر باشد، نخواهد توانست جز از طریق خلع ید از بورژوازی چنین تکالیفی را تحقق بخشد. دوم این که در جهان بعد از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد اشکالی از قدرت دولتی پدیدار شد که در حالات عادی ناپایدار و غیر ممکن به نظر می رسند. در اروپای شرقی به دنبال شکست آلمان هیتلری ما شاهد چنین پدیده ای در مقیاسی گسترده بودیم. به پشتوانه ارتش شوروی حکومت های ائتلافی بعد از جنگ به سرعت جای خود را به حاکمیت احزاب کمونیست وابسته به شوروی دادند و این جوامع نه صرفا از لحاظ سیاسی که در واقع از لحاظ ساختاری جذب شوروی شدند. و مشاهده کردیم که با متلاشی شدن قدرت حزب کمونیست چگونه همه این جوامع کم و بیش بدون خون ریزی زیاد به آغوش سرمایه داری بازگشتند. در آتی کوبا هم چنین خواهد بود. زیرا پس از سرنگون نظام سرمایه داری و آغاز دوران انتقال از سرمایه داری به سوسیالیزم،‌ نقش سیاست و دولت تعیین کننده است. این دولت باید دمکراتیک ترین شکل دولتی باشد که تاریخ به خود دیده است.‬

آذر ۱۳۹۳

 بخشی از مباحثات فیسبوکی در مورد مفهوم سوسیالیزم